میراثی در جایجای شهر داریم که متعلق به مردم هستند؛ وقف مردم. اما طی سالهای اخیر از نفس افتادهاند و رد تخریبها بر ساحتشان، شهر را هم از رمق انداخته است. بهعبارتدیگر، در شهر المانهای هنری ارزشمندی داریم که از حال و نا رفتهاند؛ اما فقط با کمی خوشسلیقگی و هوشمندی میتوانیم آنها را به عناصر نقشآفرین در شهر تبدیل کنیم؛ عناصری که بودنشان خلأهای بصری شهر را پر و بر جذابیتهای دیداری شهر میافزاید.
آغاز جریان «پیرایش» و «احیا»
رد جریان «احیاهای بصری» را میتوان در سالهای پیش دنبال کرد؛ مثلا آذرماه سال 97 در همین صفحه گزارشی نوشتم با عنوان «آزادسازی بصری میراث عیسی بهادری». موضوع این بود که با تلاش ایمان حجتی، رئیس وقت ادارهکل ارتباطات و امور بینالملل شهرداری، کیوسک تلفنی که حریم بصری کتیبه کاشی اثر عیسیخان بهادری را تحتتأثیر قرار داده بود، به جای دیگری منتقل و ردش از ساحت این اثر هنری زدوده شد.در آن گزارش در گفتوگو با دو هنرمند و معمار، مهدی تمیزی و روزبه فرزان، هم به این نتیجه مهم رسیدیم که شهری با مختصات اصفهانِ کهن، به «پیرایش» بیش و پیش از هر «آرایشی» نیازمند است.دومین گزارشی که در سال 97 همینجا در صفحه میراث و گردشگری منتشر کردم، گزارشی بود با عنوان «سرقت کاشی از سقاخانه نقاشی». در عکسهایی که تا سال 2015 از این سقاخانه دیده بودیم، کاشیهای دو لچکی بالا و کتیبه میانی همه وجود داشتند؛ اما به نظر میآمد جریان عجیب «رنگ زرد پاشیدن بر بافت فرسوده شهر» (که نمیدانیم کدام مسئول در کدام دوره تاریخی این ابتکار را به خرج داده و آسیبهای فراوانی به شهر زده) باعث شده بود سقاخانه نقاشی کمکم از معادلههای شهری خارج و به عنصری دورانداختهشده تبدیل شود؛ تاجاییکه کاشیهایش یکییکی مفقود شدند و آنقدر این روند ادامه پیدا کرد که به مفقودشدن قسمت مهمی از کاشیها رسید. در این شرایط با پیگیریهای مهدی تمیزی، هنرمند و پژوهشگر، که رسانهایکردن خبر سرقت کاشیهای این سقاخانه را انجام داد و گزارشی که در سال 99 در همین صفحه منتشر کردیم، یگان حفاظت ادارهکل میراثفرهنگی اصفهان کاشیهای مسروقه را بازپس گرفت و گروه امانی این ادارهکل با برپایی کارگاه مرمت طی سه روز عملیات بهسازی و مرمت سقاخانه را انجام داد. همان زمان، قدرتالله نوروزی، شهردار وقت اصفهان نیز در توئیتی خبر داد که شهرداری اصفهان هم پای کار مرمت و بهسازی و نورپردازی سقاخانه ایستاده است و بهزودی دستبهکار میشود.
ابتکار برگزاری مراسم «رونمایی» برای سقاخانه احیاشده
اما جدیدترین خبر درباره سقاخانه نقاشی به اردیبهشتماه امسال برمیگردد؛ وقتی طی مراسم رونمایی از سقاخانه با حضور جمع زیادی از مسئولان و دوستداران میراث اصفهان برگزار شد. در این مراسم محمدعلی ایزدخواستی (مدیرعامل سازمان بهسازی و نوسازی)، ملیحهالسادات قریشیان (مدیر موزه گرمابه علیقلیآقا، دفتر تخصصی فرهنگ و معماری)، هدی محمدی (معاون فرهنگی شهرداری منطقه 3)، مهدی تمیزی (دبیر هفته فرهنگی اصفهان)، رضا دبیرینژاد (رئیس موزه ملی ملک) و شماری از مسئولان و مردم حضور داشتند. این مراسم با همکاری گرمابه موزه علیقلیآقا و سازمان بهسازی و نوسازی شهرداری اصفهان همراه با سخنرانی مژگان ابراهیمی (نماینده گروه تخصصی فرهنگ و معماری گرمابه موزه علیقلیآقا)، مجتبی شاهمرادی (رئیس سازمان فرهنگی شهرداری اصفهان) و مهدی موسوی موحد (سرپرست معاونت میراثفرهنگی اصفهان) برگزار شد. در پایان هم از هادی الهیاری (رئیس گروه امانی ادارهکل میراث اصفهان) به دلیل مرمت فوری و نجاتبخشی سقاخانه نقاشی تقدیر شد. به حضار هم یادبودهایی داده شد که عبارت بودند از: یک کاسه سقاخانهای با چهلکلید، آب، شکلات و شمع؛ نشانهای برای یادآوری کارکردهای اجتماعی سقاخانهها و آیینهای مرتبطشان که در زمره میراث ناملموس قرار میگیرند.
تأسیس «کمیته سقاخانهها» در سازمان بهسازی و نوسازی
اما آیا ماجرای احیای سقاخانهها به احیای سقاخانه نقاشی ختم میشود؟ اصلا آیا احیای سقاخانه نقاشی به پایان رسیده یا هنوز کارهایی باقی مانده است؟ برای یافتن پاسخ این دو پرسش و پرسشهای بیشتر در همین زمینه، با مدیرعامل سازمان بهسازی و نوسازی شهرداری اصفهان گفتوگویی انجام دادم.محمدعلی ایزدخواستی در این گفتوگوی تلفنی، صحبتهایش را با تبیین رویکردهای مواجهه این سازمان با سقاخانهها آغاز کرد. به روایت ایزدخواستی، رویکرد اول؛ نگاه به کارکرد اجتماعی سقاخانهها بود؛ اینکه سقاخانهها ذاتا محل رجوع بودهاند یا خوردن آب یا نذر شمع و البته گاهی مردم نذریهایی میپختند و شبهای جمعه این نذریدادن انجام میشد؛ بنابراین سقاخانهها در زندگی مردم نقش داشتند. رویکرد دوم، نقشی است که در سیما و منظر شهری داشتهاند و به محیط، زیبایی پایدار میبخشیدند. به عبارتی، در میان نماهای معمول و تکراری، سقاخانهها دارای تشخص و تمایز بودند و هنرهای مختلفی را به نمایش میگذاشتند.ایزدخواستی ادامه داد: «از اوایل بهمنماه مطالعات را شروع کردیم. دو سقاخانه بهصورت پایلوت مرمت شدند و مطالعه و رسیدن به مانیفستی برای مواجهه با سقاخانههای شهر انجام شد: یکی، سقاخانه بازار فرش که قدمت صفوی داشت، دو طبقه بود و سال پیش در آتش سوخته بود و یکی هم، سقاخانه چهارراه نقاشی.»او افزود: «با رویکرد مطالعاتی شروع به مرمت کردیم و دنبال این بودیم که به مانیفستی برای مواجهه برسیم. در هر مرحله از مرمت، اتاق فکر برگزار میشد و تحلیل میکردیم. درباره سقاخانه بازار فرش، گمانهزنی و کاوش کردیم تا به لایههای زیرین هم دسترسی پیدا کنیم. برداشت از طرف تیم آتلیه سازمان بهسازی و نوسازی انجام شد. از ابتدای امسال کمیته سقاخانهها را در سازمان شکل دادیم و مطالعات میدانی را روی سقاخانهها متمرکز کردیم.»به روایت ایزدخواستی، فقط در منطقه 3 شهرداری اصفهان، 120 سقاخانه شناسایی و طبقهبندی شدند و از این میان، مطالعات 12 سقاخانه شروع شد که درباره چهار سقاخانه تیم آتلیه بهسازی و نوسازی به طرح عملیاتی رسیدند.
