اصفهان را تصور میکنم با بیشمار رویدادهای خرد ارزشمندی که در هر خانه تاریخیاش میتواند برگزار کند. این شهر با انبوه بناهای تاریخی ارزشمند که بخش مهمی از آنها را خانههای تاریخی تشکیل میدهند، قابلیت این را دارد که هر روز شاهد چند ده یا چند صد رویداد در حوزههای مختلف فرهنگی، هنری و گردشگری و برای شهروندانی با ذائقههای مختلف و سطوح متفاوت توانایی باشد؛ در این صورت است که شهر به کالبد محبوبتری در میان شهروندان و گردشگرانش تبدیل میشود؛ اما حیف و صد حیف که خیلی کمتر از آن که باید، شاهد رویدادهای فرهنگی متنوع در مقیاسهای کوچک و متوسط در اصفهان هستیم و بدتر این که رویدادهایی هم که برگزار میشوند بیشتر در زمره گردشگری انبوه قرار میگیرند. اما جمعهای که گذشت، اصفهان میزبان یک رویداد قابل توجه فرهنگی گردشگری بود.
درست دیواربهدیوار زورخانه و در چند قدمی حمام تاریخی علیقلیآقا، خــانهای تــاریخی وجود دارد که همسایه مــرکز اصفهانشناسی و خانه ملل اصفهان (واقع در خانه روغنی) هم هست و این جمعه با یک رویداد فرهنگی میزبان مهمانانی از اصفهان و شیراز و تهران بود. خانه تاریخی شیران که مرمت و تبدیل به اقامتگاه شده، یک سوی این رویداد بود و سوی دیگر هم خانه سنتی پرهامی قرار داشت.
روایتهایی از اصفهان در خانه تاریخی شیران
رویداد با قصهگویی توسط دکتر زهرا معینیفرد آغاز شد. او از اصفهان به عنوان شهر هزار و یک شب نام برد و دلیل این نامگذاری را هم به سفر پازولینی، کارگردان معروف ایتالیایی به اصفهان و ساخت فیلمی با همین عنوان مربوط دانست. او سپس با اشاره به فرهنگ سختکوشی در اصفهان، قصه «کار نیکوکردن از پرکردن است» از هفت پیکر نظامی را برای مخاطبان روایت کرد.
بخش بعدی این برنامه فرهنگی روایت زندگینامه اصفهان به نقل از مهرداد موسوی خوانساری بود. او داستان اصفهان را از تولد شهر آغاز کرد و در گذر روایت، به بناهای تاریخی ارزشمندی از دورههای مختلف تاریخی اصفهان که مهجور ماندهاند، نیز اشاره و مخاطبان را به بازدید از این بناها دعوت کرد.
او روایتش را از تولد اصفهان در هزارههای گمشده پیشین شروع و تأکید کرد که ردپای تمدن دوهزارساله اصفهان در مکشوفههای باستانشناسی تپه اشرف در کنار پل شهرستان به دست آمده است و بر اساس مستندات تاریخی نیز دستکم میدانیم که حوالی هزار و هشتصد سال پیش، دو شهر یکی زرتشتینشین و حوالی پل باستانی شهرستان و دیگری کلیمینشین و حوالی میدان امام علی (ع) و محله سبزهمیدان (میدانکهنه) وجود داشتهاند. بین این دو شهر کشتزارها و باغها دیده میشدند. در آن زمان نامی از کلمه «اصفهان» نبوده، ولی خاستگاه اصفهان امروزی از همین دو شهر است.
در میانه روایت زندگی اصفهان، موسوی خوانساری از تنها یادگاران اصفهان آل بویه هم یاد کرد و افزود: «در کنار مسجد حکیم، در کوچهباغ قلندرها، سردری هست که یکی از ورودیهای مسجد حکیم محسوب میشود و از مسجدی که هزار و صد سال قدمت دارد، فقط همین مانده است. آثار و تزیینات دوره آل بویه که از دوره ساسانیان تأثیر گرفته است را میتوانید در این سردر ببینید. این اثر به نام سردر جورجیر شناخته میشود و از بازار و مسجد جامع صغیر یا جورجیر که در این مکان وجود داشته، باقی مانده است. به عبارتی، حالا قبر صاحب ابنعباد، مسجد جامع عتیق و این سردر تنها یادگارانی هستند که از اصفهان دوره آل بویه باقی ماندهاند.»
