شهر اصفهان که بهواقع در میان گردشگران با نام نصف جهان معرفی شده، حافظ آثار ارزشمند هنر و معماری این سرزمین در سالیانی طولانی بهشمار میرود. تعداد و تنوع آثار معماری بهجامانده در اصفهان این شهر را به بستری چشمگیر تبدیل کرده و شاید از این لحاظ هیچ شهری با آن قابل قیاس نباشد. در طول تاریخ معماری ایران زمین، اصفهان همواره شهری مهم تلقی شده؛ ازاینرو ساخت بناهای ارزشمند تاریخی در دورههای گوناگون در این شهر رخداده است. آشنایی با ابنیه ارزشمند این شهر و دستهبندی آنها راهنمای مناسبی برای گردشگران عازم به این شهر به حساب میآید. آشنایی با سبک معماری اصفهانی که نام آن از این شهر زیبا و ارزشمند گرفته شده از نکات حائز اهمیت در جهت شناخت معماری شهر اصفهان محسوب میشود. وجود باغهای ایرانی، مساجد ارزشمند تاریخی، کاخهای منحصربهفرد، پلها و سدهای ساختهشده در طول تاریخ این شهر را به بستری ارزشمند تبدیل کرده است. از آنجا که لازمه شناخت اهمیت این آثار، مطالعه پیشینه تاریخی شهر اصفهان است، بهطور مختصر به بیان این تاریخچه میپردازیم، سپس با دستهبندی ابنیه باتوجهبه کاربری آنها با این آثار آشنا خواهیم شد.
آنچه لازم است از تاریخ معماری اصفهان بدانیم
شهر اصفهان به دلیل داشتن موقعیت جغرافیایی و آبوهوای مناسب و واقعشدن در کنار پرآبترین رودخانه فلات مرکزی ایران از دیرباز تا کنون بهعنوان مکانی مناسب برای سکونت، مورد توجه واقع شده است. اصفهان از کهنترین شهرهای ایران است که به گفته گیرشمن، باستان شناس نامدار، «شاخهای از مادها در اصفهان گسترش یافتند و در آنجا عیلامیها آنها را از پیشروی بازداشتند.» از این نکته چنین برداشت میشود که حدود 700 سال قبل از میلاد، عیلامیها و مادها به اصفهان رسیدهاند. احتمالا در عصر ساسانیان که سپاهیان (اسپهان) در دشتهای حاصلخیز اطراف شهر گرد آمدند، شهر به این نام خوانده شده است. در سال 19 هجری اصفهان بدون جنگ و خونریزی و با انعقاد یک صلحنامه به دست سپاهیان اسلام افتاد. طی یک دوره سیصدساله پس از آن، این شهر اغلب بهدست حکومتهای مختلف دست به دست میشده تا اینکه در قرن چهارم هجری، در زمان آل زیار و آل بویه، این شهر به عنوان پایتخت مورد استفاده قرار گرفت و در قرن پنجم، در دوران حکومت سلجوقیان، نیز پایتخت امپراطوری وسیعی شد که یک مرز آن رود سیحون و مرز دیگرش سواحل شرقی دریای مدیترانه بود. غارت وحشیانه شهر به دست تیمور لنگ و قتل عام ساکنان آن در سال 789 هجری، شهر اصفهان را به وضع اسفباری دچار کرد. این شهر در زمان اولین حکمرانان صفوی در قرن دهم هجری از مراکز مهم تجارت، فرهنگ و صنعت شد که در اوایل قرن یازدهم پایتخت شاهعباس از قزوین به اصفهان انتقال یافت و قریب یکونیم قرن این شهر پایتخت سلسله صفویه شد که از شهرت جهانی برخوردار بود. پس از هجوم سخت و وحشیانه محمود افغان به اصفهان و قتلعام مردم و سرنگونی شاهسلطان حسین صفوی، این شهر دیگر مرکزیت خود را از دست داده، سیر صعودی رونق و موفقیت آن متوقف شده و با رویکارآمدن سلسله قاجاریه و حاکمیت ظلالسلطان بر اصفهان، بسیاری از آثار بهجامانده از دوران صفویه به دست این حاکم نابود شد و یا به فروش رفت، بهطوریکه امروز نام آنها را تنها در میان کتابها میتوان یافت. باوجوداین، هماکنون اصفهان از مراکز مهم صنعتی و تجاری ایران بوده و به دلیل وجود آثار تاریخی و باستانی بسیار و فضاهای طبیعی فراوان، مورد توجه هموطنان و جهانگردان قرار دارد.
