حس گناه، مفید یا دردسرساز؟!

بسیاری از آدم‌‌ها هنگام مشاهده اخبار با دیدن چیزهای وحشتناکی که به سر دیگران آمده است، احساس گناه می‌‌کنند. وقتی به این فکر می‌‌کنیم که چطور دل کسی را شکستیم، بر سر کودکی فریاد زدیم یا احساسات یکی از دوستانمان را جریحه‌‌دار کردیم هم ممکن است حس گناه به سراغمان بیاید. درواقع اغلب ما گاه‌‌به‌‌گاه […]

تاریخ انتشار: 06:30 - پنجشنبه 1401/01/18
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

بسیاری از آدم‌‌ها هنگام مشاهده اخبار با دیدن چیزهای وحشتناکی که به سر دیگران آمده است، احساس گناه می‌‌کنند. وقتی به این فکر می‌‌کنیم که چطور دل کسی را شکستیم، بر سر کودکی فریاد زدیم یا احساسات یکی از دوستانمان را جریحه‌‌دار کردیم هم ممکن است حس گناه به سراغمان بیاید. درواقع اغلب ما گاه‌‌به‌‌گاه احساس گناه می‌‌کنیم و این می‌‌تواند برایمان تجربه بسیار ناخوشایندی باشد.اما چرا حس گناه این‌‌قدر راحت به سراغ ما می‌‌آید و اصلاً به چه دردی می‌‌خورد؟ اگر این حس غیرقابل‌‌تحمل شود چه می‌‌توان کرد؟ خوشبختانه پژوهش‌‌های روان‌‌شناختی برای این سؤالات پاسخ‌‌هایی دارد.حس گناه زنگ خطری را به صدا درمی‌‌آورد که به ما می‌‌گوید استانداردهای اخلاقی‌‌مان به نحوی نقض شده است؛ نوعی حس ندامت و پشیمانی به خاطر رویداد وحشتناکی که یا در آن دخیل بوده‌‌ایم و یا صرفاً از آن چشم‌‌پوشی کرده‌‌ایم و دلیل اینکه بسیاری از آدم‌‌ها با مشاهده اخبار بد احساس گناه می‌‌کنند هم همین است.برخی افراد بیشتر و برخی کمتر احساس گناه می‌‌کنند و این تفاوت‌‌ها به تیپ شخصیتی آن‌‌ها و تجاربی که در زندگی داشته‌‌اند برمی‌‌گردد. آن‌‌هایی که بیشتر با دیگران همدلی می‌‌کنند یا خیلی به روابط اجتماعی اهمیت می‌‌دهند، احتمالاً بیش از بقیه مستعد تجربه حس گناه هستند. در مقابل، کسانی که «ویژگی‌‌های شخصیتی تاریک» مانند روان‌‌آزاری یا خودشیفتگی در آن‌‌ها قوی‌‌تر است، شاید کمتر احساس گناه کنند.البته باید توجه داشت که حس گناه با حس شرمساری فرق می‌‌کند. وقتی احساس گناه می‌‌کنید به این معناست که فکر می‌‌کنید کار اشتباهی انجام داده‌‌اید؛ اما حس شرمساری که می‌‌توان آن را اهریمن‌‌سازی از خویشتن توصیف کرد، به این معناست که احساس می‌‌کنید به خاطر انجام دادن آن کار اشتباه، عیب و نقصی در وجود شماست. حس شرمساری به‌‌ندرت مفید است و اغلب به انزوای اجتماعی منتهی می‌‌شود؛ اما حس گناه می‌‌تواند عواقب منفی یا مثبتی به دنبال داشته باشد. موضوعات و موقعیت‌‌های مختلفی در زندگی پیش می‌‌آید که می‌‌تواند حس گناه را در شما برانگیزد. به‌‌عنوان‌‌مثال، ممکن است انسان به خاطر آسیب‌‌هایی که به محیط‌‌زیست وارد شده است احساس گناه کند. حس گناه انواع دیگری هم دارد که یکی از آن‌‌ها «گناه بازمانده»1 نامیده می‌‌شود و کسانی این حس را تجربه می‌‌کنند که از یک موقعیت خطرناک، مثلاً جنگ یا همه‌‌گیری کرونا، جان سالم به‌‌دربرده‌‌اند درحالی‌‌که بسیاری دیگر دراین‌‌بین کشته شده‌‌اند. از این‌‌ها گذشته، ممکن است انسان به خاطر کار ناشایستی که انجام داده است هم حس گناه را تجربه کند.

