مسجد جامع جورجیر اصفهان که یکی از مساجد تاریخی قرن چهارم هجری قمری است، در محل فعلی مسجد حکیم قرار داشته که در هنگام ساخت مسجد جامع حکیم در زمان صفویه در دوران حکومت شاه عباس دوم صفوی به منظور ساخت مسجد حکیم ساختار کلی مسجد قدیمی کاملا تخریب شده و از آن مسجدجامع دوران دیلمیان فقط سر در شمالی آن در ساختار مسجد فعلی برجا مانده است.
سر در مسجد جامع جورجیر بنایی نفیس و باشکوه با هزار سال قدمت یکی از آثار درجه یک باقی مانده از زمان صدر اسلام به شمار میرود که دارای تزیینات و ویژگیهای منحصربهفرد آجرکاری و گچبری متأثر از هنر ساسانی است.
این سر در مسجد که یکی از تاریخیترین سردرهای ایران است و میتوان آن را یکی از قدیمیترین بناهای تاریخی دوره دیلمی برشمرد؛ حتی قدیمیتر از گنبد تاجالملک در مسجد جامع عتیق اصفهان که به عنوان نمونهای از هنر آجرکاری با سبک رازی از دوره سلجوقیان است.
سردر جورجیر نمونه بارز آجرکاری و گرهسازی به سبک معماری رازی است. این سبک هر چند مربوط به شمال ایران است، که در ری رواج مییابد و سپس بهترین آثار در آنجا ساخته میشود که شهر ری یا راز محل رشد و ترقی این شیوه معماری بوده است.
معماری رازی از زمان آل زیار، شروع و در زمانهای آل بویه سلجوقیان و اتابکان و خوارزمشاهیان تا زمان حمله مغول ادامه داشته است که از نمونه آرایههای آن میتوان به آجر در ابعاد کوچک برای ایجاد نقوش مختلف هندسی در کالبد بنا و تزیین گچبری بسیار فاخر و چشمگیر یاد کرد.
سردر جورجیر، با هنر آجرکاری در بخش سازهای و گچبری تزیینی با دقت و ظرافت استادانه ای که از ویژگیهای منحصربه فرد این سبک از معماری اصیل و با ارزش ایرانی است را در کنار همدیگر چفت و ادغامی شکوهمندانه را تجلی میکند.
نقوش بهکار رفته در آن شامل عناصر فوقالعادهای از طرحهای خطی هفتشاخه، کتبیههای کوفی، طرحهای گل و برگ، خطوط و آرایههای هندسی، شمعدانهای سهشاخه، نقوش پایه شمعدان، طرحهایی لالهگون، خطنوشتههایی شبیه حروف عبری که هر یک با موزون و هماهنگی خاصی در کنار یکدیگر نقوشی بسیار جلوهگر را در جای خود به کار گرفته است. از بارزترین ویژگی سردر جورجیر یک قوس شکنج یا کنگرهای بزرگ یازده پرقوسدار آن است که در نوع خود بیهمتا و باشکوه که جلوهگر دست استادکاران و معماران یکتای ایرانی بوده است. از کتیبه سردر دیلمی جورجیر که به خط کوفی گچبری شده، در طرف راست فقط عبارت «بسماللهالرحمنالرحیم» و در طرف چپ سردر، عبارت «بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» برجای مانده و بقیه کتیبه متأسفانه از بین رفته است. در نمای خارجی دوسوی سردر و در داخل طاقنماهای آجری آن عبارات «لاالهالاالله»، «محمد رسولالله»، «الحمد الله»، «العظمه الله»، القدره الله» و «سبحانالله» به خط کوفی با گچبری بسیار زیبا از نوع گچبری برهشته باقی مانده است.
این همه نقوش بسیار زیبا که به کار برده شده در سردرمسجد دیلمی، باید پیام خاصی در نهان خود داشته باشد که میتوان گفت با توجه به سابقه همزیستی پیروان ادیانی مانند زرتشتی، یهودیت، اسلام و مسیحیت در شهر کهن اصفهان و برپایه نقشهای برجای مانده در سردر جورجیر، این مسجد جامع در زمان خود کاربری فراتر از یک محل عبادت را داشته و در واقع با خود نشانه صلح و همزیستی پیروان ادیان گوناگون در این شهر تاریخی را ایفا میکرده است.
با توجه به اطلاعاتی که از سر در جورجیر ذکر شد، حفظ و شناساندن آن به جامعه و همچنین گردشگران داخلی و خارجی از وظایف ما به شمار میرود. حفظ این اثر گرانقدر برای میراث فرهنگی ما بسیار حائز اهمیت است و متأسفانه حفاظتی که در خور این بنای با ارزش معماری باشد تاکنون انجام نشده است. لازم به ذکر است این بنای تاریخی درسال ۱۳۱۳ به شماره ۲۲۳ به ثبت آثار ملی رسید و در حال حاضر حفاظت تاریخی موزهای که در خور این شاهکار به جامانده از معماری رازی، که اندک شمار از این سبک در شهر اصفهان موجود است انجام نشده است؛ خصوصا که این بنا در محل گذر و رفتو آمد مردم کوچهبازار آن منطقه است و همچنین در حال حاضر فرورفتگی که حاصل فضای دعوت این بنای مذهبی بوده است؛ متأسفانه تبدیل به توقفگاه موتورسیکلتها و دوچرخه شده است و همچنین کوچه کنار آن، جایگاه زبالههای محلی و بازار اطراف شده و مورد دیگری که مشاهده میشود، از بینرفتن و فرسایش سرتاسری گچبریهای ازاره این بناست که به دلیل ضربات و ارتعاشات ناشی از تردد وسایل نقلیه، رفتو آمد مردم و همچنین جریان آب باران به مرور زمان بوده است.
این شاهکار معماری و گچبری که مخصوصا نامهای اعظم خداوند روی آن نوشته شده، در خور این نوع حفاظت و نگهداری نیست؛ زیرا عابران و توریستها حتی با لمس ساده، باعث فرسایش و تحلیل به مرور زمان این سطوح گچبری بسیار نفیس میشوند. همچنین سر در مسجد جورجیر در فضایی با محفظه بسته مانند داخل مساجد تاریخی نیست و در مسیر حرکت افراد، وسیله نقلیه موتوری و ماشین است که این نگرانی را دو چندان میکند و با ایجاد یک حفاظ شیشه ای ساده در سرتاسر این سازه میتوان از عوامل تخریب خارجی این بنا حفاظت بیشتر کرد و چنانچه این گچبری و این سردر کامل باید مانند آثار موزه ای همچون محراب اولجاییتو در مسجد جامع عتیق اصفهان مورد حفظ و نگهداری قرار بگیرد؛ زیرا نقوش و سبک معماری آن دارای قدمت بیشتر و بسیار باارزش برای شهر اصفهان است.
علاوه بر این موضوعات این بنا به درستی معرفی به تورست های داخلی و خارجی نمیشود جز با تلاش اندکی از راهنمایان گردشگری و شاید حتی مردم اصفهان هم توجه خاصی به این اثر ارزشمند معماری ندارند و متأسفانه تمام این بیتوجهیها باعث به فراموشیسپردن و در واقع نادیدهگرفتن این بنای ارزشمند در آینده منجر خواهد شد و با حراست صحیح میتوان این نمونه بی نظیر دوره دیلمی را به آیندگان تقدیم کنیم.