معماری به سبک اصفهانی
شیوه اصفهانی ازجمله شیوههای ششگانه عنوان شده توسط دکتر پیرنیا است؛هرچند که معماری بومی آذربایجان پدیدآورنده این شیوه و شیوههای قبل از آن بوده است، اما رشد هنر معماری در آن زمان در شهر اصفهان و ساخت بناهای باارزش به سبک اصفهانی در این شهر، وجه تسمیه نام این سبک بوده است. ازجمله ویژگیهای این شیوه میتوان به سادهشدن طرحها، هندسه ساده و استفاده از خطهای ساده، رایج شدن گوشههای پخخورده (مانند کاخ هشتبهشت) و استفاده از اندازههای یکسان اشاره کرد. علاوه بر اینکه در شیوه اصفهانی از تزئینات بسیاری استفاده شده است؛ اما استفاده از کاشی خشتی هفترنگ به فراوانی دیده میشود (نماهای درونی مسجدجامع عباسی). استفاده از آجر و چوب به شکل خمیده که به قوارهبری معروف بود از دیگر کاربردهای این شیوه بهشمار میرود؛ نمونه قوارهبری را میتوان در خانه جلفا یا همان دانشکده فارابی که تکهتختههای آسمانه آن مانند پولک بریده شده مشاهده کرد. استفاده از رنگ لاجورد در کاشیکاری نمونه آثار زینتی ارزشمندی را در این دوره پدید آورده است که در اکثر بناهای این دوره بهچشم میخورد.
خانة گنبدهای فیروزهای
اصفهان دارای مساجدی متنوع از لحاظ مساحت و زیبایی و تکلف و سادگی است. با وجود تمام تنوع و گوناگونی موجود در مساجد شهر اصفهان، پس از بررسی این ساختمانها نتیجه میشود که اصول هماهنگ و یکسانی در طرح این مساجد لحاظ شده و این اماکن مذهبی را با الگویی معنادار و روشن پدید آورده است. اما درعینحال مساجد این شهر هرکدام دارای عناصری متفاوت هستند. قدیمیترین کتیبه موجود در مسجد جامع عباسی قدمت این بنا را سال 1021 هجری قمری عنوان میکند. لازم بهذکر است که این کتیبه در سردر مسجد نمایان است. سنگفرش صحن مسجد در زمان شاهسلیمان صفوی تکمیل و دو مهتابی به آن اضافه شده است. در این زمان ابعاد حوض میانی مسجد گسترش یافت. در این مسجد، در ضلع جنوبی و شرقی دو مدرسه به نامهای سلیمانیه و ناصریه واقع شدهاند. یکی از هنرمندانهترین طرحها در میان معماری ابنیه در این بنا پدید آمده است؛ میان محور سردر و محور مسجد به سوی قبله زاویهای ایجاد شده که معمار آن را به زیبایی پاسخ داده است. تفاوت در «رون اصفهانی» میدان نقشجهان و جهت گیری به سمت جنوب غرب از سوی مسجد این زیبایی را رقم زده است. پوشش شبستان جنوبی مسجد به روش کلمبو اجرا شده که از بلندی کمی برخوردار است. تمامی جداره این شبستان به وسیله کاشی هفترنگ زینت داده شده است. همچنین گنبد ناری این مسجد دهانهای به اندازه 20متر را پوشانده است.
مسجد شیخلطفالله از دیگر اماکن مذهبی موجود در میدان نقشجهان بهشمار میرود. این بنا به دست استاد محمدرضا اصفهانی ساخته شده است (1012-1028 ه.ق). ایده ساخت این گنبد از لحاظی منحصربهفرد شمرده میشود. نمازگزاران حاضر در مسجد باید از پشت و روبهروی محراب به شبستان وارد شوند در نتیجه دالان آن پیچدار ساخته شده است و به گنبدخانه راه دارد. همچنین این مسجد جایگاهی ویژه برای بانوان دارد. روی استوانه زیرین گنبد مسجد آرایههایی از گلجامهایی از جنس سنگ و کاشی با نگارههای اسلیمی به چشم میخورد. همچنین نگارههای زیر گنبد «ترنج کنگری» و «ترنج درهم» هستند. گنبدخانه این مسجد با هنر کاشیکاری به روش معرق به آرایش درآمده است.
