از آغاز آشناییتان با بانو علویه همایونی بگویید.
از زمانی که حضرت آقا فرمودند امامزادهها و بقاع متبرکه باید به قطب فرهنگی تبدیل شود، آستان مقدس امامزاده ابراهیم (سلام اله علیه) خیابان ابوذر را قرارگاه معنوی و فرهنگی قرار دادیم؛ چرا که این امامزاده از دیرباز نظرگاه خوبان بوده و هست. همچنین توجه خاص و تولیت خاندان جلیله علم و جهاد، یعنی خاندان صدر در این بقعه متبرکه در سال های گذشته و استمرار آن در این زمان با عنایت و حمایت و هدایت بقیهالسلف این خاندان شریف آیتالله حاج سیدمرتضی مستجابی که خود از گنجینههای علمی و معنوی جهان اسلام به شمار می روند، دل هر حقیقتجویی را به این کانون نور فرامیخواند.از آنجایی که منزل حاجیه خانم علویه همایونی در همسایگی این امامزاده قرار داشت و ایشان هم در زمره زائران و ارادتمندان خاص به این آستان مقدس بود، همین آمدوشدها، زمینه این آشنایی را فراهم ساخت و سخنرانی روشنگرانه بانو همایونی در ایام انتخابات ریاستجمهوری سال 88 و حمایت از گفتمان امام(ره) و انقلاب در جمع خواهران در امامزاده این ارتباط را تعمیق بخشید…
از خصوصیات علمی ایشان برایمان بگویید.
آنچه برای من برجسته است و مایلم به آن اشاره کنم، اهمیتدادن ایشان به علم و آگاهی و تشویق همگان بهویژه بانوان به تحصیل معارف دین بود و دیگر احترام به علمای دین، خاصه به اساتیدش. در هر زمان که زمینه سخن پیش میآمد، از اساتیدش نام میبرد و از آنها به بزرگی و کرامت یاد میکرد؛ مخصوصا از بانو مجتهده امین که ارادت و محبت به این بانوی عظیمالشأن تمام وجود حاجیه خانم را پر کرده بود.
از جلوههای حضور سیاسی اجتماعی ایشان مطلبی دارید؟
اول اینکه دفاع از انقلاب و ارزشهای متعالی انقلاب و رهبری عزیز انقلاب سیره همیشگی ایشان بود. دوم اینکه نسبت به اهم مسائل سیاسی روز مانند انتخابات حساسیت نشان داده و پیگیر بود. سوم اینکه در مقام تحلیل و بیان مسائل حتی به صورت مصداقی هم ورود میکرد؛ مثلا درباره شبکههای ماهوارهای که به نام «اهلبیت علیهمالسلام» به ترویج اسلام آمریکایی و تشیع لندنی میپردازند، انتقاد صریح کرد.
به نظر شما مهمترین ویژگی در سبک زندگی دینی ایشان چه بود؟!
در تقید و التزام به احکام شرعی و اخلاق اسلامی واقعا نمونه بود. رفتار و زندگی ایشان کاملا در چارچوب شرع مقدس بود. رعایت حجاب کامل و برتر، دقت خاص در مواجهه با نامحرم، توصیه به حراست از نظام خانواده مخصوصا برای خانمها در اطاعت از شوهر و خانهداری و همسرداری آن هم با یک نگاه توحیدی و عبادی و توجه خاص به جایگاه و منزلت زن مسلمان، ظهور ویژه ای در کلام و عمل ایشان داشت.
از حال و هوای معنوی و توسلات ایشان بگویید.
توسل به ساحت مقدس اهل بیت علیهمالسلام هم در زندگی ایشان مشهود بود؛ مثلا در طول سالهای آشنایی بنده با ایشان هر سال مبلغی را جهت اقامه جلسات روضهخوانی در امامزاده ابراهیم (سلامالله علیه) پرداخت میکرد یا حتی ارادت ایشان به امامزادگان هم قابل تأمل بود، میفرمود: چون نمیتوانم روزانه به زیارت امامزاده ابراهیم بیایم، هر روز دو رکعت نماز در خانه میخوانم و به ایشان متوسل میشوم که مرا در عافیت و عاقبت بهخیری به لقای الهی برساند و در جوار خود ساکن کند.
