افق‌های روشن پیش روی حصه

بر سردر مرکز نوشته‌اند «سالن مطالعه حصه»؛ اما نیم‌ساعتی که در فضای داخلی گشت می‌زنم، این عنوان را به نسبت نوع فعالیت و خدمت‌رسانی‌های آن کم و کوچک می‌یابم. اینجا فقط جایی برای امانت کتاب و مطالعه آن نیست! مراجعان می‌توانند در کلاس‌های آموزشی مختلف از کمک‌درسی گرفته تا مهارت‌های زندگی و… شرکت و حتی فرصت ارائه دانش و مهارت به همدیگر را هم پیدا کنند. سالن مطالعه حصه جایی برای گفت‌وگو است؛ فضایی برای ایجاد تعامل و افروختن چراغ آگاهی در سنین و سطوح مختلف.

تاریخ انتشار: 10:37 - دوشنبه 1400/11/11
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

 زنان، عموم مراجعان مرکز فرهنگی حصه هستند؛ آن‌هم بدون محدودیت سنی: از سنین زیر دبستان تا 50، 60 سال و شاید سهم دختران محصل در این میان کمی بیشتر است.
همان‌طور که دختر 13ساله افغان حالا مربی قرآن چند محصل کوچک‌تر از خود شده و خواهر بزرگ‌ترش هم به محصلان کوچک‌تر، فارسی آموزش می‌دهد یا مبینا که محصل سال آخر دبیرستان است، در هفته، چند روزی را با ذوق‌وشوق به اینجا می‌آید تا به بچه‌ها ریاضی درس بدهد؛ حتی زهراخانم هم از طرفداران پروپاقرص سالن مطالعه حصه است. او می‌گوید نه‌فقط فرزندانش، که خودش هم در کلاس‌های مختلف اینجا شرکت می‌کند و از آن‌ها بهره می‌برد.