مسجدجامع اصفهان که بارها به عنوان گنجینه هنر ایران از آن یاد شده در سال 156 ه.ق بنا شده است. این مسجد که موزهای از طاق[1]های گوناگون بهشمار میرود در طول تاریخ دچار تحولاتی شده است. در گذشته مسجد حوزه علمی شهر بوده و کتابخانهای بزرگ داشته است. این مسجد که تا قبل از آن طرحی شبستانی [2] داشته است، در سالهای 473 و 481 هجری، میزبان دو گنبد جدید به نامهای نظامالملک و تاجالملک شد و از آن پس با تحول در طرح به مسجدی چهار ایوانی [3] تبدیل شد. برای هماهنگکردن طرح، ستونهای زیر گنبدخانه نظامالملک بهصورت چهارتایی و بههمپیوسته مستقر شدند. این گنبد که دهانهای به اندازه 15متر را میپوشاند، توسط گوشهسازیهای ترمبه پتکانه [4] پوشانده شده است. اما گنبد تاجالملک که در جبهه شمالی مسجد قرار گرفته، زمینهای شبیه به آتشکدههای قدیمی دارد و محلی برای سخنرانی شاه سلجوقی بهشمار میرفته است. آجرکاری زیبا در این گنبدخانه از زیباترین جزئیات بهکارگرفتهشده در مسجد بهشمار میرود. صفههای صاحب، درویش، استاد و شاگرد که بهترتیب در جبهههای جنوبی، شمالی، غربی و شرقی مسجد مستقر شدهاند، بنا را به مسجدی چهار ایوانی تبدیل کردهاند.
گذر از زایندهرود
پلهای سیوسهپل و خواجو آثاری هستند که از سده یازدهم در اصفهان باقیمانده و نقش مهمی را در ارتباطات ساختار فضایی این شهر ایفا میکنند. یکی از نکات حائز اهمیت در رابطه با ساخت پلهای باستانی تعدیل نیرو به واسطه طاقها بوده است. این دو پل ارزشمند در اصفهان با ظرافت و زیبایی و بهرهمندی از اصول فنی به سبک اصفهانی ساخته شدهاند.
پل خواجوی اصفهان توسط شاهعباس دوم روی مخروبههای پلی قدیمی ساخته شده است. به گفته تعداد بسیار زیادی از گردشگران، این پل پرظرافتترین و زیباترین پل جهان است. سازه این پل از جناغهایی تشکیل شده که اندازه و شکل آنها با توجه به اندازه دهانهها متفاوت است. فن ساختمان به گونهای است که جزئیترین مسائل سازهای در آن رعایت شده است. این پلِ دوطبقه رواقهایی دارد که قدمزدن روی پل و تماشای رودخانه از روی پل را دلنشینتر میکند. همچنین در طبقه زیرین پل، گذر و پلههایی وجود دارد که نزدیکبودن آن به رودخانه، گذر از مجاور آن را بسی دلپذیرتر کرده است. زمانی که آب رودخانه زیاد میشود، این آب روی پلههای سنگفرش شده جاری میشود و منظری بسیار زیبا پدید میآورد. پایههای پل از یکسو به شکل آبشکنهای نیمگرد و از سوی دیگر به صورت پلکانی طراحی شدهاند. این امر نهتنها بر زیبایی جاری بودن آب میافزاید، بلکه با پخشکردن آب و در نتیجه پخشکردن نیروی حاصل از آن تعادل را برای پایههای پل ایجاد میکند. این سازه تنها عملکرد پل را ندارد و از جمله پلبندهاست که میتواند آب را تا ارتفاع شش متر بالا بیاورد و با دریچههای تخلیه آب میتوانستهاند میزان آب خروجی از این بندها را تنظیم بکنند. این پل بند که اوج پلسازی ایرانی را نشان میدهد، از مصالح سنگ، آجر و ساروج ساخته شده است.
پل اللّه وردیخان یا سیو سهپل اصفهان از دیگر پلهای ساخته شده در دوران صفویه در سال 1011 قمری به دست اللّهوردی خان، سردار شاهعباس است. این پل که 340 متر طول و 14 متر عرض دارد، دو شاهراه اصلی چهارباغ بالا و پایین را به یکدیگر متصل میکند. جالب اینجاست که این پل در گذشته 40 چشمه داشته است، اما در گذر زمان تنها 33 چشمه از آن باقیمانده است.
