قهرمانی‌های کوچک، شکست‌های بزرگ

در جریان المپیک توکیو 2020، در جدول قهرمانی رشته‌های ورزشی، نام دختری ژاپنی به چشم می‌خورد که تنها 13 سال سن دارد. مومیجی نیشیا، از ژاپن در رشته اسکیت خیابانی قهرمان المپیک شد و مدال طلا را از آن خود کرد. اما این تمام ماجرا نیست. پرونده این رشته ورزشی در حالی بسته شد که روی سکو دو ورزشکار 13 ساله و یک ورزشکار 16 ساله دیگر حضور داشتند. رقیب اصلی نیشیا یک ورزشکار 13 ساله دیگر از برزیل به نام بود که در نهایت مدال نقره گرفت. سومین مدال‌آور این بخش هم یک نوجوان ژاپنی دیگر بود که 16 سال سن دارد. یک جور رقابت بین نوجوانان یا یک جور دورهمی نوجوانی!

تاریخ انتشار: 10:05 - سه شنبه 1400/05/19
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه

 سوالی که در این بین پیش می‌آید این است که کسی که در سن نوجوانی به المپیک راه می‌یابد و مدالی کسب می‌کند، مابقی زندگی‌اش در طلب چیست؟ اگر چنین نوجوانی شکست بخورد، این برچسب بازندگی تا چه میزان بر زندگی‌اش تاثیرگذار است؟ کسب شکست‌ها و موفقیت‌های این چنینی در سنین نوجوانی تا چه اندازه خسارت‌آور است؟ در همین خصوص با دکتر مصطفی طاهری، روان‌شناس ورزشی، به گفت‌وگو نشستیم.

افول بعد از صعود

طاهری در ابتدا می‌گوید که آسیب‌های قهرمانی لزوما ربطی به سن ندارد. وقتی آدم در هر سن و شرایطی به موفقیت‌های مطلوبش برسد، ممکن است بعدش دچار آسیب شود. «ما در جام جهانی‌های قبلی تیم فوتبال آلمان را داریم. آلمان قهرمان می‌شود و بعد از چند دوره قهرمان نشدن و پای قهرمانی رفتن به این قهرمانی می‌رسد. در هر سالی تیم فوتبال آلمان تا نیمه نهایی می‌رسید و تا لب مرز موفقیت می‌آمد اما کسبش نمی‌کرد. درنهایت در سال 2014 قهرمان شد و بعد از این قهرمانی یک افت عجیبی را تجربه کرد. در تیم‌های ورزشی دیگر هم این اتفاق دیده می‌شود. هر قهرمانی بعدش یه دوره نزول را به همراه دارد. اما چیزی که هست این است که در سنین پایین ابزارهای روان‌شناختی فرد برای هندل کردن این مسئله کمتر است و می‌توان گفت زودتر فرد به این پوچی می‌رسد که از خودش بپرسد “بعدش چی؟” یک فرد بزرگسال که طلای المپیک می‌گیرد شاید با خودش بگوید که من بعد از گرفتن مدال طلا تمرین‌هایم را کم می‌کنم و استراحت می‌کنم ولی دوباره برنامه برای موفقیتش می‌چیند. یعنی موفقیت در سنین بزرگسالی برای حفظ و ادامه‌دار شدنش، مدیریت بهتری می‌شود. اما در نوجوانان و کودکان، این طور نیست.» رشته ورزشی که طاهری بر روی آن کار می‌کند، تکواندو است. او می‌گوید حتی مواجهه بچه‌ها در مقایسه با هم‌سالان خودشان در مورد شکست باهم فرق دارد. وقتی کودکی سنش پایین باشد، موقع شست خیلی عصبانی می‌شود و بهم می‌ریزد اما کسی که سنش کمی بالا باشد این شدت عصبانیت کم است. این روان‌شناس ورزشی نوع برخورد افراد را در سنین مختلف به مدیریت هیجانی آنها ربط می‌دهد.

ارضای نیاز برتر بودن

طاهری اذعان می‌کند که در سنین نوجوانی، گاهی قهرمانی برای ارضای حس برتر بودن فرد است. ضمن اینکه برخی رشته‌ها با توجه به اینکه به فیزیولوژی بدنی خاص و ظرافت حرکتی نیاز دارند، بیشتر افراد نوجوان به سمتش کشیده می‌شوند و در آن مقام می‌آورند. مثل رشته ژیمیناستیک یا اسکیت. «اگر دقت کنید قهرمانان اسکیت  و ژیمیناستیک سن بالایی ندارند. برای همین وقتی یک نوجوان به المپیک می‌رود و مدال می‌گیرد، بعد از آن قصه زندگی‌اش انگار متفاوت می‌شود. تا قبل از آن فرد می‌خواسته بهترین باشد و حالا که بهترین شده است به خودش می‌گوید که باید این بهترین بودن را نگه دارم. برای همین فشار بیشتری نسبت به قبل، احساس می‌کند. عمدتا منابع استرس در این افراد، منابع بیرونی هستند. یعنی انگار قبلا این هدف بود که فرد مدال بگیرد اما الان وضعیت فرق کرده و فرد فکر می‌کند که با گرفتن این مدال ممکن است افراد و متغیرهای بیرونی آن را از او بگیرند. پس او باید تمام تلاش خود را بکند تا این مدال از او گرفته نشود و همچنان محبوب بماند.»

