الفبای آن این است که باید شهری پاکیزه و مطلوب در جلوی چشم گردشگر نمایش بدهیم و یا اینکه به خاطر حضور گردشگران از انجام یا بروز بعضی ناهنجاریهای شهری اجتناب کنیم و دهها دقیقه دیگر که در موضوع «حفظ آبرو» نهفته است. بیگمان مهمانپذیربودن اصفهان تأثیر زیادی در ایجاد روحیهداشتن شهر پاک در فرهنگ مردم آن داشته است.
میتوان گفت شعار «شهر ما خانه ما» برای مردم اصفهان تبدیل شده بود به «شهر ما مهمانخانه ما» این نگاه که شهر مورد بازدید خودی و بیگانه است و نباید شرمنده مهمان بود، یا مورد ملامت او قرار گرفت، از همان زمان و از همان زاویه مورد نظر بود. مطبوعات به عنوان زبان قلم افکار عمومی از شهرداری و نیز از خود مردم خواهش میکردند شهر را پاکیزه نگه دارند. خصوصا وقتی که این فرایند در طی یک دوره صد ساله ادامه داشته باشد، دیرپایی و عمق آن بیشتر میشود. رسوب آن نیز در فرهنگ و رفتار مردم بیشتر تهنشین میشود.
از کی روحیه «مهمانپذیری» در اصفهان تبلیغ شد؟
در این نوشته که مربوط به سال 1344 و در روزنامه اصفهان منتشر شده بود، به نکات جالبی هم در مورد سطح بهداشت و نظافت شهر اصفهان در آن زمان (حدود شصت سال پیش) پی میبریم و هم اینکه متوجه میشویم ترویج و گسترش روحیه مهمانپذیری تا چه حد در تشویق شهروندان به رعایت نظافت شخصی و محیطی مؤثر است. دو سخن کلیدی در این نوشته ذهن و گوش را تکان میدهد؛ یکی اینکه «ما چون خودمان اهل شهریم و خیلی این قِسم چیزها را دیدهایم، به نظرمان عادی میآید.»
نتیجه این حرف این است که خودت را به جای یک غریبه یا گردشگر بگذار و ببین این ناهنجاری را چگونه میبینی. سخن دوم هم با اینکه تکراری است، اما نباید از یاد برد که «اصفهان امروز یک شهر بینالمللی است و تعلق به جهان کنونی دارد.» اگر این رویکرد در میان مردم و مسئولان شهر باشد، ممکن است در تصمیمات خود تغییراتی هرچند کوچک بدهند.
شاید بتوان گفت آخرین پیام این متن هم این است که اگر ما همگی رعایت کنیم، سود مادی آن به جیب همه ما خواهد رفت. متن نوشته: «چند روز پیش در کنار یکی از خیابانهای شهر مشغول قدمزدن بودم و در طی آن با مناظر کثیف و زننده و اسفآوری روبهرو شدم و به فکر این افتادم که ما مردم شهر چقدر باید در مقابل خودی و بیگانه خجل و شرمسار باشیم که نتوانیم شهری را که از همه نوع استعداد طبیعی بهرهمند است و از تمام مزایای اعتدال آبوهوا، منظمبودن فصول، کیفیت زمین و موقعیت محلی برخوردار میباشد، استفاده کنیم. فقط اندکی عزم واراده و ازخودگذشتگی میخواهد که با اشتراک مساعی و همکاری دست به هم داده و در مقام آبادی و اصلاح عمران شهر تاریخی خود بر آییم. شهری مثل اصفهان که آن را نیمهجهان نامیدهاند، چرا باید این قدر عقبافتاده باشد؟ در خیابانهای عریض و طویل چهارباغ که چشم و چراغ اصفهان است، با خیابانهای کنار رودخانه پهلوی و کمال اسماعیل، مناظری به چشم میخورد که بیاختیار انسان را متأثر میسازد و همچنین سایر خیابانهای این شهر اعم از خیابانهای آسفالت شده، یا خاکی که متاسفانه نه مردم (مجاورین خیابان از کسبه و غیره) رعایت نظافت و پاکیزگی خیابان جلوی چشم خودشان را میکنند و مرتب زباله و کثافت را در کنار خیابان توده میکنند، و نه مقامات مربوط شهرداری توجهی به این امر دارند. از آن جمله در و دیوار خیابانهایی است که بیشتر جهانگردان از آن عبور میکنند که با چسباندن آگهیهای رنگارنگ منظره نفرتآوری ایجاد نموده، یا اینکه مالکین پس از مدتی که دیوارها را رنگ کردهاند در اثر باران، رنگها زایل و چون دوباره رنگ نشده است، نمای آنها زننده و زشت میباشد. همچنین پیادهرو بعضی از خیابانهاست که گاوچالههایی در آنجا پیدا شده، و در زمستان آبوگل موجب زحمت عابرین میشود و در فصل دیگری گودی و بلندی و جویهای طرفین خیابانها هم (جز آنهایی که اطراف آنها ساخته شده) از جهت تنگی و گشادگی و بدمنظری، مانند جویهای وسطِ مزارع و کشتزارهای دهات است. یکی از این نقاط که موقعیت رفتوآمد آن قابل توجه است، خیابان چهارباغ شمالی است که پیادهروهای طرفین آن هنوز بیشتر خاکی و محل انباشتن تودههای زباله و کثافت میباشد.