«اجتماعیسازی» راه نجات سقاخانههاست
استراتژی انتخاب سقاخانهها نیز به دو صورت بود: در گروه اول، سقاخانههای نفیس در معرض خطر قرار گرفتند و در گروه دوم، سقاخانههای راستهای، یعنی سقاخانههایی که در یک راسته پشت سر هم وجود داشتند و مرمت دومینووار آنها در اصل به یک مسیر سقاخانهای جان میبخشد. درباره استراتژی مرمت هم دو نگاه عمده وجود داشت: برخی از سقاخانهها تاریخ و ریشهها و شواهد تاریخیشان مشخص بود؛ اما بعضیهایشان که در صد سال اخیر هم ساخته شدهاند، تزیینات خاص ندارند و بیشتر هم کالبدی از آنها باقی مانده است. به عبارتی، تقریبا فقط محل قرارگیری شیر آب بودهاند. در روند مرمت سقاخانهها، آنهایی که در گروه اول قرار میگیرند، قرار است درست بر اساس معماری خودشان احیا شوند و مرمتگران پایبند به هندسه تاریخی سقاخانه میمانند؛ اما آنهایی که جدیدترند و طراحی ویژهای ندارند، قرار است رنگِ «طراحی سنتگرای متناسب با بناهای پیرامونی» را به خود بگیرند. به عبارتی، درباره این دسته دوم، عملیات «بازآفرینی» انجام میشود و قرار است عناصر هنری شناسنامهداری برای آیندگان به یادگار بماند.
مدیرعامل سازمان بهسازی و نوسازی شهرداری اصفهان افزود: «در کنار عملیات طراحی و معماری، یک لایه مطالعاتی هم در نظر گرفتیم که بحث اجتماعیسازی است. طی سالهای قبل چند سقاخانه مرمت شده بودند و در مواردی اتفاقا مرمتها خیلی هم خوب بودند؛ اما چون سقاخانه مرمتشده، کارکرد اجتماعیاش را از دست داده و در محله فعال نشده بود، بهمرور از بین رفت؛ مثلا ببینید، چرا مساجد حفظ شدهاند؛ ولی خانههای تاریخی از بین رفتهاند؟ چون درهای مساجد بسته نبوده است و تخریبها در معرض دید مردم قرار داشتهاند؛ به همین دلیل بهمحض اینکه بخشی از مساجد آسیب میدیدند، مردم خودشان مرمت را انجام میدادند و این بناها از بین نمیرفت. حالا البته ممکن است در برخی از موارد، رویکردشان در مرمت اشتباه یا آسیبزا هم بوده است. اگر نگاه ما ویترینی باشد، پنج سال دیگر همه بناهایی که مرمت کردهایم، فرسوده میشوند و از بین میروند.»ایزدخواستی خاطرنشان کرد: «مابا رویکرد حفاظتی وارد بحث مطالعات اجتماعی یا اجتماعیسازی سقاخانهها شدیم. تصمیم گرفتیم مرمت گِل با طراحی فکر همراه باشد و سقاخانهها وارد معادلههای زندگی مردم شوند تا مردم حفاظتشان را برعهده بگیرند.»به روایت او، در منطقه 3 شهرداری اصفهان 120 سقاخانه از صفوی و قاجار تا معاصر، شناسایی شدهاند؛ اما تعداد این سقاخانهها بیشتر است و در فازهای بعدی، شماری دیگر شناسایی خواهند شد؛ ولی در این مرحله، قرار است در کنار مرمت سقاخانه نقاشی، سقاخانه صفوی مقابل سردر جورجیر، سقاخانه قاجاری دردشت، سقاخانه مسجد لنبان و چند سقاخانه دیگر احیا شوند.