واچارهای نصفجهان
میدان کهنه اصفهان که در کنار مسجدجامع عتیق واقع شده است بازاری است که از زمان آل کاکویه و آلبویه تجارت این شهر را در دست داشته است، میدان کنونی که در سالهای اخیر نیز بازسازی شده است دارای ساختمانهای گوناگونی بوده که بازار باقیمانده بخش کوچکی از آن بوده است. زمینه این میدان که فضایی بسیار بزرگتر از فضای امروزی را شامل میشده، ایدهای برای ساخت میدان نقشجهان محسوب میشود.
به باور بیشتر جهانگردانی که به اصفهان سفر میکنند، میدان نقش جهان یکی از ارزشمندترین و بزرگترین میدانهای جهان بهشمار میرود. این میدان که طول و عرضی نزدیک به 500 و 150 متر دارد، در ابتدا مساحتی بیشتر از مساحت کنونی داشته و بازارهایی گرداگرد آن استقرار یافته بودند؛ اما پس از گذر زمان به دلایل مسائل فنی که پیرامون تاقهای میدان قدیمی پدید میآید، معمار آن تصمیم میگیرد که ردیفی از دکان را پیرامون میدان بسازد تا پس از زمانی این دهانهها به مغازه تبدیل شده و در نتیجه فضای میدان کوچکتر شود. یکی از ارزشمندترین فضاهای این میدان بخش قیصریه است که در جبهه شمالی راسته شمالی-جنوبی واقع شده است. در گذشته که بخشی از این قیصریه که در بالای تماشاخانه میدان قرار داشته است، در حال فروریختن بوده، در نتیجه در قسمتی از آن بازاری ساختهاند. از جاذبههای تاریخی این میدان که برای مردم اصفهان نیز ارزشمند بوده این است که در گذشته فضای مرکزی این میدان زمینی برای بازی چوگان محسوب میشده و هنوز هم عناصری از این فضا مانند میلهای سنگی در میدان باقیماندهاند. این بازار که در مقاطع زمانی مختلفی ساخته شده است به وسیله مسیری تاریخی و بلند به میدان کهنه مرتبط گشته است.
همنشینی کاخ و فردوس
بهطورکلی باغایرانی جلوهگر معانی مرتبط با پردیس یا فردوس است. باغهای اصفهان به گونهای ساخته شدهاند که کوشکهای شاهی در میان آنها استقرار بیابد. همانند کاخ چهلستون و هشتبهشت که با این تهرنگ ساخته شدهاند. کاخ عالیقاپو نیز در گذشته به مثابه سردری بوده که پس از ورود به باغ، مسیری به طویلی میدان نقشجهان تا لبۀ زایندهرود را شامل میشده. یکی از نمونه باغهای زیبا در اصفهان باغ عباسآباد بوده که خیابان عباسآباد امروزی تنها بخشی از آن باغ بزرگ محسوب میشده است. درختهای کهن و تنومند این خیابان با بههمپیوستگی به یکدیگر در تاجهای خود، آن را به فضایی گردشگرپذیر تبدیل کرده است. باغهای اصفهان به گونهای ساخته شده بودند که از بههمپیوستگی باغهای کوچکتر فضاهای بزرگتری پدید میآمده است.
کاخ شش اشکوبۀ صفوی که عالیقاپو نام دارد و در ضلع غربی میدان نقشجهان استقرار یافته است، در عصر صفوی مکانی برای اداره امور کشور و دربار شاهی بوده است. تاریخنویسان نام این کاخ را «دولتخانه مبارکه نقش جهان» مینامند. در میان این شش اشکوب که هرکدام آرایهای مختص خود را شامل میشود، دو اشکوب از ویژگیهای بارزی برخوردار هستند. نخست اشکوب دوم است که در زمان شاهعباس دوم در این قسمت ستاوندی با هجده ستون مقرنسدار بنا شد که فضای دیدی به سوی نقش جهان خلق کرده است. دومین فضا واقع در طبقه ششم کاخ است که در میان گردشگران به اتاق موسیقی شهرت یافته و در گذشته فضایی برای پذیرایی و اتاقی ویژه برای نوازندگان محسوب میشده است. آسمانه این اتاق که با استفاده از گچبریهایی به شکل ظروف و صراحی هستند مزین گشته است، جلوهای ویژه در این کاخ به وجود آورده است.