پیادهرو وسط آن هم که با تغییر شهرداران تحولاتی در آن ایجاد شد، از قبیل چمنکاری و تقسیم آن به سه قسمت چمنکاری و پیادهرو و دوچرخه سوار، بعدا آن را از بین برده به حال خرابی ماند. تا اینکه شهردار اسبق اقدام به موزاییککردن وسط آن برای پیادهرو نمود و دو طرف آن هم برای دوچرخهسوارها در نظر گرفته شد و قسمتی از آن را هم موزاییک کردند و داشت وضع آبرومندی به خود میگرفت که با تغییر شهردار این موضوع دچار وقفه و تعطیل گردید. یکی از مسائلی که باید مورد توجه قرار گیرد، خیابانهایی است که در آنها برای لولهکشی آبِ خوراکی، قسمتی از خیابان را خراب کرده به حال خود باقی گذاردهاند. و نظر به اینکه روی لوله را خاک و شن ریخته، هم برای وسایط نقلیه تولید زحمت وخسارت شده و هم برای عابرین و سکنه مجاور خیابان (کسبه ومغازه دار) که آنها هم براثر گرد وخاک ناشی از حرکت وسایل نقلیه دچار درد سر و زحمت میشوند و بایستی متصدیان امر را وادار کرد که زودتر روی این خاک را آسفالت نموده، خیابانها را پاک و تمیز کنند. یکی دیگر هم نبودن آبریزگاه عمومی در بیشتر خیابانها و میدان نقش جهان است، که کسبه محل در کنار خیابانها و جویبارها در منظر همگانی رفع احتیاج مینمایند.
نگارنده چندی قبل در میدان نقش جهان ناظر این منظره زشت بودم، اتفاقا عدهای از جهانگردان برای تماشای نماهای میدان در حرکت بودند و با این عملِ یکی از کسبه مصادف شدند و عکسی از آن برداشتند. اینجانب با مشاهده چنین وضعی بسیار متأثر شدم.
نظایر دیگری نیز از این نوع مظاهر زننده در خیابانهای پر رفتوآمد دیده میشود که حقا تأسفآور است ولی ما چون خودمان اهل شهریم و خیلی این قِسم چیزها را دیدهایم، به نظرمان عادی میآید.
اما این نکته را نباید از نظر دور داشت، اصفهان امروز یک شهر بینالمللی است و تعلق به جهان کنونی دارد کسانی که از دورترین نقاط دنیا به عزم دیدار آثار باستانی این شهر تاریخی و کهن، متحمل هزینههای گزاف میشوند، انتظار دارند هنگامی که وارد این شهر تاریخی میشوند، شهری تمیز ببینند. زیرا هر چقدر شهر بیشتر آبرومند باشد، بیشتر جلب توجه میکند و از کثرت عده مسافرین و جهانگردان فایده بر میگیرد و پولی که در اینجا به مصرف میرسد، در جیب شما و هنرمندان اصفهانی خواهد رفت و شاهد دلیل این ادعا زیاد شدن مغازههای صنایع ظریفه اصفهان در طرفین خیابان چهارباغ و قسمت اعظم مغازههای میدان نقش جهان است که منحصرا فراوردههای دست هنرمندان اصفهانی را در معرض فروش گذاردهاند.»(اصفهان، ش 1279، 15 اردیبهشت 1344)