الگوی چهارباغ چطور و در کجا شکل گرفته است؟ آیا پیش از ساخت چهارباغ اصفهان نمونههای دیگری از آن وجود داشته است؟
الگوی چهارباغ به شکل دو خیابان عمود بر هم که حوضی در مرکز آن قرارگرفته و چهارباغ را در چهار طرف ایجاد کرده، برای نخستینبار در دوره هخامنشی مشاهده شده است. قدیمیترین چهارباغ در کاخ پاسارگاد کورش دیده میشود و بعدها داریوش هم در تختجمشید چهارباغی بنا کرد. در دوره اشکانی، ساسانی و اسلامی استفاده از این الگو در معماری همچنان تداوم یافت. همین الگوی دو خیابان عمود بر هم که شکلی صلیبمانند دارد، در فارسی چلیپا نامیده میشود. این نشان در فرهنگ بصری ایران ارابه خورشید نام داشته و از ایران به فرهنگ تصویری غرب وارد شده است. این چلیپا در قبور پادشاهان هخامنشی نیز دیده میشود. واژه چهارباغ از دو بخش چهار و باغ تشکیل شده است. عدد چهار یکی از اعداد مقدس است که در بسیاری از آیینهای مختلف ایران و جهاندیده میشود. ایرانیها معتقد بودند جهان چهار قسمت بوده و یک ربع آن مسکون است. این چهار مقدس در کنار باغ بهعنوان نمادی از بهشت باهم ترکیبشده و ایده چهارباغ را شکل داده است.الگوی چهارباغی که شناختهشده، به شکل همان دو خیابان عمود بر هم با حوضی در میانش و چهارباغ در اطرافش است که به آن اشاره کردید؛ اما آنچه در چهارباغ اصفهان میبینیم، شکلی متفاوت دارد و بهصورت خیابانی است که به چهار قسمت تقسیم شده است.این الگویی که در چهارباغ به شکل خیابان میبینیم، ابتکار شاهعباس بوده است. چهارباغ درحقیقت خیابانی به طول شش کیلومتر معادل یک فرسخ است که دو کاخ جهاننما و هزارجریب یا همان عباسی را به هم وصل میکند. شاهعباس در این خیابان چند ردیف درخت کاشت و آبی در میان آن انداخت تا جریان یابد و از اعیان و بزرگان و صاحبمنصبان کشوری خواست تا در دو طرف این خیابان به شکل قرینه و روبهروی هم باغهایی با سردرهای زیبا و شکیل و کاخهایی در میانشان بسازند. شاهعباس برای ساخت چهارباغ حساسیت بسیاری داشت. شاردن مینویسد که امکان نداشت درختی در چهارباغ کاشته شود و خود شاهعباس حضور نداشته باشد. شاردن ادامه میدهد معروف است که شاهعباس در پای هر درخت سکهای چال میکرده است.سیوسهپل هم بخشی از این خیابان بوده و دونیمه شمالی و جنوبی چهارباغ را به هم پیوند میداده است و ادامه آن تا کاخ هزارجریب میرفته که امروزه تقریباوسطهای دانشگاه اصفهان میشود.کمپفر هم درباره چهارباغ صحبت و اشارهکرده است که رودخانه همانند خیابانی عمود بر خیابان چهارباغ بوده و با قطع کردن این خیابان، چهارباغ در اطرافش ایجاد کرده است،چهارباغ بزرگی که هریک از باغهای کوچکتر تشکیل شده است.
عنصر آب در خیابان چهارباغ هم حضور داشته و شاردن به وجود هفت حوض در مسیر این خیابان از کاخ جهاننما تا لب رودخانه اشاره میکند. از این هفت حوض، چهار تای آن بزرگ بوده است.
به نظر میرسد ساخت چنین خیابانی هزینههای زیادی را در پی داشته است. این هزینهها چطور تأمین شده است؟
شاهعباس فرد بسیار زیرکی بود. در زمانی که چهارباغ ساخته میشد،شاهعباس بسیار جوان بود. او با زبان شیرین خود به بزرگان کشور میگفت: شما جای پدر من هستید؛ بیایید در اینجا کاخی بسازید. مثلا به اللهوردی خان میگفت: شما جای پدر من هستید؛ بیایید و این پل را بسازید. درحقیقت همه اینها با درایت شاهعباس و حمایتهای مالی بزرگان مملکتی ساخته شد.او درواقع به بزرگان دستور داد با هزینههای شخصی خود سازههای اطراف آن را با طرح و نقشه به شکل قرینه و زیبا بسازند و در آنها ساکن شوند. او در ساخت چهارباغ تنها از مقامات و بزرگان اصفهان کمک نگرفت؛ حتی بخشهایی از آن را به استاندارانی مثل گنجعلی خان، حاکم کرمان داد. پشت هتل کوثر کوچهای هست که گنجعلی خان نام دارد.آنجا کاخ گنجعلی خان قرار داشته است. درواقع به بزرگان سایر مناطق هم دستور داد که بیایید اینجا بسازید.
فرمودید کارکرد این خیابان اداری بوده است. از چه تاریخی کارکرد آن تغییر پیدا میکند و به شکل امروزی درمیآید؟
البته من گفتم که کارکرد این خیابان از ابتدا اداریتفریحی بوده است. ما اینجا اشتباه میکنیم که با شرایط امروز و آداب ساعت اداری امروز مقایسه میکنیم. در روزگار شاهعباس آداب ساعت اداری به شکلی که ما داریم، وجود نداشت و کار و تفریح و همهچیز درهمآمیخته بود. اینجا یک محله اداری بوده که برای تفریح هم مناسب بوده است.پس از مرگ شاهعباس بزرگانی که در اطراف این خیابان ساکن بودند، بهتدریج مشاغل خود را از دست میدهند و برخی از این خیابان میروند. تعدادی از آنها هم در زمان شاه صفی کشته میشوند. حدود 100 سال پس از شاهعباس هم دولت صفوی از میان میرود. پس از صفویه باغهای دو طرف خیابان بیصاحب میشود. دولتهای بعدی هم تلاشی برای احیای آن نمیکنند تا زمان ظلالسطان. در آن زمان آنچه از کاخها به جای مانده بوده، منهدم میشود. درواقع او عمدا کاخها را خراب میکرد.
آیا ورود مردم به این خیابان آزاد بوده است؟
روی این مسئله خیلی صحبت میشود. خیلیها معتقدند که آزاد بوده است؛ اما شک دارم که عموم مردم اجازه ورود داشتهاند. من برای شما یک واقعه تاریخی را نقل میکنم. در سال 1318 شاهعباس اعلام کرد روزهای چهارشنبه خیابان مختص زنان است و آنها میتوانند بدون روبنده در چهارباغ حضور یابند. همین موضوع کمی اسباب شک را فراهم میآورد که ورود همه به خیابان آزاد نبوده است. از طرفی، میدانیم که در سیوسهپل جشن آبپاشان برگزار میشده که یک جشن عمومی بوده است. شاید این اجازه داده میشده که بزرگان و مقامات از بالای پل جشن مردم را تماشا کنند. نمیتوان به نتیجهای قطعی رسید.
ما در معماری غرب الگوی بلوار را داریم که شبیه چهارباغ بهنظر میرسد. آیا بین این دو ارتباطی وجود دارد؟
خیابان چهارباغ در سال 1005 ه.ق ساخته میشود که حدود سال 1596 میلادی است. یعنی ما هنوز وارد قرن هفدهم نشدهایم؛ درحالیکه اولین بلوار که شانزه لیزه نام دارد، مربوط به سال 1740 میلادی است؛ یعنی حدود 144 سال بعد. بنا به اسناد تاریخی و مکتوب، شاردن و سایز بزرگانی که به ایران میآمدند از دیدن چهارباغ ذوقزده میشدند و لذت میبردند. ممکن است انتقال این الگو توسط آنها صورت گرفته باشد.
در پایان اگر نکتهای ناگفته مانده است، بفرمایید.
در پایان به این نکته اشاره میکنم که گزارش ساخت چهارباغ بهصورت بسیار دقیق در دو کتاب آمده است؛ اولین و دقیقترین آن «روضهالصفویه» گنابادی است و بعد از آن ، «عالمآرا» اسکندربیگ است. این دو گزارشهایی دارند که روند ساخت چهارباغ را بهخوبی نشان میدهند و علاقهمندان به این موضوع میتوانند به این دو کتاب مراجعه کنند.