پذیرش مثبت نامشروط

وقتی فرد مدال می‌گیرد، تمام توجهات تا مدتی روی او است. در رسانه‌ها، محله و شهر تمام نگاه‌ها به اوست. او را ستایش می‌کنند و عزیز می‌شود. اما بعد از مدتی و به آرامی همان فرد رنگ می‌بازد و فراموش می‌شود. شاید این بزرگترین دلیل برای افسردگی بعد از قهرمانی باشد. در چنین شرایطی باید چه کرد. طاهری این‌طور به این پرسش جواب می‌دهد: «این مسئله به ارتباط بین مربی و شاگرد برمی‌گردد. انگار تنها کسی که می‌تواند روی کودک یا نوجوان یا هر فرد بزرگسال دیگری تاثیر بگذارد، مربی اوست. مربی است که می‌تواند ناراحتی فرد را تشدید کند یا التیام ببخشد. افراد نزدیک به آن فرد هم تاثیرگذار هستند. فردی که به قهرمانی دست پیدا کرده یا از آن باز مانده، نیاز به توجه و پذیرش مثبت نامشروط است. وقتی در فضای ورزش بین شاگرد و مربی چنین وضعیت روان‌شناختی‌ای حاکم باشد و مربی به شاگردش بفهماند که او جدای از عنوان قهرمانی است، به او بگوید که مهم نیست مدالی بگیرد یا نه و مهم خود او و مسیری است که طی می‌کند، فرد احساس آرامش می‌کند. این حس باید به شاگرد القا شود. این تمام چیزی است که ما در روان‌شناسی ورزشی می‌گوییم همین است. این که ورزشکار وقتی در زمین رقابت می‌رود، باید با حداقل اضطراب آنجا باشد. و این امر به دست مربی او است. این روند در طول تمرین‌ها، قبل و بعد از مسابقه باید اتفاق بیفتد. مربی به جای اینکه بعد از شکست، آن شکست را آنالیز کند یا موقع موفقیت به فکر موفقیت‌ها بعدی باشد، باید یک فضای امنی برای ورزشکار به وجود آورد.» چیزی که در این حین، چه در شکست و چه در پیروزی مهم است، احساساتی که فرد باید بدون خجالت و ترس از خودش بروز دهد. چه در غم و چه در شادی.

فشارهای درونی و بیرونی

الگویی در فضای روان درمانی وجود دارد که به ارتباط فرد بستگی دارد. یعنی خیلی اوقات فشارهای درونی و بیرون با ارتباط درمانی، درست و تعدیل می‌شوند. مثل وقتی فرد افسردگی دارد و به روان‌درمانگر مراجعه می‌کند. بیشتر بهبودی آن فرد از طریق همدلی درمانگر به دست می‌آید. وقتی فرد می‌بیند که درک و دیده شده، رو به بهبودی پیش می‌رود. ورزشکاران هم در مقوله شکست و ناکامی هم با این روند، رو به افسردگی و خانه نشینی نمی‌روند. اتفاقی که در همین المپیک برای حسن یزدانی افتاد از این دست بود. او شکست خورد اما اطرافیانش او را دلداری می‌دهند، بغلش می‌کنند و به او نشان می‌دهند که خودش را دوست دارند. نه قهرمان شدنش را. اما شاید چنین چیزهایی برو روی یزدانی تاثیری نگذارد. حداقل الان. باید به چنین ورزشکارانی وقت داد که سوگ خود را تجربه کنند. اما نباید رهایشان هم کرد. کسانی که مستقیما با ورزشکاران در ارتباط هستند می‌توانند سرزنش‌های درونی و بیرونی او را تعدیل و کم کنند. گاهی هم بهترین همدلی این است که چیزی گفته نشود. همراه با آن ورزشکار غصه خورد و غمش را درک کرد.
این داستان برای ورزشکاران کودک و نوجوان با ظرافت بیشتری باید اجرا شود. باید به آنها نشان داد که حال روان آنها بیشتر در اولویت است. باید با رفتارهای اطرافیان و آموزش‌های لازم آن حس ارزشمندی به آنها القا شود. چه وقتی مدال بگیرند و موفقیتی کسب کنند و چه وقتی که شکست بخورند.

موفقیت کمک کننده است

طاهری در جواب به سوال «آیا موفقیت به اندازه شکست، آسیب زننده است؟» اینطور جواب می‌دهد که موفقیت کمک کننده است. اما این بستگی به فرد دارد. اگر کسی خودشیفته باشد، شخصیت نمایشی یا حتی ضد اجتماعی داشته باشد، با قهرمان شدنش فضا برای بروز شخصیتش بیشتر می‌شود. اما این دلیل نمی‌شود همه این طور باشند. این موضوع فرد به فرد متفاوت است و مهم این است که مربی زیرک باشد و بتواند این‌ها را کنترل کند. در واقع مربی هم باید مربی ورزشی باشد و هم مربی روانی.

برچسب‌های خبر