قرنطینه، تعطیلی مدارس و اخلال در برنامههای روزمره تقریباً تمام کودکان را در سرتاسر جهان تحت تأثیر قرار داده است. در این گزارش آمده است که همراه شدن این عوامل با نگرانیهای دیگر دربارۀ سلامت و درآمد خانوارها باعث شده است که بسیاری از جوانان نیز احساس ترس و عصبانیت کنند و نسبت به آینده نامطمئن باشند.
تقریباً یکسوم از کودکانِ مصاحبهشده در کامرون گفتهاند که اغلب اوقات احساس افسرده بودن میکنند یا تمایل اندکی به انجام دادن کارهای مختلف دارند. در بریتانیا یکی از هر 5 کودک و در اتیوپی و ژاپن نیز یکی از هر 10 کودک گفتهاند که چنین احساسی دارند.
اگرچه یافتههای این مطالعه بازتابدهندۀ شدت و سطح افسردگی تشخیصدادهشده در این افراد نیست اما به نوعی نشان میدهد که کودکان و جوانان در طول دورۀ همهگیری کووید-19 چه احساساتی را تجربه کردهاند. در این گزارش اشاره شده است که نبود امکان جمعآوری اطلاعات و پایش مداوم افراد به این معناست که در اغلب کشورهای جهان، تصویری که از وضعیت سلامت روان جوانان و نیازهای آنها در دست داشتهایم، بهشدت ناقص و ناکافی بوده است.
این گزارش بر این مسئله نیز تأکید میکند که بهطور تخمینی بیش از یکی از هر هفت نفر در بین افراد 10 تا 19 ساله (13 درصد این افراد) با یک اختلال روانی زندگی میکنند. به عبارت دقیقتر 89 میلیون پسر و 77 میلیون دختر از یکی از اختلالات روانی رنج میبرند.
هنریتا فور، مدیر اجرایی یونیسف، گفت: «این 18 ماه برای همۀ ما و بهخصوص کودکان، دورۀ طولانی و سختی بوده است. به دلیل قرنطینههایی که در سطح ملی در کشورهای مختلف اعمال شده و همچنین محدودیتهایی که در خصوص رفتوآمد وضع شده است، کودکان سالهای فراموشنشدنی و تأثیرگذاری از عمر خود را به دور از خانواده، دوستان، کلاس درس و بازی گذراندهاند، مواردی که از اجزای کلیدی دوران کودکی محسوب میشوند.»
او در ادامه افزود: «تأثیری که این مسئله بر کودکان گذاشته بسیار مهم و قابلملاحظه است و البته این فقط مشتی از خروار است. حتی قبل از همهگیری کووید-19 نیز تعداد بسیار زیادی از کودکان زیر بار مشکلات روانی مختلفی بودهاند که به آنها توجهی نشده است.»
همچنان که همهگیری کووید-19 وارد سومین سال خود میشود و در میانۀ نگرانیهایی که در خصوص تأثیرات آن بر سلامت روان کودکان و جوانان وجود دارد، این گزارش سازمان ملل متحد آمار تکاندهندۀ دیگری را نیز آشکار میکند: هر 11 دقیقه یک کودک جان خود را درنتیجۀ خودکشی از دست میدهد.
تخمین زده میشود که هرساله 45.800 نوجوان جان خود را به دلیل خودکشی از دست میدهند و این مسئله باعث شده است که خودکشی پنجمین دلیل شایع مرگ در بین کودکان و نوجوانان 10 تا 19 ساله باشد. در بین افراد 15 تا 19 ساله نیز خودکشی پس از تصادفات جادهای، بیماری سل و خشونت خانگی، چهارمین دلیل معمول مرگ محسوب میشود. بر مبنای گزارش ارائهشده توسط سازمان ملل متحد، در این گروه سنی، خودکشی برای دختران سومین و برای پسران نیز چهارمین دلیل معمول مرگ است.
آن ویلهویت، متخصص سلامت روان و حمایت روانی-اجتماعی در یونیسف، گفت: «این واقعاً زیانبار است. اگر این آمارها را با مشکلات و موضوعات دیگر مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که چقدر تکاندهنده و نگرانکننده است که دربارۀ این مسئله بحث و اطلاعرسانی بیشتری صورت نمیگیرد.»
در این گزارش آمده است که بیماریها و مشکلات مربوط به سلامت روان ازجمله اختلال اضطراب، اوتیسم، اختلال دوقطبی، اختلال نقص توجه و بیشفعالی، افسردگی، اختلالات تغذیهای و اسکیزوفرنی میتوانند بهطور قابلملاحظهای به سلامت، تحصیل و آیندۀ کودکان و جوانان آسیب برسانند.
عدم رسیدگی به اختلالات و مشکلات مربوط به سلامت روان و درمان نشدن آنها اقتصاد جهان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. مطالعۀ جدیدی که مدرسۀ اقتصاد و علوم سیاسی لندن انجام داده و در گزارش سازمان ملل متحد نیز گنجانده شده است، نشان میدهد که هزینۀ اقتصادی این بیتوجهی و غفلت، سالانه نزدیک به 387.2 میلیارد دلار است.
با وجود تقاضاهای گسترده برای حمایت دولتی در این زمینه، بودجهای که دولتها در سطح جهان به سلامت روان اختصاص دادهاند تنها 2.1 درصد از کل مبلغ صرفشده در حوزۀ سلامت را تشکیل میدهد. در برخی از فقیرترین کشورهای جهان، دولتها به ازای هر نفر چیزی کمتر از 1 دلار را صرف درمان مشکلات مربوط به سلامت روان میکنند.
تعداد روانپزشکانی که بهطور تخصصی در حوزۀ درمان کودکان و نوجوانان فعالیت میکنند، در تمام کشورهای جهان کمتر از 0.1 از هر 100.000 نفر است بهجز در کشورهای پردرآمد که این رقم 5.5 از هر 100.000 نفر محاسبه شده است.
در گزارش سازمان ملل متحد آمده است که سرمایهگذاری در زمینۀ بهبود وضعیت سلامت روان و حراست از آن (که البته با حوزۀ مراقبت و درمان تفاوت دارد) بهشدت ناچیز است.
عدم سرمایهگذاری در این زمینه به این معناست که افرادی که در برخی حوزهها ازجمله مراقبتهای بهداشتی اولیه، تحصیلات و خدمات اجتماعی فعالیت میکنند، نمیتوانند آنطور که شایسته است به موضوعات مربوط به سلامت روان توجه و رسیدگی کنند.
فور در پایان افزود: «سلامت روان بخشی از سلامت جسم است. نمیتوانیم بیش از این به این موضوع نگاه دیگری داشته باشیم و بابت آن هزینه بپردازیم. مدت بسیار زیادی است که هم در کشورهای فقیر و هم در کشورهای پردرآمد، شاهد درک بسیار اندک و سرمایهگذاری بسیار ناچیز برای موضوعی بودهایم که میتواند یکی از عوامل مهم و حیاتی در بیشینه کردن پتانسیل تمام کودکان باشد. ضروری است که این روند تغییر کند.»
این مطلب ترجمۀ مقالهای است به قلم سارا جانسون، گزارشگر گاردین در حوزۀ حقوق بشر و توسعۀ جهانی که در تاریخ 5 اکتبر 2021 در این وبسایت منتشر شده است.