حس گناه می‌‌تواند مفید باشد

پژوهشگران اصطلاح «سازگارانه» یا «انطباقی»2 را در توصیف چیزهایی به کار می‌‌برند که می‌‌توانند برای انسان مفید باشند و به بقای او کمک کنند. حس گناه هم می‌‌تواند چنین شاخصه‌‌ای داشته باشد. تجربه حس گناه نشانه‌‌ای است از اینکه قطب‌‌نمای اخلاقی ما کار می‌‌کند و می‌‌توانیم تفاوت بین غلط و درست را درک کنیم. این ویژگی درنهایت به ما کمک می‌‌کند که با دیگران همراه شویم و به آن‌‌ها اهمیت دهیم. حس گناه می‌‌تواند ما را به دیگران وصل کند، مخصوصاً وقتی‌که برای آن‌‌ها اتفاقات بدی می‌‌افتد. وقتی شاهد رنج دیگران هستیم و حس گناه در ما برانگیخته می‌‌شود، احتمال اینکه به «رفتارهای جبرانی»3 بپردازیم هم بالاتر می‌‌رود، مثلاً تلاش برای رسیدن به صلح و آشتی یا کمک کردن تا بیشترین حدی که منابعمان به ما اجازه می‌‌دهد. این کارها حس گناه را در ما تسکین می‌‌دهد. تجربه حس گناه می‌‌تواند افراد را برانگیزد تا به خاطر کار بدی که انجام داده‌‌اند عذرخواهی کنند و بدین‌وسیله، بی‌‌عدالتی‌‌ها و نابرابری‌‌هایی را که در جامعه وجود دارد به حداقل برساند.حس گناه می‌‌تواند به‌‌طور مشابهی در روابط عاشقانه هم مفید واقع شود و به ما کمک کند که با شریک زندگی‌‌مان رفتار مناسبی داشته باشیم و اگر اشتباهی مرتکب شدیم هم آن را جبران کنیم.وقتی در اخبار از جنگ، قحطی یا شیوع بیماری می‌‌شنویم، حس گناه می‌‌تواند ما را تحریک کند تا برای خدمت‌‌رسانی داوطلب شویم یا کمک مالی کنیم. مشاهده سخاوت و نیکوکاری کسانی که فعالانه به دیگران کمک می‌‌کنند هم می‌‌تواند برانگیزاننده حس گناه باشد و ما را تحریک کند که اقدامات مشابهی انجام دهیم و این‌‌گونه است که جریانی از نیکی و خیرخواهی در جامعه به راه می‌‌افتد.

