عطرِ شهر!

یا به این فکر کرده‌اید که «بوها» و «عطرها» هم می‌توانند در تداعی حس و حال بعضی از مکان‌های شهر به ما کمک کنند؟ این حس دل‌نشین را داشته‌اید که با استشمام بویی خاص، ذهنتان به گوشه‌ای از شهر پر بکشد و تجربه‌ای که در آن مکان از سر گذرانده‌اید، برایتان زنده شود؟ ماجرا از این ‌قرار است که مواجهه انسان با شهر، از طریق حواس پنجگانه‌اش شکل می‌گیرد. مولفه‌هایی که آدمی در شهر می‌بیند، صداهایی که می‌شنود، اجزایی که لمس می‌کند و طعم‌ها و مزه‌هایی که می‌چشد هر کدام به سهم خود نقشی در میزان و نوع شناخت او از شهر دارند.

 

تاریخ انتشار: 15:53 - پنجشنبه 1400/05/21
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

در این میان حس بویایی همچون چهار حس دیگر، قدرتی شگرف در شناسایی شهر و تداعی رویدادها و تجارب ما از آن دارد. مثلاً اغلب ما محله جلفا و حوالی آن را با عطر خوش «قهوه» به یاد می‌آوریم که از کافه‌های کوچک و بزرگ در کوچه‌پس‌کوچه‌های این محله‌ها بیرون می‌زند و عابران و گردشگران را به‌سوی خود می‌کشاند. عطر خوش ادویه‌های جورواجور در راهروهای پرپیچ‌وخم بازار اصفهان هم از دیگر عطرهای ویژه در اصفهان است. ترکیبی از عطر دارچین، هل، زعفران، ادویه، نعناع، شوید و ده‌ها عطر دیگر که در زیر سقف‌های بلند این بازار دوست‌داشتنی سرمستمان کرده‌ و تصویری را که تنها مختص همین نقطه از شهر است، در خاطرمان ساخته است. عطر میوه توت در اغلب خیابان‌ها و کوچه‌های اصفهان از اواسط فصل بهار هم از عطرهای مختص شهر اصفهان است. به‌ویژه وقتی در زیر آفتاب بهاری کاملاً رسیده و آبدار می‌شود. بوی علف و چمن‌های تازه کوتاه شده هم عطر دیگری است که تقریباً در همه ایام سال در حاشیه رودخانه زاینده‌رود به مشام می‌رسد. به‌ویژه وقتی باغبان‌ها به گل‌ها و گیاهان رسیدگی کرده و قد و قامتشان را کوتاه کرده‌اند. گاهی حتی بوی غذایی که از رستورانی در یک خیابان یا کوچه خاص هر روز در فضا پخش می‌شود، تصویر معناداری از آن مکان در ذهن ما شکل می‌دهد. بوی نامطبوع دود در مناطق پرترافیک که محل رفت‌وآمد خودروهای سنگین است هم بوی دیگری است که جزئی جدانشدنی از شهرهای بزرگ و شلوغ امروزی به شمار می‌روند.

 همه این عطرها بخشی از شناسنامه شهر ما به شمار می‌روند و می‌توان رد آن‌ها را در خاطرات جمعی مردم یک شهر پیدا کرد. چنانکه می‌توان از این قابلیت برای برند سازی در مکان‌های مختلف شهر استفاده کرد و درزمینه جذب گردشگر از آن بهره‌مند شد.

مروری بر یک دستاورد علمی

جالب است بدانید که مواجهه انسان از طریق حواس پنجگانه‌اش با شهر، دستمایه مقالات متعددی از سوی تحلیل‌گران حوزه شهری قرار گرفته است. در این زمینه مقاله‌ای با عنوان «تبیین نقش مؤلفه‌های منظر حسی مبتنی بر حواس در کیفیت ادراک حسی محیطی» توسط مجید صالحی نیا استادیار دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان و مهدیه نیرومند شیشوان کارشناس ارشد معماری، دانشگاه هنر اصفهان در سال 1397 نوشته شده که به صورت تحلیلی به این موضوع پرداخته است. نویسنده در این نوشتار، گذر ارگ جدید تبریز را در رابطه با این موضوع مورد بررسی قرار داده و به نتایج جالب توجهی رسیده است.

در ابتدای این مقاله می‌خوانیم: «حواس پنجگانه انسان ابزارهایی هستند که درک پدیده‌ها، محیط و فضای پیرامون انسان را برای او امکانپذیر می‌سازند. به دلیل غالب بودن حس بینایی بر دیگر حواس، توجه طراحان محیط کالبدی نیز اغلب به طراحی بصری است. غافل از اینکه عده‌ای از افراد اجتماع، از درک کیفیت‌های بصری ناتوان‌اند. خلق فضایی بصرمحور که سایر ادراکات مخاطب خویش را نادیده گرفته، باعث ایجاد فضاهایی ناآشنا برای مخاطب در محیط کالبدی معماری و شهر و غیرانسانی شدن آن‌ها شده است.»

نویسنده معتقد است شهر تنها در محدوده آنچه «دیده می‌شود» تعریف نمی‌شود، بلکه شهر مجموعه‌ای از مؤلفه‌هایی است که به حس در می‌آیند و در اینجا حس تنها به حس بینایی خلاصه نمی‌شود. بنابراین شهر باید برخوردار از مؤلفه‌هایی باشد که بتوان آن‌ها را شنید، بویید، لمس کرد و چشید. در این میان مؤلفه‌های بوییدنی سهمی قابل توجه در شکل دادن ذهنیت افراد از شهر دارند و اثرگذاری آن‌ها دست کمی از سایر مؤلفه‌ها ندارد. چه بسا که اگر با حضور در نقطه‌ای از شهر ناگهان بوی نامطبوع زباله به مشام آدمی برسد، فوراً تصویر مخدوشی از آن نقطه از شهر در ذهن او شکل می‌گیرد. حتی اگر در آن مکان سایر مؤلفه‌ها از کیفیت معقولی برخوردار باشند.

در بخش دیگری از این نوشتار آمده است: «در میان معابر مختلف شهر، گذرها بــا توجه به اینکه محل تردد لحظه‌ای و بدون درنگ شهروندان هستند، صرفاً بیشتر با حس بینایی توسط آن‌ها ادراک می‌شوند؛ درحالی‌که با لحاظ تمام حواس، می‌توان تصویری بهتر از محیط کالبدی ادراک کرد.»

برچسب‌های خبر