سقاخانهنقاشی، با نورپردازی و اجتماعیسازی بازمیگردد
از ایزدخواستی خواستم اقدامات جدیدی را که برای سقاخانه نقاشی انجام دادهاند، بیان کند. به روایت او، تعداد کاشیهای کسری این سقاخانه با رویکرد «تفاوت در طیف رنگ و نزدیکی همزمان» طراحی و تأمین شدهاند. به عبارتی، تأکید شده است که کاشیهای جدید میبایست طیف رنگی نزدیک به کاشیهای قدیمی داشته، اما متفاوت باشند تا امکان تشخیص کاشیهای اصل از کاشیهای بازسازیشده وجود داشته باشد؛ ولی این تفاوت از جنبه بصری به کل اثر آسیب نزند. دستیابی به این مدل کاشیها اما کار سختی بوده و باعث شده است در چند نوبت کاشیهای ازکورهدرآمده و نصبشده، از جای خود برداشته شوند و کاشیها دوباره طراحی و به کوره فرستاده شوند؛ حتی بعضی از کاشیهای خشتی سقاخانه بارها تغییر کردند تا به استاندارد موردنظر طراحان برسند و فقط یک پرده با کاشیهای تاریخی فاصله داشته باشند. در مرحله بعد، قرار است لچکیهای چپ و راست بالای سقاخانه هم از روی عکسهای شاهدی که آتلیه طراحی پیدا کردهاند، ساخته شوند. درزمینه پیرایش هم لوله گازی جلوی سقاخانه نصب شده بود که طی هماهنگی با اداره گاز بهصورت زیرزمینی رد، و از منظر سقاخانه به این صورت زدوده شد. کفسازی پیادهروی سقاخانه چهارراه نقاشی هم تغییر کرده است؛ حریمی برای سقاخانه قائل شدهاند تا توجه مخاطب را جلب کنند. آجرهای دیوارهها هم ساب خوردند و اصلاح شدند. سنگهای سقاخانه تیشهخور شدند و رنگهایی که روی سنگ زده شده بود، زدوده شدند.محمدعلی ایزدخواستی همچنین از نورپردازی سقاخانه تا یک هفته دیگر و نصب کاشیهای دو لچکی بالای اثر (بر اساس عکسهای شاهدی که آتلیه طراحی پیدا کردهاند)، خبر داد.او اضافه کرد: «مسئله اصلی فعالشدن شیر آب بود. ساختمان پشت سقاخانه، تخلیهشده و مخروبه است؛ به همین دلیل احیای کاربری اصلی سقاخانه مشکل است؛ اما پیگیر هستیم تا این مسئله حل شود و با احیای شیر و مخزن آب، مردم بتوانند از سقاخانه نقاشی آب بخورند.»ایزدخواستی بر هماهنگی سازمان بهسازی و نوسازی با ادارهکل میراثفرهنگی اصفهان، در خصوص انجام فعالیتهای مرمتی تأکیدکرد.
به روایت او، قرعه مرمت دوم به نام سقاخانه بازار فرش خورده و قرار است بهزودی شاهد برگزاری مراسم رونمایی برای این سقاخانه هم باشیم.از ایزدخواستی درباره سابقه مرمت سقاخانهها هم پرسیدم و او از وجود «ردیف بودجه عمومی سقاخانهها» خبر داد. ردیف بودجهای که البته کمتر از آن به نفع میراث شهر استفاده شده است. به روایت او، طرحی به نام «احیای سقاخانه نقاشی» تا پیش از دوره جاری وجود نداشت. پیشازاین، چند سقاخانه ازجمله تل عاشقان مرمت شده بود؛ ولی تعداد مرمتها انگشتشمار بود. ایزدخواستی تأکید کرد: «میخواهیم امسال نهضتی برخورد کنیم و تعداد سقاخانههای مرمتشده را به 40 سقاخانه برسانیم.»پرسش دیگری که درباره سقاخانه نقاشی مطرح بود، حول موضوع بودجه میچرخد! به روایت ایزدخواستی برای دو سقاخانه نقاشی و بازار فرش، 500میلیون تومان هزینه شده است که اهم این بودجه صرف مرمت سقاخانه صفوی دوطبقه بازار فرش شده، چون در و پنجرههای چوبی سقاخانه بهطورکامل در آتش سوخته بود. او در پاسخ به پرسشی که برای حفاظت بیشتر سقاخانهها مطرحشده و حتی بعضیها روش افزودن حفاظ شیشهای را مطرح کردهاند، گفت: «حفاظ شیشهای که اصلا راهحل خوبی نیست؛ تنها راه این است که مردم درباره سقاخانهها حساس شوند و روند اجتماعیسازی این میراث انجام شود.»