چه چیزی در رفتار ایشان بیش از همه توجه شما را جلب می کرد؟
ریزبینی و دقت در مسائل آن هم در این سن بالا چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت؛ مثلا اگر هدیهای برایش میبردم، حتما در صدد جبران برمیآمد و تا مدتها بعضی وقتها تا یکسال بعد یادش بود و با سپاسش خجالتزدهام میکرد. از آن طرف اگر خطایی میدید مشفقانه و صریح تذکر میداد؛ اما در دیدار بعدی مهربانتر از قبل برخورد میکرد؛ گویا آن خطا صورت نگرفته است. در یک کلام خوبیها در خاطرش ماندگار و بدیها را پس از تذکر و انجام تکلیف به فراموشی میسپرد.
از چرایی و چگونگی برگزاری همایش امینه امین در سال 90 برایمان بگویید.
البته قبل از آن هم انجمن آثار و مفاخر استان اصفهان به دنبال برگزاری همایشی برای بانو همایونی بود؛ اما حاجیه خانم راضی نمیشد تا اینکه این تقاضا مجددا از جانب حقیر مطرح شد و ایشان با لطف و محبتی که داشت، به شرط احیای نام و یاد استادشان بانو مجتهده امین در این همایش پذیرفت و با الهامگیری از این توصیه آن همایش «امینه امین» نام گرفت.
یکی از امتیازات همایش امینه امین، پیام رهبر حکیم انقلاب بود. در این باره توضیح دهید.
ز آنجایی که برای پیگیری پیام حضرت آقا با محدودیت زمان روبهرو بودیم و همچنین مسیر منطقی و فرایند درخواست تابع ضوابطی بود، به عقل و هوش عادی و مادی دریافت پیام کار غیرممکنی به نظر میرسید، اما به فضل الهی و عنایت و لطفی که حضرت آقا به بانو همایونی داشتند، پیام نورانی آقا به همایش رسید و یادم هست وقتی به ایشان گفتم حضرت آقا برای شما و همایش پیام دادند،مبلغی را به من داد و گفت برو یک گوسفند ذبح کن و بین فقرا توزیع کن؛به خاطر اینکه من لایق نیستم اما آبروی آقا در این همایش باید حفظ شود. بعد از همایش هم وقتی خدمت حاجیهخانم رسیدم فرمود (و بعد هم در پیام تقدیرشان نوشت): بدانید هرچه نورانیت و قداست در این جلسه باشکوه به تصویر درآمد، بهجهت لطف و توجه پیام ولیفقیه، رهبر معظم انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظله العالی و توجه قلبی ایشان به اینجانب و همایش بوده است که بر خود فرض میدانم مراتب تشکر و مکنونات قلبی خودم را به ایشان اعلام و از لطف ایشان سپاسگزاری کنم و همگان بدانند که رهبر انقلاب مورد تأیید امام زمان (عج) هستند و اطاعت ایشان بر همه ما واجب و لازم است.
از آرزوها و دغدغه هایشان چیزی به خاطر دارید؟
از آنچه اظهار کردند این بود که هر بار برای رفتن به سفر زیارتی به مکه مکرمه یا کربلای معلی یا مشهد مقدس جهت خداحافظی خدمتش میرسیدم تمنا و آرزوی زیارت در کلامش موج میزد. بهگونهای اشتیاق به زیارت در وجودش را میدیدم که آتشی به جانم میافتاد که ای کاش می توانستم اسباب سفر را برایش فراهم کنم؛ اما افسوس …
دیگری شوق دیدار مقام معظم رهبری بود که به جهت کسالت و موانعی که بود حاصل نشد.
تلخترین خاطره و شیرینترین خاطرهای که در این سالها از حاجیهخانم به یاد دارید؟
تلخترین خاطره مربوط به روزهایی است که به دیدارش میرفتم و ایشان را روی تخت بیماری میدیدم. شیرین ترین خاطره مربوط میشود به خوابی که درباره ایشان دیدم و برایش تعریف کردم و ایشان در پاسخ فرمودند: تو مثل فرزند نداشتهام هستی.و کلامی از ایشان همیشه در خاطرم هست که بارها میفرمود کاری انجام دهید که صلاحیت ارائه در محضر خدا و رسول خدا را داشته باشید.