قصه زنی که عکسش روی اسکناس‌های دلار چاپ شد

با اینکه تجارت بین‌المللی برده در اوایل قرن نوزدهم ممنوع اعلام شده بود، هنوز این رسم در آمریکا ادامه داشت و بردگان آفریقایی مثل کالا در بازار به فروش می‌رسیدند. بیشتر اعضای خانواده‌ها در این فرایند خرید و فروش، از همدیگر جدا می‌شدند و بسیاری از آن‌ها، دیگر همدیگر را پیدا نمی‌کردند. شروع فیلم «هریت» هم با همین موضوع است: فروش فرزندان خانواده‌ای به یک برده‌دار. انگار که واقعا یک کالا هستند؛ نه انسان‌هایی که حداقل نسبت به جسم خود حقی دارند. بردگان بیشتر در کشتزارهای پنبه و معادن به کار مشغول بودند و بابت کوچک‌ترین اشتباهشان به‌شدت تنبیه می‌شدند. سود بسیار خوبی از کار بردگان به‌دست می‌آمد.

تاریخ انتشار: 09:38 - چهارشنبه 1400/08/26
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

 «هریت بیچر استو» در رمان معروفش «کلبهٔ عموتام» این مسئله را به‌خوبی نشان داده است. به‌ندرت کسی جرئت فرارکردن داشت.آن‌ها یا از پا می‌افتادند یا در صورت فرار، تا حد مرگ شکنجه می‌شدند. بسیاری از آن‌ها زیر این شکنجه‌ها می‌مردند و اربابانشان، مجازات نمی‌شدند. سوای رفتار خشن بیشتر برده‌داران و شرایط سخت کارشان، سیاه‌پوست‌ها تا مدت‌ها بعد از لغو برده‌داری در آمریکا در دسامبر 1865 همچنان از حقوق انسانی خود بهره‌ای نداشتند.
فیلم «هریت» که در 2019 اکران شد، درباره یکی از این برده‌ها است. داستان‌های زیادی را درباره برده‌ها و زندگی سختشان خوانده‌ایم یا در فیلم‌ها دیده‌ایم؛ اما درباره تلاش آن‌ها برای آزادی شنیده‌ایم؟
 هریت تابمن در یک خانوادهٔ برده به دنیا آمد و مثل خیلی از بردگان و حتی شاید مردم عادی در آن زمان، تاریخ دقیق تولدش مشخص نیست. سرگذشت هیجان‌انگیز و در بسیاری از جاها، غم‌انگیز هریت مناسب هر کسی نیست. به نظرم اگر آدم حساسی هستید، این فیلم را نبینید. مسلما در کنار کودکان هم دیدن چنین فیلمی درست نیست؛ هر چند در فیلم «هریت» صحنه‌های آزاردهنده تا اندازه‌ای گفته نشده است. هریت در شش سالگی، وادار به کار شد. او در خانه‌ای مسئول مراقبت از کودک خانواده بود و اگر کودک از خواب بیدار می‌شد یا کار اشتباهی می‌کرد، او به جایش تنبیه می‌شد و شلاق می‌خورد؛ همچنین اربابش وزنهٔ سنگینی را به سمتش پرت کرد؛ چون در برابر گرفتن بردهٔ فراری‌ای مقاومت کرده بود. هریت به همین دلیل تا آخر عمرش درگیر تشنج و سردردهای شدید شد. در 1849 قیمت هریت به دلیل بیماری، افت پیدا کرد و صاحبش سعی کرد او را بفروشد؛ اما خریداری پیدا نشد. بعد از مرگ صاحبش، او دو بار دست به فرار زد؛ چون نمی‌خواست به سرنوشت غم‌انگیز و دردناک بسیاری از سیاه‌پوستان دچار شود. بار اول همراه با دو برادرش بود که میانهٔ راه منصرف شدند و هریت را هم با خودشان بردند؛ اما بار دوم موفق به فرار شد. او که خودش از چنگ برده‌دارها فرار کرده بود، در سفرهای مکرر خودش به ایالت‌هایی که هنوز برده‌داری قانونی بود، بسیاری از برده‌ها را فراری داد. هریت تابمن از طریق تشکیلاتی به نام راه آهن زیرزمینی عملیات فرار این برده‌ها را انجام می‌داد. راه آهن زیرزمینی مجموعه‌ای از خانه‌های امن بود. بعدا این نام را به مخالفان برده‌داری نیز دادند. گفته می‌شود هر سال هزاران برده از طریق این تشکیلات به کانادا یا ایالت‌های شمالی فرار می‌کردند.
هریت تابمن در طول جنگ داخلی هم بیکار ننشست. او به عنوان جاسوس برای ارتش کار می‌کرد؛ همچنین او تنها زنی است که در آن زمان، یک گروه مسلح را رهبری کرد. هریت با کمک این گروه مسلح، تعداد زیادی برده را نیز آزاد کرد. هریت حتی همان زمان هم به نماد آزادی و یک قهرمان ملی تبدیل شده بود. برای سرش جایزه تعیین کرده بودند. در 2016  تصویر هریت به جای تصویر اندرو جکسون که حامی برده‌داری بود، روی اسکناس‌های بیست‌دلاری رفت.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط