چهل داستان درختان چهارباغ

یکی از عناصر اصلی زیبایی و اهمیت چهارباغ، درختان آن است. تصور کنید چهارباغ فاقد درخت بود، آیا می‌توانست اعتباری را که کسب کرده است، داشته باشد؟ بنابراین نگاهی گذرا به درختان این خیابان بیجا نیست؛ به‌خصوص فاجعه‌ای که در 1350 برای درختان چهارباغ اتفاق افتاد، ازیادبردنی  نیست.اولین باری که در دوران معاصر، شهرداری اصفهان […]

تاریخ انتشار: 02:33 - چهارشنبه 1401/01/24
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه
یکی از عناصر اصلی زیبایی و اهمیت چهارباغ، درختان آن است. تصور کنید چهارباغ فاقد درخت بود، آیا می‌توانست اعتباری را که کسب کرده است، داشته باشد؟ بنابراین نگاهی گذرا به درختان این خیابان بیجا نیست؛ به‌خصوص فاجعه‌ای که در 1350 برای درختان چهارباغ اتفاق افتاد، ازیادبردنی
 نیست.اولین باری که در دوران معاصر، شهرداری اصفهان توجهی به درختان چهارباغ نشان داد، به سال 1309 خورشیدی بازمی‌گردد. «در این هفته از طرف اداره بلدیه درخت‌کاری و اصلاح پیاده‌روهای خیابان چهارباغ شروع شده است» (اخگر، ش 519، 6 اسفند 1309). علاوه بر شهرداری، نهاد دیگری که بعدها درباره درختان چهارباغ اظهارنظر می‌کرد و پیشنهاد‌هایی ارائه می‌داد، اداره کشاورزی استان دهم بود. بر اساس ‌نامه‌ای که در 1332 از مهندس گودرزی، رئیس این اداره، در دست است، او توصیه‌هایی را به شهرداری اصفهان ارائه کرد که شهرداری هم عین نامه را برای کسب دستور به استاندار اصفهان ارسال کرد. در این نامه آمده است: «پیرو مذاکرات شفاهی، وضع نامطلوب اشجار خشک خیابان چهارباغ سبب بروز انواع آفات نباتی و ازبین‌رفتن درختان سالم خواهد بود. این خیابان دارای وسعت کافی است و ازهرجهت برای پرورش و تربیت انواع درختان زمینی متناسب است؛ ولی به‌طوری‌که مشاهده می‌شود، درختانِ کهنه و پوسیده موجود، به علت عدم توجه به نکات فنی، منظره نامطلوبی به این خیابان تاریخی داده و قبل از فصل، خزان می‌نمایند. به‌منظور رفع این نواقص خواهشمند است نسبت به قطع اشجار پوسیده قدیمی و خشک، که لانه آفات نباتی هستند، دستور اقدام صادر کنند. ضمنا ترتیبی مقرر شود که به جای درختان قطع‌شده، اشجار زینتی که دارای برگ‌های سبز و دائمی هستند، از قبیل سرو، کاج و غیره غرس شود. این اداره صمیمانه مایل است در این مورد کلیه راهنمایی‌های فنی لازم را بنماید.» مدنی‌پور، کفیل شهرداری اصفهان نیز رونوشت همین نامه را برای کسب دستور به استاندار اصفهان ارسال کرد. استاندار هم در هامش نامه موافقت خود را «با رعایت کامل مقررات» اعلام کرده بود (سازمان اسناد، سند شماره 077050 /293).
 دستور ملی برای کاشتن چنار نارون و افرا در چهارباغ
در طی دهه‌های بعدی، شهرداری اصفهان بنا به سنت و سابقه، به نگهداری و پازش درختان اقدام می‌کرد. در 1335 نیز یکی از شهرداران اصفهان به نام حبیب اشراقی مقداری درخت کاج در چهارباغ کاشت. این درختان بزرگ شده بودند و حدود 15 سال از عمرشان می‌گذشت تا وقتی ‌که قرار شد در 1350 جشن‌های 2500ساله در ایران برگزار شود. شاه و فرح هر دو با کاج‌های چهارباغ مخالفت خود را ابراز کردند، مخالفتی که هیچ پشتوانه علمی هم نداشت. روزی در تاریخ 25/6/1349 محمد سام، استاندار اصفهان، به شهردار اصفهان نوشت: «طبق امریه علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی، دستور فرمایید فصل درخت‌کاری، درخت‌های کاج را از خیابان چهارباغ به جای دیگر منتقل و به جای آن درخت‌های مناسبی غرس کنند» (سازمان اسناد ملی، سند شماره 84345/293). بنا به مصاحبه یکی از افراد مسن، علت دستور فرح آن بود که از گردشگران و میهمانان خارجی به او گله شده بود که درخت کاج برای قبرستان‌ها مناسب است و کاشتن آن‌ها در خیابان چهارباغ جالب نیست.  دو ماه بعد خود محمدرضاشاه نیز دستور مشابهی صادر کرد. در این زمان شاه در اوج اعتمادبه‌نفس بود و در هر موضوعی دخالت می‌کرد و نظر می‌داد. روزی هم که در 1349 به اصفهان آمد، راجع به درختان چهارباغ نظر داد. این آغاز مصیبتی بزرگ برای چهارباغ بود؛ نظری که در عمل معلوم شد، درست نبوده است. در تاریخ 5/8/1349 رئیس مرکز توپخانه اصفهان، سرلشکر حجت، به سام، استاندار اصفهان نوشت «فرمان مطاع مبارک اعلی‌حضرت همایون شاهنشاهی آریامهر، بزرگ‌ارتشتاران، در تشریف‌فرمایی به اصفهان به شرح زیر شرف صدور یافت:” در خیابان‌های اصفهان اغلب درختان قدیمی را که خشکیده می‌کنند و به جای آن کاج می‌کارند، کاج خوب نیست. بایستی چنار، افرا و نارون بکارند” خواهشمند است دستور فرمایید در امتثال فرمان مطاع مبارک ملوکانه، درمورد غرس چنار، افرا و نارون به جای درختان خشکیده، اقدام مقتضی معمول و نتیجه را به این مرکز اعلام دارند» (سازمان اسناد ملی، سند شماره 84345/293).
 
چمن‌کاری‌های چهارباغ جایشان را به سواره‌رو بدهند
استاندار اصفهان هم موضوع را به شهردار این شهر، یعنی سرلشکر بهمن رضانیا، انعکاس داد. شهردار هم شاید از روی زیرکی، کمیسیونی به این منظور تشکیل داد و به استاندار نوشت: «چون طبق دستور شماره بالا مقرر شده است که درختان کاج خیابان چهارباغ جابه‌جا شود، ازلحاظ پیش‌بینی‌های آتی، در تاریخ 29/10/49 از آقایان مشروحه امضاکننده در صورت‌جلسه پیوست، دعوتی به‌عمل آمد که درمورد وضعیت خیابان چهارباغ نظرات خود را اعلام دارند. اینک با تقدیم رونوشت صورتجلسه منظور، چون عقیده و نظر امضاکنندگان صورت‌جلسه مبنی بر اینکه قسمتی از چمن‌کاری قسمت چهارباغ به قسمت سواره‌رو الحاق و نهرهای وسط خیابان نیز پوشیده شده و فقط در فواصل معینی باز باشد، ضمن تقدیم یک برگ شمای فعلی و آینده، استدعا دارد مقرر فرمایند نظریه عالی را در این مورد ابلاغ فرمایند تا فصل مناسب منقضی نشده است، اقدامات لازم به عمل آید.» 
صورت‌جلسه‌ای که منضم به نامه شهردار بود، چنین می‌گفت: «در ساعت پنج بعدازظهر روز سه‌شنبه 29/10/49 بنا به دعوت قبلی شهرداری، کمیسیونی با شرکت تیمسار سرلشکر رضانیا، شهردار اصفهان، و آقایان مهندس فریدی، مدیرکل آبادانی و مسکن، مهندس درخشنده‌پور، سرپرست دفتر مهندسی استان اصفهان، مهندس آزمایش، رئیس اداره شهرسازی شهرداری، مهندس فضیله، رئیس اداره امانی شهرداری و مهندس مدنی، مهندس شهرداری، مهندس فرخی، رئیس اداره فضای سبز و پارک‌ها تشکیل و درمورد وضعیت خیابان چهارباغ بحث و گفت‌وگو شد؛ درنتیجه کمیسیون چنین نظر می‌دهد که ازنظر حفظ زیبایی چهارباغ و ازدیاد کشش ترافیک، عرض چمن‌کاری طرف سواره‌رو که به‌طور تقریب 5/1 متر است، از هر طرف به عرض سواره‌رو اضافه شود و نهر فعلی که در وسط دو باند چمن‌کاری قرار دارد، عریض و روی آن پوشیده و در بعضی قسمت‌ها با نرده‌های فلزی جهت آبریز خیابان باز گذاشته شود و باند چمن‌کاری هر طرف سواره‌رو با جدول‌بندی جدیدی که از سطح فعلی آسفالت بالاتر باشد، جدول‌بندی و جهت چمن‌کاری و گل‌کاری و درخت‌کاری آماده شود (امضای اعضای کمیسیون)» (سازمان اسناد ملی، سند شماره 84345/293). اقدامات برای انجام تغییر در کف چهارباغ به‌طور خلاصه بر این استوار بود که سواره‌رو را پهن‌تر کرده و نوار فضای سبز داخلی را باریک‌تر کنند.
پروفسور آدلف خواستار ازبیخ‌کندن درختان چهارباغ شد
 البته در این فاصله استاندار اصفهان شخصی به نام «پروفسور دکتر آدلف کلوکه» را از موسسه بررسی آفات و بیماری‌های گیاهی به مشورت گرفت. او انجام هرگونه کار روی درختان خیابان را بی‌فایده می‌دانست و معتقد بود باید کلیه درختان از بیخ کنده‌شده و درخت تازه کاشته شود. او در گزارش خود نوشت: «بنا به خواسته استاندار محترم اصفهان جناب آقای دکتر سام، در تاریخ 23 سپتامبر 1970 (یکم مهرماه 1349) از درختان خیابان‌های اصفهان بازدید به‌عمل آمد. به‌طورکلی می‌توان گفت درمورد درختان کهن‌سال با عملیات زراعی نمی‌توان انتظار قابل‌توجهی داشت. مضافا به اینکه عملیات زراعی با درختان خیابان‌ها به‌مراتب دشوارتر از درختان پارک‌ها یا باغستان‌هاست و معمولا کمتر مقرون با موفقیت است. چنانچه درختان خیابانی اصولا چه ازنظر کمیت و چه ازنظر کیفیت وضع رضایت‌بخشی نداشتند، بایستی درختان موجود را تماما درآورد و به‌کلی بار دیگر تجدید درخت‌کاری کرد تا درختان یکنواخت و هم‌سال جدید، منظره زیبایی در خیابان به‌وجود آورند.» او در این گزارش راجع به اینکه چه درختی باید در اصفهان کاشت، نظر خاصی نداد و فقط اعلام کرد: «نکته دیگر انتخاب نوع درخت است. دراین‌باره نمی‌توانم توصیه به‌خصوصی بکنم؛ ولی با این وجود پیشنهاد می‌کنم نوع درختی انتخاب شود که تاکنون در اصفهان امتحان خود را خوب داده است» (سازمان اسناد ملی، سند شماره 84345/293).
 شکوائیه شهروندان به وزارت کشور برای دادخواهی کاج‌ها
شهرداری اصفهان دست‌به‌کار شد و احتمالا چون دستور ملوکانه هم بود، «به جای کلاه، سر آورد» و درختان کاج چهارباغ را از ریشه کند و به جای آن درختان تازه‌ای کاشت. منظره چهارباغ تهی از درخت کاج شد. تعدادی از اهالی چهارباغ به‌صورت کتبی به این کار شهرداری اعتراض کردند. آن‌ها به وزارت کشور شکوائیه‌ای نوشتند. متن شکوائیه در پرونده مربوط در سازمان اسناد، موجود نیست؛ اما نامه وزیر کشور به استاندار اصفهان وجود دارد که در تاریخ 17/1/1350 به سام نوشت: «استانداری اصفهان، موضوع: ارسال شکایت عده‌ای از ساکنان چهارباغ اصفهان. تعقیب نامه شماره 32/ 47559 ـ 24/12/1349 عین شکوائیه مجدد عده‌ای از ساکنان چهارباغ اصفهان علیه شهرداری اصفهان درمورد قطع درخت‌های کاج چهارباغ به پیوست ارسال می‌شود. خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به مفاد شکایت در حدود مقررات رسیدگی و اقدام لازم به‌عمل‌آورده، نتیجه را ضمن صدور پاسخ به متقاضیان و اعاده عین مرجوعه اعلام کنند» (سازمان اسناد ملی، سند شماره 84345/293). پس شکایت کتبی ساکنان چهارباغ از این تصمیم شهرداری بیش از یک‌بار اتفاق افتاده بود. چند روز بعد از این نامه وزیر کشور، امیرقلی امینی (که احتمالا از پشت پرده خبر نداشت) در 19 فروردین 1350 با قلم صریح و تند خود به شهردار وقت اصفهان حمله کرد که این چه ‌کاری بود؟ و وقتی شهردار عصبانی شده و سخنان او را «اراجیف» نامیده بود، با خشم فراوان نوشت: «اگر می‌نوشتیم که شما با کمال بی‌انصافی کاج‌های چندساله خیابان چهارباغ را ریشه‌کن ساختید و همین‌که با فریاد اعتراض هزارها مردم اصفهان مواجه شدید، عمل غلط خود را به‌دروغ به اجرای دستور مقامات عالی مملکت نسبت دادید و اگر می‌نوشتیم آن کار خطای خود را چرا با خطای بزرگ‌تری جبران کردید و به جای کاج‌های سرسبز، درخت نارون، آن‌هم با فاصله چهار متر غرس فرمودید، که تا دو سال دیگر سردر هم