روایت اصیل در دستان «اتاقک گلی»

«اتاقک گلی» روایت آخرین نبرد ایران و عراق در سال 67 (پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران و پایان جنگ ایران و عراق، نبردی با نام مرصاد میان جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق شکل گرفت).

روایت اصیل در دستان «اتاقک گلی» - اصفهان زیبا

«اتاقک گلی» روایت آخرین نبرد ایران و عراق در سال 67 (پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران و پایان جنگ ایران و عراق، نبردی با نام مرصاد میان جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق شکل گرفت)، عاشقانه‌ای در دل جنگ است که با وجود تمام نقایص، بر دل می‌نشیند.

«اتاقک گلی» با نمایش دلدادگی میان شاهو و خزال درام را آغاز می‌کند؛ اما در ادامه به دنبال بازنمایی واقعه‌ای در دهه شصت ایران است که در آن مردم عادی برای باز پس‌گرفتن خاک خود، در کنار رزمندگان جلوی منافقن می‌ایستند و با وجود قلع و قمع‌شدن بی‌شمار مردان و زنان بی‌گناه، دشمن را از خاک خویش بیرون می‌کنند.

ظرافت و فراست فیلم‌نامه «اتاقک گلی» این است که مستقیم به دل جنگ نمی‌رود، بلکه ماجرا با مشکلی طایفه‌ای شروع شده و به دنبال آن و پس از ورود بیگانگان به روستا، مشکل مذکور تبدیل به وحدت و یکدلی و ایستادگی در برابر دشمن می‌شود.

در این بین چیزی که زیاد به چشم می‌خورد، توجه به خانواده و مراقبت از زنان است (یکی سکانس فرار روستاییان از محل مخفی‌شدنشان که با حمله و گلوله منافقین مواجه می‌شوند؛ اما مردان جلوی گلوله‌ها سینه سپر می‌کنند و دیگری سکانس ورود زن منافق به اتاقک گلی که مردی از میان جمع مانع منفجرشدن نارنجک او و آسیب‌دیدن زنان در زیرزمین می‌شود).

شیوه روایت‌گری «اتاقک گلی» این‌گونه است که همه ماجرا با قهرمان اصلی، یعنی شاهو پیش می‌رود و تورج الوند که پیش از این و در جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰ با بازی در فیلم «نگهبان شب» توانسته در زمره کاندیداهای نقش اول مرد قرار گیرد، در این فیلم نیز به طور نسبی از پسِ ایفای نقش پسر کردِ باغیرت برآمده است.

«اتاقک گلی» گرچه در نمایش صحنه‌هایی از جنگ و رزمندگان، درست مانند دیگر آثار دفاع مقدس و تکراری عمل می‌کند، در شخصیت‌پردازی رزمنده‌هایی مثل رزمنده تازه‌داماد که در بحبوحه آتش به دنبال حلقه عشقی است که هنوز او را به دنیای مادی وصل می‌کند، ناب و زیبا در نظر بیننده پیش رفته است.

در واقع ما بیشتر در فیلم‌نامه‌های سینمای دفاع مقدس (البته تا پیش از ساخت «اخراجی‌ها» ی مسعود ده نمکی) شاهد نوعی خاص از شخصیت‌ میان رزمندگان بوده‌ایم که به مخاطب القا کند آن‌ها انسان‌هایی فراتر از مردم عادی بوده‌اند که هیچ نقطه وصلی به این دنیا ندارند و عاشق شهادت‌اند؛ در حالی که در واقعیت برای دفاع از وطن، از هر قشر و با هر نوع فکر و دلبستگی، ایران سرباز جلوی دشمن داشت.

در کارگردانی «اتاقک گلی» اما آنچه اهمیت دارد، رعایت اصول روایت است. به طور کلی زاویه دید روایت فیلم گاهی از زاویه شخصیت اصلی فیلم است و گاه از زاویه دید دانای کل. بسیاری از مواقع در فیلم‌نامه راوی مشخص است؛ اما کارگردان در ساخت به روایت توجه کافی نداشته که همین امر باعث تشتت و آشفتگی فیلم می‌شود و مخاطب را سردرگم می‌کند.

در این فیلم کارگردان به خوبی به اصول روایت تسلط دارد و دوربینش را نزدیک شخصیت اصلی فیلم (شاهو) نگه می‌دارد. همه اتفاقات از زاویه دید اوست؛ بنابراین کارگردان هم با دکوپاژ و میزانسن مناسب زاویه روایت را از نگاه پسر جوان انتخاب می‌کند.

نکته دیگر در کارگردانی «اتاقک گلی»، سکون است. فیلم، لحظه‌های ساکن و ساکت بسیار بجایی دارد که بر عمق حس مخاطب می‌افزاید و اثر را به یک ملودرام‌ عاشقانه جنگی تبدیل می‌کند تا مخاطب برای قهرمانان فیلمش بگرید؛ همان‌گونه که در موسیقی سکون‌ها و وقفه‌ها بین نت‌هاست که یک ملودی دلنشین و آهنگ را می‌سازد. در فیلم هم سکون و سکوت بجا و به اندازه در کنار دیالوگ‌ها و اتفاقات دراماتیک،‌ فضا و اتمسفری عمیق را برای مخاطب رقم می‌زند.