خیابان سپه یکی از همین خیابانهای تازهساز بود که البته از دوره صفوی بهصورت گذرگاهی تاریخی در این منـطـقـه وجود داشــت و در عــصــر مدرنسازی به یک خیابان تازهساز تبدیل شد؛ خیابانی آنقدر قدیمی که میتوان قدمبهقدم در آن تاریخ را مرور کرد. کمتر خیابانی را میتوان در ایران سراغ گرفت که چهارصد سال بهصورت یک گذر شهری زیسته باشد. خیابان سپه چنین ویژگیای دارد. در نقشهای که انگلبرت کمپفر از دولتخانه صفوی تهیه کرده، در حاشیه باغ چهلستون یک گذرگاه عمومی به چشم میخورد که از دروازه دولت آغاز میشود و قدمبهقدم تا میدان نقشجهان امتداد مییابد. این چهره صفوی خیابان تاریخی اصفهان است. این گذرگاه پس از عبور از کنار باغ چهلستون و میدان چهار حوض وارد کاروانسرایی بسیار بزرگ میشود که احتمالا کاروانسرای نقشجهان بوده و سپس به میدان متصل میشود.
ردپای هیتلر در اصفهان!
خیابان سپه جزو معدود خیابانهای اصفهان است که ابتدا و انتهای خاص و دلنشینی دارد. اول و آخر این خیابان خیلی با هم متفاوت است و تشخص ویژهای به آن میبخشد. رکابزنان از دروازه دولت به خیابان سپه که بپیچیم، اولین چیزی که به نظر میآید و خیابان سپه با آن در ذهن همه اصفهانیها جا افتاده، عمارت قدیمی شهرداری اصفهان است؛ عمارتی که در سال 1318 خورشیدی در دوره شهرداری آقای الهامی پیریزی شد و پس از کشوقوسهای فراوان در سال 1325 به سرانجام رسید. کالبد افقی و کشیده با ستونهای قطور در ورودی بنا با آن پنجرههای بلند و باریک و سنگهای سفید مکعبیشکل که استحکام بنا را فریاد میزند به همراه برج ساعت خاص آن همگی ردپای معماری آلمان هیتلری را در عمارت شهرداری اصفهان نشان میدهد. عمارتی که امروزه خودش یک اثر تاریخی محسوب میشود از دورهای که معماری پهلوی اول سخت متأثر از فرهنگ و معماری آلمان نازی بود. اما از پشت سایههای سنگین هیتلر بر ساختمان شهرداری، مشروعیت و مدنیت نهادی دیده میشود که پس از انقلاب مشروطه رفتهرفته در جامعه غبارگرفته ایران شکل گرفت و در ماه رمضان سال 1325 قمری رسما با نام بلدیه متولد شد. بر اساس نقشه سید رضاخان در ضلع شمالی ورودی خیابان سپه، جایی که تا همین چند وقت پیش یکی از قدیمیترین پمپبنزینهای شهر قرار داشت، دفتر تلگرافخانه دولتی اصفهان قرار داشته است. جالب است که اولین تلفنخانه شهر هم چند قدم جلوتر در همین خیابان سپه واقع بوده است.
خیابان حکومتی
روزنامه اخگر در شماره 819 خود که در تاریخ 17 بهمن سال 1311 خورشیدی به چاپ رسیده، تولد خیابان سپه را گزارش کرده: «بهطوریکه اطلاع یافتهایم از طرف اداره بلدیه در نظر گرفته شده است که خیابان سپه تا میدان شاه (نقشجهان) بهطور مستقیم امتداد داده شود و قرار است سردرب اداره امنیه را در انتهای خیابان سپه خراب و خیابان را مستقیما تا میدان شاه امتداد دهند». همیشه وقتی رکابزنان وارد خیابان سپه میشویم، در نظر اول نمای بسیار دلنشین و درختان قطوری که سردرهم آوردهاند چشم را نوازش میدهد. سرسبزی و شکوه باغ چهلستون در سمت جنوب خیابان بسیار چشمگیر و اثرگذار است. خیابان سپه از دیرباز بورس کیف و کفش اصفهان بوده و دستــهای از قدیمیترین فـروشــگـاههـــای این صنف در خیابان سپه واقع شده؛ اما در قدیم از آنجا که کاخ چهلستون در دوره قاجار عموما محل اداره حکومت شهر اصفهان بوده، همواره ادارههای دولتی و ارکان حاکمیتی شهر در محدوده پیرامون کاخ در خیابان استانداری و سپه متمرکز بوده است.