آورده و محیط تاریکی را در این گردشگاه عمومی ایجاد کنند و از همه مهم‌تر اگر می‌نوشتیم شما حق نداشتید بیت‌المال عمومی را فدای ندانم‌کاری خود کرده، درخت موجود را ریشه‌کن کنید و به‌جای آن، درختی غرس کنید که برای هر اصله آن 140 ریال پول بپردازید و از این راه مردم اصفهان را چندین هزار تومان متضرر سازید… آنگاه شما حق داشتید خشمگین و عصبی شده، هرچه شایسته مقام عالی خودتان بود، به یک مدیر کهن‌سال یک روزنامه قدیمی ناسزا بگویید» (اصفهان، ش 2318، 19 فروردین 1350). درست یک ماه بعد معلوم شد درختانی که در چهارباغ کاشته‌اند، همگی خشک‌شده و از بین رفته‌اند. «اوایلی که درخت‌های وسک و نارون را در خیابان‌های شهر می‌کاشتند، دوستی می‌گفت چرا تا این اندازه درخت‌ها را نزدیک به هم می‌کارند؟… مدتی گذشت. دیروز که از خیابان چهارباغ رد می‌شدم، دیدم اصلا از درخت‌هایی که همان زمان در خود اصفهان سی و چهل ریال خریداری می‌شد، ولی هر عدد آن بدون احتساب کرایه حمل 140 ریال به‌ حساب شهرداری منظور شده است، یکی برای دوا، یکی برای نمونه هم که شده، باقی نمانده است. حاصل این خرید و حاصل این کشت‌وکار، یک‌مشت چوب خشک، چوبی که نه بر دارد و نه شاخ و نه برگ به‌جای مانده است» (اصفهان، ش 2354، 3 خرداد 1350). او از شهردار می‌خواهد افرادی را که در خرید این درخت‌های نامناسب، اموال شهرداری را از بین برده‌اند، بازخواست کند. در همان ایام یک روزنامه تهران به نام «راه مردم» هم در خصوص این رویه، یادداشت اعتراضیه‌ای نوشت و نخست‌وزیر وقت از محمد سام، استاندار اصفهان، توضیح خواست. او نیز در نامه‌ای به هویدا پاسخ داد: «درختان کاج منطقه‌ای از چهارباغ قطع نشده، بلکه طبق دستورات مقامات صلاحیت‌دار، جابه‌جا شده و به‌جای آن‌ها درخت نارون کاشته شده است» (سازمان اسناد، سند شماره 083882/293). یادداشت اعتراضیه در تاریخ 16/1/50 نوشته‌شده و پاسخ استاندار اصفهان به هویدا نیز تاریخ 29/1/50 را دارد.
 ایده پیاده‌راه‌کردن چهارباغ در دهه 50!
جالب است که در 17 خرداد 1350 فرح نیز از دستور خود برای ازبین‌بردن کاج‌های چهارباغ و تعریض سواره‌رو منصرف شد که البته مشخص است خیلی دیر بود. در این روز، یعنی تاریخ 17/3/1350 از «دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانوی ایران» نامه‌ای به غلامرضا کیانپور، استاندار جدید اصفهان، واصل شد که در  آن آمده بود: «عطف به نامه شماره 43668 مورخ 1/11/49 مراتب به عرض مبارک علیاحضرت شهبانوی ایران رسید. با بررسی‌های مکرر و دقیقی که در محل به‌عمل‌آمده، تغییرشکل خیابان چهارباغ به ترتیبی که شهرداری اصفهان پیشنهاد کرده است، به علل زیر امکان‌پذیر نخواهد بود: 1. به زیبایی خیابان آسیب می‌رسد؛ 2. تعدادی درخت از بین می‌رود؛ 3. باوجود اضافه‌کردن این عرض، عبور بیش از دو وسیله نقلیه درآن‌واحد ممکن نخواهد بود؛ به‌علاوه با درنظرگرفتن اینکه برنامه سازمان حفاظت آثار باستانی و نقشه مهندسان طرح جامع شهر اصفهان این است که در  آتیه عبور وسایط نقلیه در خیابان چهارباغ ممنوع شود، بهتر است تغییری در شکل خیابان مذکور داده نشود.» این نامه را رئیس دفتر مخصوص امضا کرده است (سازمان اسناد ملی، سند شماره 84345/293).
نکته مهم در این نامه برنامه‌ای بود که از همان سال‌ها برای پیاده‌راه‌کردن چهارباغ در نظر گرفته بودند. بدین ترتیب با یک دستور بیجای «ملوکانه» و روحیه اطاعت‌پذیری بی‌چون‌وچرای پایین‌دستی‌ها، بخشی از درختان چهارباغ از بین رفت.