حضور بی‌رویه و احساسی خیریه‌ها در حصه آسیب‌زننده است

سالن مطالعه حصه فعالیتش را از 1398 توسط جمعیت مردم‌نهاد سلوی، با حمایت و زیرمجموعه سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی اصفهان، آغاز و طی مدت کوتاهی جای خود را به‌خوبی در میان اهالی، به‌خصوص زنان حصه، بازکرده و به مأمنی آرام و قابل‌اطمینان برای آن‌ها تبدیل شده است.
مبینا می‌گوید: «متأسفانه هیچ نوع امکانات آموزشی در حصه وجود ندارد و خیلی هم سخت است که بخواهیم برای دریافت امکانات به جای دیگری برویم؛ پس وجود این مرکز یک دلگرمی بزرگ برای ماست؛ فضایی آرام که از بودن در آن خسته نمی‌شویم و انرژی دوچندان می‌گیریم.»
اما سعید یوسفی، مؤسس و مدیرعامل جمعیت سلوی، داستان تولد این مرکز را به داستان این جمعیت مستقل گره‌خورده می‌داند؛ جمعیتی که از پاییز 1395 فعالیتش را از حاشیه شهر و شمال شرق اصفهان بر مبنای آموزش‌های تحصیلی، فرهنگی، بهداشت و درمان برای کودکان آغاز کرده است.
او می‌گوید: «فقط 20درصد فعالیت‌های سلوی در حاشیه شهر جریان دارد؛ اغلب در روستاهای محروم‌تر استان به خدمت‌رسانی‌های مختلف، از خدمات آموزشی تا تجهیز مدارس یا شادی‌سازی مدارس روستایی مشغول هستیم.»
یوسفی منطق این نوع کمک‌رسانی را این‌طور تبیین می‌کند: «کودکی که در  200 کیلومتری استان اصفهان زندگی می‌کند و معنی شادی را نمی‌فهمد، به توجه بیشتری نیاز دارد؛ چون هیچ‌وقت نمی‌تواند امکانات شهری را درک کند و از آن شادی که سهم و حقش است، بهره ببرد. پس تجهیز مدارس روستایی جزو اولویت‌های برنامه‌های ماست.»
او بعد دیگر عملکرد سلوی را تلاش برای آگاهی‌رسانی به جامعه به شکل درست و منطقی می‌داند و می‌گوید: «انجام کار خیر سازوکار و نگرش خاصی می‌طلبد. ما باید به جامعه آگاهی‌رسانی کنیم، نه اینکه احساسات آن‌ها را هدف قرار دهیم. سلوی انجام کار خیر را با اقدامات عمیق، ریشه‌ای و فرهنگ‌سازی برای تغییر شرایط زندگی افراد نیازمند همراه می‌داند؛ نه کمک‌های آنی که همچنان آن‌ها را در شرایط قبلی زندگی‌شان نگه می‌دارد. همین هم باعث می‌شود حضور بی‌رویه و احساسی خیریه‌ها فضای آموزشی کار ما را خراب کند، مسئله این است که تنها دادن لباس دست‌دوم و غذای گرم و کیسه برنج نمی‌تواند قدم‌های بزرگی برای مردم حاشیه شهر باشد. درواقع اصرار بر این کار و تکرار آن، عزت‌نفس خانواده‌ها را زیر سؤال می‌برد.»
یوسفی با توجه به همین موضوع، موقعیت سالن مطالعه حصه را در زمان تحویل و مدتی پس‌ازآن این‌طور ارزیابی می‌کند: «زمانی که ما کتابخانه حصه را تحویل گرفتیم، یک انباری پر از لباس‌های کهنه بود که به لحاظ بهداشتی موقعیت خوبی نداشت. بعد از چند روز سرپایش کردیم. از طرفی همه فکر می‌کردند اینجا یک خیریه است. یکی از ما کفش می‌خواست، یکی روغن، یکی برنج و… چند ماهی زمان برد تا ما برای مردم اعتمادسازی کنیم که اینجا برای بچه‌های شما یک فضای آموزشی است؛ پس از حدود هفت‌هشت ماه این فضا شکل گرفت و خانواده‌ها بعد از دوران اعتمادسازی اینجا را امن یافتند؛ تا حدی که بعضی مجموعه‌ها مانند مدارس برنامه‌هایشان را اینجا برگزار کردند؛ مرکز حتی روزهای جمعه هم از هشت‌ونیم تا دوونیم ظهر باز و فعال است. دوران کرونا نیز تماما برای ما فرصت ایجاد کرد تا سایت مجازی‌مان را راه‌اندازی کنیم و از ششم اسفند 98 در مجموعه را برای اقدامات کرونایی بگشاییم.»
او درباره بودجه مرکز می‌گوید: «خیلی‌ها فکر می‌کنند ما برای این کار یک بودجه میلیاردی می‌گیریم که این‌طور پای کار ایستاده‌ایم؛ درصورتی‌که ما ماهانه چهارمیلیون برای کتابخانه دریافت می‌کنیم که فکر می‌کنم این رقم را ضرب‌در چهار کرده و برای بچه‌ها مصرف می‌کنیم. واقعیت این است که تمام کمک‌ها به اینجا از طرف مردم انجام می‌شود و از خود جمعیت استفاده می‌کنیم.»

