به نظر میرسد ضوابط سلب و خطکشیشده میتواند طراحان را از خلاقیت دور کند و در مواردی مثل ضوابط نماهای شهری که حقوق مالک هم مطرح میشود، حقوق فردی و سلیقه او برای ملک شخصیاش هم مطرح است؛ برای مثال، در ضوابط فعلی نماهای شهری در شهرداری تهران محدودیت استفاده از چند نوع مصالح و رنگ در نما مشخص شده است؛ اما پرسش اصلی اینجاست که آیا از این طریق وحدت یا نظم بهدست میآید؟ نمونه تجارب موفق جهانی در این حوزه حاکی از آن است که گاهی بهرغم تعدد مصالح و رنگهای بهکار رفته در نماهای شهری، به دلیل وجود رنگ غالبی در نما، یا یک عنصر الحاقی مثل سایهبان یا فرم خاص تکرارشونده، وحدت موردنظر در عین وجود کثرت و تنوع سایر عناصر نما به دست آمده است. نمونه داخلی موفق در این زمینه را هم در شهر یزد میتوان مشاهده کرد که بهرغم تنوع ارکان و اجزای نما و عناصر الحاقی، صرفا با مصالح سنتی بهکار رفته در بافت تاریخی (کاهگل) به وحدت لازم دستیافته است. بهعلاوه، تنوع اقلیم و فرهنگ در سرزمین پهناور ایران نیز باعث میشود ضوابط ابلاغشده استثناهای زیادی داشته باشند. پس به نظر میرسد تعیین دقیق کلیه عوامل مؤثر مثل بازشوها، خط آسمان، رنگ و مصالح و… نهتنها تحمیل و دخالت در سلیقه طراح و مالک بناست، بلکه تضادها و انگیزه اکتشاف و حرکت، بر اساس آنچه در نظریاتی مانند کالن و بنتلی درباره دیدهای پیدرپی و ادراک بهتر درحرکت بیان میشود، از بین خواهد برد.
به نظر میرسد تعیین دو گروه از ضوابط قاطع و تجویزی در کلیات و ضوابط کلی و منعطف یا ضوابط کارکردی در جزئیات میتواند راهکار خوبی برای این امر باشد؛ یعنی گروه ضوابط معین با تعیین خطوط مشخص و بهطور موازی وضع ضوابطی که صرفا چارچوبهای اصلی را مشخص کنند و سایر عوامل مؤثر را در دست طراح و مالک اثر قرار دهند. البته به نظر میرسد طراحی دقیق با توجه به ضوابط گروه دوم، اگر با رعایت اصول علمی و اخلاق حرفهای صورت گیرد، میتواند دشوارتر هم باشد. درواقع در گروه ضوابط کارکردی صرفا چارچوب و اهداف اصلی معین میشوند و طراحی باید بهگونهای صورت گیرد که به این ضوابط پاسخ دهد. / برزن نیوز