تا قبل از کوچه تلفنخانه در قدیم در ضلع شمالی خیابان اداره امنیه و باغ سردار جنگ واقع بوده است. امروزه در همین راسته کتابفروشی ثقفی، یـکــی از قـــدیـمـیتــــریــــــن کتابفروشیهای کتب حــقــوقـــی، هنوز هم به حیاتش ادامه میدهد. جالب است که تا انتهای دوره قاجار در همین مکان مطبعه یا چاپخانه حبلالمتین و مطبعه فرهنگ قرار داشته است. در دوره صفوی در سمت شمالی خیابان تا جایی که امروزه کنسولگری روسیه قرار دارد، احتمالا باغهای فراشخانه و جزایرخانه وجود داشته که شاید باغ بزرگ کنسولگری بخشی از همان باغهای صفوی باشد.
از تلفنخانه تا چهارحوض
گذر تلفنخانه یکی از قدیمیترین گذرهای شهری اصفهان است که هویتش با یکی از مظاهر مدرنیته در زمینه ارتباطات یعنی تلفن گره خورده است. وقتی در ابتدای این گذر میایستیم و به خرابههای بنای تلفنخانه قدیمی شهر نگاه میکنیم حیرت ناصرالدینشاه را میبینیم هنگامی که اولین مکالمه تلفنی تاریخ ایران را انجام داد. آن هنگامی که در باغ سپهسالار گوشی تلفن را به گوشش چسباند و با ملیجک صحبت کرد. شاه حیرت این مکالمه خاطرهانگیز در روز جمعه، دهم جمادیالثانی سال 1302 قمری را اینطور در دفتر خاطرات روزانهاش نوشته: «تلفن یک قسم تلگرافی است که با دهن حرف میزنند و با گوش میشنوند. این سفر که معینالملک آمد، یک دستگاه آن را همراه پیشکش آورده است. از اتاق شمسالعماره تا اینجا که باغ سپهسالار است، کشیدهایم».
توصیف جزئیات اولین تلفن ایران هم از زبان شاه خواندنی است: «یک صفحه تخت سوراخسوراخی دارد که انسان به همان سوراخها حرف میزند و دو اسباب است که به گوش میشنود… مثل این است که در حضور حرف میزنند، بلکه هم میتوان گفت بهتر از صحبت حضوری میتوان حرف را شنید و فهمید. ملیجک کوچک را خواستیم با او هم حرف زدیم. بعینه گویا ملیجک پیش ما است… خـیـلـی چــیـز غریبی است».
اگرچه این تلفن تنها میان دو کاخ کشیده شده بود و عملا استفادهای برای عوام نداشت؛ اما چهار سال بعد، برای ارتباط میان واحدهای مختلف راهآهن تهران- شهر ری، خطوط تلفن برای استفادههای کاربردیتری کشیده شد و بعد هم مثل هر فناوری دیگری با وجود مخالفتها کمکم گسترش بیشتری پیدا کرد. تلفنخانه خیابان سپه یادگار چنین دوره خاطرهانگیزی در تاریخ ماست. بالاتر از کوچه تلفنخانه ناگهان این تصویر خاطرهانگیز جای خود را به تجمع فروشندگان ارز میدهد. تصویری ناهنجار از ناهنجاری عمیق اقتصادی. حالا ما به چهارحوض رسیدهایم.
میدانی در پشت میدان
در جایی که امروزه خیابان سپه به خیابان حکیم میرسد در گذشتههایی نه چندان دور میدانی کوچک قرار داشته که بهگونهای جلوخان عمارتهای دولتخانه محسوب میشده است. این میدان به دلیل داشتن چهارحوض بزرگ به همین نام مشهور بوده است. میدان چهارحوض دقیقا روبهروی تالار تیموری یا موزه تاریخ طبیعی کنونی واقع بوده و بهنوعی ورودی کاخهایی مانند چهلستون مـحــسـوب مـیشـــــده است. انــتــهــــای بازار مــسـگـــــرهــــــا نیز به این میدان باز مـیشــــــده است.
شاردن درباره وجه تسمیه این میدان چنین مینویسد: «چهار حوض… میدانی مربعشکل است که اطرافش را درختان ستبر فراگرفته است. سابقا در این میدان چهار حوض بزرگ وجود داشته که همه پرشدهاند. راه در امتداد طرف راست به سرای کاخ سلطنتی، به دری مـیرســـد که درب چهار حوض نام دارد و به داخل قصر چهلستون… باز میشود». این میدان بعد از سقوط صفویه کاربریهای مختلفی مییابد و در دوره ظلالسلطان به پادگان نظامی بدل میشود.
