این موضوع در مقالهای با عنوان «تحلیلی بر نامگذاری معابر عمومی شهری» با محوریت مطالعه در شهر رشت توسط فردین علیخواه و رضا اقامتی نوشته و در شماره سوم فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعیفرهنگی منتشر شده است.
در بخشی از این مقاله میخوانیم: «اهمیت نامگذاری ازآنجهت است که امروزه یکی از مؤلفههای اساسی هویت شهری به شمار میرود و به همین دلیل معمولا زمینه مناقشه میان گروههای قدرت را فراهم میآورد. بهعبارتدیگر در نگاه اول هدف اولیه نامگذاری خیابانها عبارت از یک عمل اداری طرحریزیشده برای آسانسازی شناسایی و متمایزسازی خیابانها و نیز میسر کردن جهتگیری جغرافیایی در درون شهرها است. ولی درعینحال نیازمند آن است که توصیف سادهای از موقعیت خیابان، جهت و سمتوسوی آن باشد. اما واقعیت این است که نامگذاری و بازنامگذاری معابر شهری، موضوعی فراتر از فقط یک نام است و دربرگیرنده وجوه مختلفی از حیات اجتماعی و سیاسی کشورها است. چنانکه اسامی مکانها، چه مادی و استعاری و چه حقیقی و نمادین، همگی درباره مسائل مربوط به قدرت، فرهنگ، مکان و هویتاند.»
اینکه اسامی مکانها قسمت جداییناپذیر منظر و مملو از معانی هستند، موضوع مورداشاره دیگری در این نوشتار است: «اسامی فراتر از مجموعه کلمات و صرف و نحو آنها، معانی ضمنی واقعی و متصور را به ما القا میکنند. چنانکه برای یک خواننده باهوش نگاه کردن به نقش خیابانهای یک شهر برای به دست آوردن نظری اجمالی درباره تاریخ آن شهر بر اساس تغییر شرایط سیاسی کافی است. به باور برخی از محققان، اهمیت نامگذاری معابر ازآنجهت است که هر عمل مربوط به نامگذاری چیزی، درواقع عملی سیاسی است. چون اسمی که به چیزی یا کسی واگذار میشود توسط یک نیروی بیرونی انجام میشود که مشروعیت انجام چنین کاری را دارد.»
در بخش دیگری از این نوشتار آمده است: «نامهای معابر، کارکردی بیش از کمک به یافتن آدرسها دارند. درواقع نامیدن خیابانها روش دیگری است که در آن نظامهای سیاسی تلاش میکنند تا از آن طریق معانی خاصی را بر فضاهای عمومی حک کنند.»
نویسنده پس از ارائه نتایج تحقیقات خود در خصوص کمیت و کیفیت نامهای انتخابشده برای خیابانها و معابر شهر رشت از سوی شهرداری این شهر، مینویسد: «از نظر نحوه نامگذاری معابر، نامگذاری خیابانهای اصلی شهر تابع نظر نهادهای رسمی است. بهطوریکه درمجموع مقولاتی همچون مفاهیم دینی، شخصیتهای انقلاب اسلامی و روزها و مناسبتهای انقلاب اسلامی بیش از 50درصد نام خیابانهای اصلی شهر رشت را به خود اختصاص داده است. ولی بافاصله گرفتن از خیابانهای اصلی، این رقم کاهش مییابد. بهطوریکه سهم مقولات دینی، شخصیتهای انقلاب اسلامی، شهدا و روزها و مناسبتهای انقلاب اسلامی در خیابانهای فرعی به 34درصد، در کوچههای اصلی به حدود 9درصد و درنهایت در کوچههای فرعی و بنبست به 2درصد کاهشیافته است. این امر میتواند بیانکننده آن باشد که در سطوح خردتر و محلیتر، نقش نهادهای رسمی کاهش یافته و نقش انتخابهای محلی پررنگتر میشود.»
نویسنده در ادامه با بیان اینکه نامگذاریهای جغرافیایی در مشروعیتبخشی به هویتهای سیاسی و فرهنگی نقش پررنگی ایفا میکنند، تأکید میکند: «واقعیت این است که نامگذاری میتواند بهعنوان یکی از ابزارهای جامعهپذیری دیده شود که نسلهای جدید با توجه به آنها و دریافتن علل و معانی نهفته در آنها جامعهپذیرتر شوند. اگر این نامها برگرفته از خاطرات جمعی و تاریخی باشد در ایجاد و تقویت هویت ملی و انسجام اجتماعی تأثیرگذارند. ولی یافتههای این تحقیق نشان میدهد که پس از سطح کلانشهری یعنی خیابانهای اصلی، در سطوح پایینتر عمدتا از نام اشخاص حقیقی استفاده میشود که طبق مطالعات میدانی نویسندگان این مقاله از پشتوانه فرهنگی و اجتماعی خاصی برخوردار نیستند.»
آنچه در پایان این مقاله ذکرشده و شاید بتوان از آن بهعنوان دستاوردی میدانی بهرهمند شد این است که به عقیده نویسنده، هرچند روند نامگذاری باید از فرایندی دموکراتیک تبعیت کند؛ ولی انتخاب نامهای مرتبط با هویتهای ملی و منطقهای میتواند تأثیرات مثبتی در تقویت انسجام اجتماعی و هویت داشته باشد.