کوشک هشت بهشت که در بستر نسبت داده شده به باغی کهن با نام «باغ بلبل» واقع شده است، در سال 1080 ه.ق در این باغ 85 جریبی ساخته شده است. از آن جهت که این باغ هشت ساختمان داشته آن را هشتبهشت نامیدهاند. از جلوههای ویژة آن میتوان به بازشدن این کوشک از هر سو به سمت باغ اشاره کرد. در مرکز این کاخ نیز حوضخانهای وجود دارد که فضای آن از هر سو باز است. همچنین آسمانه حوضخانه این کاخ با پتکانۀ ششگوش ساخته شدهاست. در گذشته درآیگاهی در این کاخ وجود داشته که آب از بالا مانند آبشار به پایین میریخته است.
کاخ چهلستون نیز که در باغ چهلستون صفوی واقع شده از کوشکهای آن دوران محسوب میشود که یکی از پرتزئینترین فضاهای باقیمانده در اصفهان بهشمار میرود. آیینهکاری صفوی روی دیوارهای کاخ، استفاده از شیشههای رنگی و نقاشی و همچنین در و پنجرههای خاتمکاری و منبتکاری شده آرایههای تزئینی این کوشک هستند.
همچنین در میان باغهای اصفهان مدرسهای واقع شده که به گفته گردشگران یکی از زیباترین مدرسههای ایرانی است. مدرسه چهارباغ اصفهان که در دوره شاهسلطان حسین ساخته شده در جبهه شمالی دری دارد که به سوی بازار چهارسوقی باز میشود. همچنین در قسمت شمالی این مدرسه کاروانسرایی وجود دارد که در دو آشکوبه ساخته شده است. سردر این مدرسه با ظرافت تمام با کاشی معرق کار شده که در کنار خیابان چهارباغ عقب نشسته و جلوهای با شکوه را نمایان میسازد. در اطراف میانسرای این مسجد حجرههایی واقع شدهاند که حجره منتسب به سازنده آن نیز در این میان ساخته شده است.
معماری به سبک ارامنه
سابقه شکلگیری محله جلفا به زمان حکومت شاه عباس اول بازمیگردد که شاهعباس صفوی جهت حمایت از ارامنه درمقابل حملات و تعدی دولت عثمانی، آنها را از ارمنستان به اصفهان کوچاند. این منطقه در دوران شاهعباس کبیر و بهویژه شاهعباس دوم در اوج رونق خود بود. دارای 30 هزار نفر جمعیت بوده و پایان حکومت شاهسلطان حسین آغاز دوران افول شکوه و رونق جلفا بود. در دوران زندیه جلفا رونق مجدد پیدا کرد. در دوران زندیه درجلفا خانههای بی صاحب زیاد شده و ویرانی در آنها رخنه کرده بود. بسیاری از خانههای جلفا در این دوران تخریب و به باغ تبدیل شد. در دوران قاجاریه شهرک جلفا بار دیگر رکود تجارت و کاهش شدید جمعیت را تجربه کرد. از بناهای ارزشمندی که در این محله ساخته شدهاند، میتوان به کلیسای وانک اشاره کرد که یکی از کلیساهای مهم این محله در اصفهان محسوب میشود. استفاده از عناصر معماری ایرانی مانند گنبد دوپوسته گسسته و کاربندی و چفدهای ایرانی از تلفیقات معماری ایرانی با هنر ارامنه محسوب میشود. علاوه بر این سطوح درونی این بنا به وسیله نگارههای دینی مزین گشتهاند. ناقوسی در این کلیسا وجود دارد که در زمان شاه سلطانحسین توسط خیرین ارمنی به این بنا اضافه شده است.
مراجع
{1} تائبی، مرضیه، (1396)، بازسازی بافت تاریخی محله دردشت اصفهان، کنفرانس بینالمللی عمران، معماری و شهرسازی، صفحه 5
{2} پیرنیا، محمد کریم، سبک شناسی معماری ایرانی،1397، انتشارات گلجام، ص 295 تا 296
{3} حاج قاسمی، کامبیز، گنجنامه، جلد دوم،1394، انتشارات روزنه، صفحه 8
{4}حاج قاسمی، کامبیز، همان ص 21
{5} پیرنیا، محمد کریم، سبکشناسی معماری ایرانی،1397، انتشارات گلجام، ص 305 تا 313
{6}پیرنیا، همان، ص 152، ص 188 و 189
{7}محمد کریم، پیرنیا، معماری ایرانی،1395، سروش دانش، ص 410-412
{8} محقق، فائزه و اشرفی، امیرحسین و موسویپور، مهراد، (1395)، نگاهی اجمالی به محله تاریخی جلفا اصفهان و بررسی معضلات آن، اولین کنفرانس معماری اسلامی، میراث شهری و توسعه پایدار، صفحه 5