وقتی حس گناه به افراط کشیده می‌‌شود

حس گناه می‌‌تواند عواقبی منفی هم به دنبال داشته باشد و «ناسازگارانه» یا «غیر انطباقی»4 شود. دو نوع حس گناه وجود دارد که به‌‌طور ویژه‌‌ای برای ما آسیب‌‌زاست: حس گناه «شناور» یا «بی‌‌قیدوبند»5 و حس گناه «زمینه‌‌مند» یا «موقعیتی»6. حس گناه شناور به این معناست که فرد در کل احساس گناه می‌‌کند یا به‌‌عبارت‌‌دیگر، فکر می‌‌کند که به‌‌ طورکلی آدم خوبی نیست. در مقابل، حس گناه زمینه‌‌مند باعث می‌‌شود که فرد در مورد موقعیت یا موضوع خاصی بیش‌‌ازحد احساس مسئولیت کند، مثلاً بی‌‌وقفه تلاش کند به شریک زندگی سابقش در تمام ابعاد زندگی او کمک کند چون به خاطر اینکه از او جدا شده است حس بدی دارد.اما نکته مهم دیگر این است که در هردوی این موارد هیچ کاری از دست فرد برنمی‌‌آید که بتواند به‌واسطه آن احساس گناه خود را کمتر کند. در عوض، حس گناه و اقداماتی که به فراخور آن انجام می‌‌شود همچنان ادامه پیدا می‌‌کنند و این باعث می‌‌شود که فرد روند ناسازگارانه‌‌ای را در پیش بگیرد. به‌‌عنوان‌‌مثال، اگر دائماً احساس کنید که آدم بدی هستید،شاید این تصور مانع شکل‌‌گیری روابط جدید شود: ممکن است خودتان به‌‌طور ناخودآگاه این روابط را تخریب کنید چون حس می‌‌کنید لیاقت ارتباط داشتن با دیگران را ندارید. اگر حس گناه هیچ‌‌وقت دست از سرتان برندارد، شاید مجبور شوید زمان و انرژی بسیار زیادی را صرف اقداماتی برای رسیدگی به آن کنید و ممکن است این تلاش شما آن‌‌قدر شدت بگیرد که از پا دربیایید، به اختلال اضطراب مبتلا شوید یا به مرحله افسردگی برسید.اگر هنگام مشاهده اخبار نتوانید مشخص کنید که حس گناه شما دقیقاً از چه چیزی نشئت می‌‌گیرد، ممکن است به‌‌مرور این احساس شما حالت کلی پیدا کند و گرفتار نوعی حس گناه ناسازگارانه شوید. اگر احساس کنید در قبال اخبار بدی که می‌‌شنوید مسئولیت شخصی دارید درحالی‌‌که عملاً کار چندانی برای تغییر شرایط از دست شما برنمی‌‌آید، ممکن است اینجا هم حس گناه شما کم‌‌کم حالت کلی و ناسازگارانه پیدا کند.اگر وجدانتان گناه‌‌آلود شده است، بهترین کار این است که متناسب با موقعیت موردنظر اقدام کنید. اگر در قبال آسیب‌‌های واردشده به محیط‌‌زیست احساس گناه می‌‌کنید، شاید لازم باشد تغییرات کوچکی در زندگی خودتان ایجاد کنید تا مطمئن شوید که سبک زندگی شما با محیط‌‌زیست سازگارتر شده است. علاوه بر این، می‌‌توانید با اشتغال به فعالیت‌‌های اجتماعی مرتبط، دیگران را هم از فاجعه‌‌بار بودن وضعیت اقلیمی کنونی آگاه کنید. اگر به خاطر رفتار ناشایستی که با یکی از دوستانتان داشته‌‌اید احساس گناه می‌‌کنید، کار عاقلانه این است که از او عذرخواهی کنید و بکوشید از راهی به او خدمتی برسانید.اگر گرفتار «گناه بازمانده» شده‌‌اید، شاید بد نباشد که یک نامه خودبخشایندگی بنویسید و در آن به‌تفصیل شرح دهید که در چه ابعادی احساس مسئولیت می‌‌کنید، از خودتان عذرخواهی کنید، مهربان و بخشنده باشید و اشتباهاتتان را جبران کنید. بااین‌‌حال، کلیدی‌‌ترین نکته‌‌ای که باید در تمام این موقعیت‌‌ها به خاطر داشته باشید این است که درنهایت، درد و رنج را رها کنید. کار دنیا عادلانه نیست و انسان هم جایزالخطاست. اینکه بی‌‌وقفه خودمان را متهم کنیم می‌‌تواند تحلیل‌‌برنده و مخرب باشد. برای اینکه انرژی و انگیزه را به بالاترین حد ممکن برسانیم، لازم است در محیط اطرافمان تغییرات مثبتی ایجاد کنیم اما باید نسبت به خودمان هم حس خوبی داشته باشیم.

پی‌‌نوشت‌‌ها:

1. survivor’s guilt

2. adaptive

3. reparative behaviours

4. maladaptive

5. free-floating guilt

6. contextual guilt

این مطلب ترجمه مقاله‌‌ای است به قلم دکتر یولانتا برک (Jolanta Burke) از مرکز روانشناسی مثبت و سلامت در کالج سلطنتی جراحان در ایرلند (RCSI) که در تاریخ 31 مارس 2022 در وب‌‌سایت کانورسیشن (theconversation.com) منتشر شده است. این سازمان رسانه‌‌ای می‌‌کوشد نتایج پژوهش‌‌ها و مقالات منتشرشده توسط محققان، متخصصین و دانشگاهیان حوزه‌‌های مختلف را در دسترس عموم قرار دهد.

 

 

 
برچسب‌های خبر