غذاهای سنتی هم هنر هستند هم میراث
سروش پرهامی که خانه پرهامی در شیراز را دارد، در بخش بعدی برنامه به توصیف روند ایدهپردازی رویداد و چگونگی شکلگیری ماجرا پرداخت. به روایت او، این دومین سالی است که اصفهان و شیراز یک رویداد گردشگری غذا را با هم برگزار میکنند.
پرهامی که هشت سال پیش خانه پرهامی را در محله گود عربان شیراز راهاندازی کرد و حالا سعی دارد طعم شیراز را به گردشگران شهر راز بچشاند، توضیح داد: «تلاشمان این است که بگوییم دو فرهنگ اصفهان و شیراز بسیار با هم ارتباط دارند و این ارتباط را از دریچه غذا میتوان نشان داد. آقای رضا پورحسینی، صاحب مجموعه شیران، من را دعوت کردند که با یک سینی خوراک به مناسبت روز اصفهان رویدادی را برگزار کنیم.»
«سینی سپنتا» نامی بود که به روایت پرهامی پیشنهاد شد و دلیلش هم به این برمیگشت که عبدالحسین سپنتا، کارگردانی که نخستین فیلم ناطق ایران را ساخته، از مادری شیرازی متولد شد و مقبرهاش حالا در تخت فولاد اصفهان است. به این ترتیب کلم پلو و سالاد شیرازی دو آیتم محبوبی بودند که از فرهنگ غذایی شیراز به سینی اضافه شدند.
پرهامی افزود: «درباره قسمت اصفهانی سینی، میخواستیم خوراک اصلی، دسر و نوشیدنی داشته باشد. خیلی مشورت کردم مخصوصا با خانمها آهو و منیر عطایی که از بستگان محمد پاکنژاد، مدیر اقامتگاه آذربرزین در روستای آذرخواران بودند. ما شله بریان زیره را انتخاب کردیم. چون شنیدم دیگر خیلی کمتر در خانهها پخته میشود. اگر خوراکها را واجد هنر و واجد میراث بدانیم، باید در خانهها پخته شوند. هیچ کلمپلویی از دویست سال پیش باقی نمانده، ولی چون روش طبخش سینه به سینه منتقل شده و مادرهایمان در خانهها این غذاها را پختهاند، زنده مانده است.»
او ادامه داد: «تمام تلاشمان این است که به همه بگوییم خوراک یک رسانه است. ما را دور هم جمع و پیامی را منتقل میکند که قدرت دارد. خوراک تمدن ساخته است، باعث جنگ شده و بالاتر از همه اینها، خوراک یک هنر است. ما فقط چیزهایی را که از چشم و گوش دریافت میکنیم واجد هنر تصور میکنیم؛ ولی اتفاقا چیزهایی را که از دو حس بویایی و چشایی دریافت میکنیم هم میتوانیم واجد ارزش هنری و میراثی بدانیم. مثلایخنی ترش که اتفاقا شبیه به یک سوپ اسپانیایی است و هر دو باید سرد سرو شوند، یک هنر است. جوز قند و بریان هم هنر است. وقتی ارتباطش با فرهنگهای دیگر را دریافت کنیم، دوغ و گوشفیل غیر از این که خوشمزه است میتواند زیبا هم باشد.»
پس از این صحبتها از هر مهمان با یک سینی سپنتا شامل دو غذای اصلی (کلمپلوی شیرازی و شله بریان زیره اصفهانی)، یک پیش غذا (سالاد شیرازی)، یک دسر و نوشیدنی (دوغ و گوشفیل) پذیرایی شد.
تقریبا نیمی از حضار را فعالان حوزه گردشگری از جمله مدیران هتلها و اقامتگاهها، مدیران آژانسها، راهنمایان گردشگری و… تشکیل میدادند و همین هم باعث شد پایان بخش رویداد جلسه صمیمی گفتوگو میان فعالان حوزه گردشگری باشد؛ یک حسنختام گردشگرانه با امید به این که اصفهان و شیراز از این به بعد بیش از پیش میزبان رویدادهای مشترک در حوزههای مختلف میراث و گردشگری و صنایع دستی باشند.