میرزا حـــسـیـــــنخــــان در کـــتــــاب جـغــرافــیـــای اصفهان مینویـــســــد: «میدان چهارحوض که سابق بر این چهارحوض در چهار موضع آن بوده است نسبت به نقشجهان و سایر میدانها کوچک، مشتمل بر حجرات اطراف که اکنــون سرباز نشین است و یک فـــوج در آن ســکــنــی مینمایند. ایـــــن میدان بمنزله جــلــوخان عـمـارات مــبـارکـــات اســــت. ســــردری دارد مرتفع و عالی متضمن مکانهای مرغوب».
این میدان احتمالا در دوره پهلوی اول در پی تکمیل خیابان استانداری و ساخت عمارت بانک ملی تخریب شده است. امروزه فقط افسوس وجود چنین میدانی در پشت میدان نقشجهان برای ما باقی مانده است و کلی زمین بایر در جلوی تالار تیموری و اطراف بانک ملی که میتواند دوباره روزگاری به میدان چــهـارحــوض تـبـدیــل شود. این چهارراه حکیم و سپه چهارراه آه و افسوس است. درست آن سوی چهارراه در ابتدای خیابان حکیم خرابههای یکی از زیباترین و بزرگترین حمام تاریخی اصفهان هم دیده میشود.
حمام تاریخی خسروآقا در نیمه شب 23 فروردین سال 1374 ویران شد و بدین ترتیب پروژه اتصال خیابان حکیم به سپه پس از مدتها کشوقوس عملی شد.
حمامی که به قول استاد همایی، سربینه اش بر خلاف همه حمامهای تاریخی ایران، با پنجرههای رنگی رو به یک باغ مصفا مزین میشده است. امروزه خرابههای این حمام زیر سایه دلارفروشهای کنار چهارراه غریبانهتر از هر روزگار دیگری به چشم میخورد.
خیابان بانکهای قدیمی
در نقشه سیدرضاخان که در آستانه دوره پهلوی ترسیم شده، زمینهای پــشـــت حــمـام خـسـروآقـا همگی متعلق به مزارع و باغهای کازرونی است. اداره عدلیه و مریضخانه قشون هم در امتداد خیابان سپه به چشم میخورد. اما هنگامی که این نقشه ترسیم میشده هنوز چند سال تا رسیدن خیابان سپه به میدان نقشجهان و تخریب دو دهنه از حجرههای میدان برای اتصال به خیابان باقی مانده بوده است و البته هنوز بانک ملی و سپه هم در خیابان ساخته نشده بوده است. اما در این نقشه اسم بانک در حاشیه میدان نقشجهان دیده میشود که احتمالا باید اولین بانک مدرن اصفهان یعنی همین بانک تجارت باشد. بانکی با معماری عجیب معابد یونانی، با همان ستونهای قطور و سنتوری سردر ورودیاش.
این بانک که امروزه بانک تجارت نامیده میشود درواقع همان بانک شاهی سابق است که نهاد آن برای اولین بار توسط بارون جولویس دو رویتر در زمان ناصرالدینشاه افتتاح شد و در سال 1328 شمسی با نام بانک انگلیس در ایران و خاورمیانه به کارش ادامه داد.
در سال 1331 این بانک به بانک بازرگانی و در سال 1358 به شعبهای از بانک تجارت تبدیل شد. اما ساختمان این بانک قدیمی احتمالا به سال 1302 یا 1304 بازمیگردد و احتمالا توسط استاد معارفی طراحی و ساخته شده است.
کمی جلوتر در چهارراه سپه و حکیم، بانک قدیمی دیگری به چــشــــم مـیخـــورد که بر خـلاف معماری یونانی عـمــارت قـبـلـی، این یکی با معماری باستانگرایی ایرانی کاملا شاخص و دیدنی است. نهاد بانک ملی در چهاردهم اردیبهشت سال 1306 خورشیدی توسط کابینه مستوفی و با اجازه مجلس شورای ملی رسما مجاز به تأسیس شد و در سال بعد اولین بانک ملی با سرمایه حدود 2 میلیون و هشتصد هزار تومان شروع به کار کرد. بانک ملی اصفهان در حدود سال 1320 با معماری مهندس فروغی با مشخصههای نئوکلاسیک بنا شد. اندیشه ستونهای بلند تختجمشید در کشیدگی این بنا و ایوان بلند مرتبهای که معماری ساسانی را به یاد میآورد، ساختمان بانک ملی خیابان سپه را به یکی از زیـبـاتـریـــن عـمـارتهــای عـصــر پهلوی اول در اصفهان بدل کرده است.