با کتاب‌های پرطرفدار برای جذب بچه‌ها تلاش می‌کنیم

امینه امینی، مسئول آموزش جمعیت و مدیر سالن مطالعه حصه  نیز می‌گوید: «تمام تلاشمان حفظ امنیت اینجا برای مادران و کودکان است. معمولا مراجعان، مراجعان دیگر را با خود می‌آورند. بچه‌هایی که سواد ندارند و همین‌طور خیلی از مادران بی‌سواد در رفت‌وآمد به اینجا باسواد شده‌اند. مرکز چنان جای خود را در میان مراجعان باز کرده است که خبرها و حرف‌وحدیث‌هایی که موضوع تعطیلی آن و تبدیلش به کلانتری را مطرح کرد، کام آن‌ها را خیلی تلخ کرد.»
امینی سپس خدمات مختلف این سالن را این‌طور معرفی می‌کند: «سالن مطالعه، اتاقی برای ارائه مباحث روان‌شناسی، مشاوره فردی و دسته‌جمعی، کلاس قرآن، سایت ارائه خدمات کامپیوتر، کلاس زبان و مکالمه، چرتکه و… .»
او اضافه می‌کند: «به‌طورکلی وضعیت آموزشی در حصه خوب نیست. بچه‌ها به‌درستی آموزش نمی‌بینند و معمولا سال هفتم درس را رها می‌کنند؛ بنابراین بعضی روزها کلاس‌های تقویتی در بعضی دروس مثل ریاضی، قرآن و… را برایشان در مرکز برگزار می‌کنیم.»
او درباره اقدامات بخش کتابخانه نیز می‌گوید: «تمام تلاشمان را کردیم تا کتاب‌های پرطرفدار را برای جذب بچه‌ها ارائه کنیم؛ کتاب‌هایی مثل کتاب‌های سه‌بعدی. حالا ممکن است بچه‌ها کتاب را ببرند و حتی پاره برگردانند، ولی ما معمولا چیزی به آن‌ها نمی‌گوییم. در قدم اول، همین‌قدر برایمان کافی است که بچه‌ها کتاب را دستشان بگیرند و به آن نزدیک شوند. ما به‌جز کتاب، بازی‌های بچه‌گانه را هم امانت می‌دهیم. ابتدا بازی را به بچه‌ها آموزش و بعد امانت می‌دهیم.  خیلی وقت‌ها این بازی به بازی خانوادگی بچه‌ها بدل می‌شود. در کنار آن، تلاش کردیم با فضاهای مختلف تعامل کنیم: تعامل با مدارس، خیریه‌ها، انجمن‌ها، ان‌جی‌اوها، بهزیستی و… .»

افراد داوطلب با تخصص‌های مختلف را به کمک دعوت می‌کنیم

اما سعید یوسفی به وجود مناطق بسیار محروم در فاصله نزدیکی از سالن مطالعه اشاره می‌کند، مناطقی که تهیه اولین امکانات نیز در آنجا به‌سختی انجام می‌شود و بخش زیادی از مهاجران افغانستانی جدید در آن ساکن شده‌اند.
او می‌گوید: «تمام تلاشمان این است که در فرایندی آرام و تدریجی با آن‌ها تعامل کنیم و تأثیر لازم را بر آن‌ها بگذاریم؛ ولی آنچه خیلی اهمیت دارد، نحوه این تعامل است. متأسفانه بدترین ضربه به انجام کار فرهنگی و برقراری ارتباط با این طیف را انجام کمک‌های بدون فکر می‌زند. تأکید می‌کنم بعضی خیریه‌ها متوجه نیستند با آوردن غذا و لباس و… باعث می‌شوند این عزیزان برای همیشه در همین وضعیت بمانند؛ درحالی‌که ما به‌شدت به انجام کار فرهنگی ریشه‌ای معتقدیم و تمام تلاشمان این است که این عزیزان را به مرکز بیاوریم و در کنار کمک به آن‌ها کار فرهنگی ریشه‌ای کنیم.»
او بر اهمیت و لزوم ایجاد کلانتری در حصه اشاره می‌کند؛ اما بیش از آن بر اهمیت وجود مراکز فرهنگی و تعامل با اهالی حصه تأکید می‌ورزد: «کودکان و نوجوانان و مراجعان حصه در حال حاضر نقطه امن روزهایشان را اینجا سپری می‌کنند و در کتابخانه همیشه به رویشان باز است. ما در کنار آن به حضور و کمک دیگران و نیروهای داوطلب با تخصص‌های مختلف، حتی برای یک روز در اینجا نیازمندیم و از تعامل با مراکز و انجمن‌های مختلف فرهنگی همچنان استقبال می‌کنیم؛ زیرا هرچه بیشتر پیش می‌رویم، علاقه و تمایل و نیاز را بیش از قبل حس می‌کنیم؛ به تمام این دلایل است که شنیدن اخباری برای جایگزینی این مرکز به کلانتری و تعطیلی آن که خوشبختانه منتفی شده، برایمان ناخوشایند بود؛ آن‌هم در شرایطی که فضاهای زیادی برای تخصیص به این کار مهم وجود دارد.»
او در پایان از مسئولان مختلف شهری و مدیران انجمن‌های فرهنگی مردم‌نهاد مختلف برای حضور در این منطقه دعوت می‌کند تا از نزدیک شاهد فعالیت‌های مرکز و شرایط و موقعیت آن باشند و با کمک آن‌ها افق‌های بلند فرهنگی تازه به روی مراجعان این مرکز گشوده شود و روزهای روشن‌تری برای آن‌ها رقم بخورد.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط