ببرخی از شبکهها و بهتبع آن، برخی از افراد، نهتنها هیچ اعتقادی بهنظــام مقــدس جمـهوری اســلامی ندارند؛ بلکه تمام هموغم خویش را در جهت تخریب و تضعیف نظام بهکار میگیرند. این گروه هراتفاق کوچک و بزرگی را بهنفع خویش مصادره کرده و در تحلیل آن واقعه، تنها هدفشان این است که ضربهای بر پیکره جامعه و اعتماد مردم بهنظام وارد سازند. تکلیف این گروه روشن است.
تلاش دلسوزانه برای تحلیل وقایع
از دیگر سو عدهای در دایره دوستان نظام قرار میگیرند و تلاش میکنند دلسوزانه وقایع را موردتحلیل قرار دهند؛ البته برخی از افراد در این گروه بهدلیل رعایت احتیاط، ممکن است دچار آسیبهایی شوند که ناخواسته بهجای دفاع از حق، به تثبیت باطلکمک کنند. باتوجه به تأکید رهبر عزیزمان بر مسئله جهادتبیین طبیعتا باید بهدنبال روشهایی بود که در تبیین جهادگونه مؤثر باشد.
جهادتبیین مقدمهای برای اصلاح اجتماع است و اگر بهدرستی انجام نپذیرد، بهجای اصلاح، نتیجهاش انحراف خواهد بود. تحلیل وقایع جامعه را میتوان یکی از مصادیق جهادتبیین دانست؛ چراکه تحلیل صحیح اتفاقات، همچون چراغ روشنی میتواند روشنگر مسیر باشد و مردم و اجتماع را به اتخاذ تصمیم درست وادارد.
عدم انکار واقعیت، اولین مؤلفه در تحلیل است
برای تحلیل صحیح نیز مؤلفههایی وجود دارد و چنانچه تحلیلی فاقد این مؤلفهها باشد، منصفانه نخواهد بود. عدمانکار واقعیت، اولین مؤلفه در تحلیل است. متأسفانه برخی ازافراد دوستدار نظام بهمحض برخوردبــا وقــایـــع تــأســـفبـــار، بـــهجــای آسیبشناسی موضوع، به انکار آن واقعیت میپردازند؛ با این توجیه که نباید فضا را برای سوءاستفاده دشمن باز کرد، غافل از اینکه انکار واقعیت، عدماعتماد را بهدنبال خواهد داشت؛ بنابراین اولین گام در تحلیل، تسلیم در برابر حقیقت است. در میان این گروه نیز تعدادی به ریسمان «عدم واکنش» تمسک میجویند و با بیتفاوتی از کنار موضوع رد میشوند؛ بدون توجه به این نکته که ندیدن یک حقیقت، فرقی با انکار آن حقیقت ندارد. حذف روایت دروغ، از دیگر مؤلفههایی است که در تحلیل یک جریان الزامی است.
عدم چشمپوشی از خطاها
عدهای دیگر باز به همین بهانه که ممکن است دشمن در برابر واکنش آنها نسبت به جریانات، سوءاستفاده کند، اصل آن واقعه را تغییر داده و با حذف و اضافاتی، سعی در پیشبرد اهداف بهظاهرمتعالی خود دارند. شاید این گروه فراموش کردهاند که هدف، هرگز وسیله را توجیه نمیکند. چنانچه در جامعه اسلامی خطایی از جانب مسئولی رخ داد، قرار نیست ما مردم عادی از خطاها چشمپوشی کنیم؛ بلکه باید با تمسک به مؤلفههای تحلیلصحیح، به آسیبشناسی موضوع بپردازیم.همانطور که اشاره شد، تحلیل وقایع یکی از مصادیق تبیین است و تبیین، یعنی روشنگری؛ همانگونه که خداوند قرآن را تبیینکننده برای مردم میداند و میفرماید: «هذا بَیَانٌ لِلناس».
تحلیلها مستند و مستدل انجام شود
اصلادر ذات تبیین، بیان حقیقت وجود دارد. تبیین میانه خوبی با بدفهمیها، کجفهمیها، تحریف و تغییر ندارد؛ پس بهجای کتمان یا انکار حقیقت و بهجای توجیه آن اتفاق، باید به ریشههای آن جریان و عوامل ایجادکننده و راهکارهای برونرفت از آن پرداخت.از دیگر مؤلفههای تحلیل، این است که تحلیلها مستند و مستدل انجام شود؛ بنابراین تحلیلهایی که بهمستـنــدات تکیـه نــداشتـــه بــاشنـــد تحلیلهای صحیحی نیستند. در این نوع تحلیلها خطر دروغ، تهمت و افترا نیز وجود دارد. برخی از افراد فکر میکنند، تحلیلهای صحیح و همراه با حقیقت منجر به بدبینی مردم بهنظام میشود، درحالیکه بالعکس وقتی مردم ببینند که طرفداران نظام قصد کتمان و انکار حقیقت را ندارند و واقعیت را آنگونه که هست تبیین میکنند، اعتماد بیشتری بهنظام پیدا میکنند.
سکوت برخی از افراد برای حفظ موقعیت خویش
یکی دیگــر از مــؤلفههــای تحلیــل صحیح، ویژگی شجاعت و صراحت است. بارها دیدهایم افرادی که باید در برابر برخی خطاها اعلام موضع کنند، احتمالا برای حفظ موقعیت خویش سکوت را ترجیح دادهاند. تحلیلگر انقلابی، اهل شجاعت و صراحت است و میداند که اعلان موضعش، هزینه در پی خواهد داشت؛ البته در این میان برخی نیز بالعکس با ادعای صراحت و شجاعت و با حرکات خام و بدونمحاسبه خود را طرفدار شعار آتش بهاختیار میدانند و راه را غلط میروند.
جهاد تبیین هرگز به معنی تنزهطلبی نیست
نکته دیگر اینکه، جهاد تبیین هرگز به معنی تنزهطلبی نیست. آنهایی که ذبه بهانه مقدسبودن نظام، از خطای مسئولان نظام چشمپوشی میکنند باید بدانند که با محافظهکاری و ملاحظهکاری نمیتوانند کمک مؤثری به این نظام مقدس داشته باشند. تحلیل وقایع اجتماع هنگامی میتواند در دایره جهاد تبیین قرار گیرد که بررسیهای منطقی با زینت اخلاق عجین شود و وقتی چنین اتفاقی رقم بخورد، یأس و ناامیدی هرگز به جامعه القا نمیشود، سیاهنمایی جایی ندارد، کتمان و انکار حقیقت طرفی نمیبندد و راحتطلبی نیز جایگاهی نخواهد داشت.