روزنامه اخگر در اول شهریور 1317 خورشیدی مینویسد: «بانک ملی اصفهان از چندی قبل مشغول مطالعه برای ساخت یک محل برای خود بوده است که در نتیجه در اول خیابان تیموری (استانداری) قسمتی که شامل انبار دخانیات و باغچه شهرداری و قسمتی از بازار مسگرها میشود برای این منظور انتخاب شده است که در آنجا ساخته شود. با مساعدت فرماندار ترتیب خرید قسمتی از این زمین داده شده است». یکی دیگر از بانکهای قدیمی خیابان سپه، بانکی به همین نام است که در ابتدا بانک قشون پهلوی نامیده میشد.
عمارت بانک سپه از بقیه جدیدتر است و شاخصههای معماری پهلوی دوم در آن دیده میشود. این بنا در سال 1336 خورشیدی شروع شد و دو سال ساختش به طول انجامید. طراحی و نظارت پروژه زیر نظر مهندس وارطان و پیمانکاری و اجرای آن بر عهده شرکت فاخ متعلق به آقایان مظفر فهم و اکبر خندانی بود. استفاده از احجام ساده و قدرتمند متأثر از جنبش معماری مدرن اروپا در کنار استفاده از سطوح شیشهای جهت سبککردن دیوارها و شفافیتبخشی به بنا از شاخصههای اصلی عمارت بانک سپه است.
خیابان سپه چهارراه حوادث
گذر تاریخی سپه از دوره صفوی تا اواخر قاجار شاهد رویدادهای مهمی بوده است؛ از فتح اصفهان به دست افغانها و تسلط آنها بر دولتخانه صفوی و توطئه قتل محمود افغان توسط اشرف افغان که از سمت همین گذر تاریخی و میدان چهارحوض روی داد تا حمله مشروطهخواهان به مــسـتـبـدان در جــریــان اســتـبــداد صغیر که مــیـدان نــقـشجـهـــان عـــرصــــه نــبـرد یکروزه تاریخی بود.
جریان یک ترور تاریخی هم توسط روزنامه زایندهرود در تاریخ 11 بهمن سال 1289 خورشیدی ثبت شده که لوکیشن آن همین خیابان سپه است: «… مخبر مخصوص، اول آفتاب جهت تفحص اخبار شهری میرود در چهارحوض (فضای مقابل موزه تاریخ طبیعی کنونی). جمعی سرباز و غیره میبیند متوحش بودند. سبب توحش سؤال میشود میگویند میرزاعباس خان رئیس نظمیه اصفهان قبل از آفتاب آمده است منزل حکومت (حاکم) آقای معتمد خاقان و چند گلوله با ده تیر به حکومت میزند و یک نفر دیگر را هم از اجزای حکومت با گلوله میزند».به همین راحتی رئیس سابق نظمیه اصفهان حاکم شهر را ترور میکند.
علی جواهرکلام که در آن زمان پسربچهای ده ساله بوده، ظاهرا شاهد این رویداد بوده است: «…دیدم یک نفر شخصی بلند قد با کلاه پشمین قفقازی و با پونچه و چکمه، مسلح به ده تیر به عجله از پشت چهلستون میگذرد و عدهای با انگشت به او اشاره کرده و با هم پچپچ میکنند. داخل آنها شدم دیدم میگویند این کسی که تند راه میرفت، عباس خان قفقازی رئیس نظمیه اصفهان است که چند دقیقه قبل به چهارحوض و اداره حکومتی رفته و معتمد خاقان حاکم اصفهان را که در اتاق خود روی دشکچه نشسته بود تیر زده و یک تیر هم به فراش پیر پیشخدمت او اصابت کرده و الان به سرعت میرفت که خود را به قونسولگری روس تزاری برساند». بعدهـــــا مــعـلـــوم مــیشـــــود که معتمدخاقان، حـاکــم اصـفـهـان، هنگامی که داشته عناصر وابسته به استبداد سابق را از ادارهها اخراج میکرده، عباس خان رئیس نظمیه را هم از کار برکنار میکند. این کینه شخصی منجر به ترور او میشود. جالب اینجاست که کنسولگری روسیه هرگز حاضر به استرداد ضارب به دولت ایران نمیشود و عباس خان را ظاهرا به روسیه تبعید میکند.