در جهان صاحب‌سبکیم

امیرعلی جواديان، متولد 1336 در تهران، عكاسی را درسال 1359 در حوزه هنری آغاز كرد و از سال 1361 به عنوان عكاس خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران در جبهه‌های جنگ حضوری مستمر داشت. او پس از جنگ سال‌ها در دانشکده‌های هنری ایران به تدریس عکاسی پرداخت. در سال 1384 شورای ارزشيابی هنرمندان كشور نشان درجه يک هنری (معادل دكترای عكاسی) را به او اعطا كرد. آثار جواديان در بيش از 60 كشور  دنيا ازجمله فرانسه، آلمان، الجزاير، تركمنستان و ازبكستان به نمایش درآمده و جوایز بین‌المللی متعددی را برای او به ارمغان آورده است.
 
تاریخ انتشار: 04:11 - سه شنبه 1401/04/21
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
در شانزدهمین دوره حراج تهران یکی از آثار درخشان او با عنوان «اعزام نیرو به جبهه‌ها، میدان حر» به قیمت ۱۴۰ میلیون تومان به فروش رسید. به همین بهانه با او به گفت‌وگو نشستیم.
چطور شد که وارد دنیای عکاسی و به خصوص عکاسی جنگ شدید؟
من قبل از انقلاب نقشه‌بردار راه و ساختمان بودم و شکل دیگری از دوربین را در دست داشتم. با آغاز جنگ شرایط خاصی برای کشور پیش آمد که نمی‌شد بی‌تفاوت از کنار آن گذشت. من از سال 1359 وارد حوزه اندیشه و هنر اسلامی که حوزه هنری فعلی است، شدم و عکاسی را شروع کردم و در سال 1362 هم در رشته عکاسی پذیرفته شدم. ما از اولین ورودی‌های رشته عکاسی دانشکده هنرهای زیبا در بعد از انقلاب بودیم. از سال 1361 هم به عنوان عکاس خبری وارد خبرگزاری جمهوری اسلامی شدم. از همین سال در عملیات‌های متعدد مثل فتح المبین، رمضان، بیت المقدس و والفجر حضور داشتم و تا سال 1365 مرتب جبهه می‌رفتم.
در عملیات‌ها هم شرکت می‌کردید یا صرفا به عکاسی می‌پرداختید؟
بالاخره جنگ آن‌قدر افت و خیز دارد که گاهی اوقات ناچارید سلاح در دست بگیرید. به یاد دارم در عملیات رمضان نارنجک همراه داشتم یا یک بار هم یک نفربر عراقی غنیمت گرفتم. برای گرفتن عکس به خط مقدم رفته و به منطقه‌ای وارد شده بودم که میدان مین بود و چهار نفربر عراقی بدون راننده آنجا رها شده بود. یکی را روشن کردم و به پشت خط مقدم منتقل کردم. بارها اتفاق می‌افتاد که مجروحانی از ما کمک می‌خواستند و وظیفه ما بود که به آن‌ها کمک کنیم و کمک می‌کردیم؛ اما غالبا به‌عنوان عکاس در جنگ حضور داشتم. در تهران هم که بودم هر اتفاقی که در شهر می‌افتاد، دوربین را برمی‌داشتم و عکاسی می‌کردم. عکاسی از رشته‌هایی است که بسیار به بشر خدمت کرده است. من افتخار می‌کنم که چشم مردم ایران هستم و در غم و شادی‌های مردم کشورم شریک بوده‌ام. عکس‌هایی هم که گرفتم، تاریخ این مردم بوده است. ما جنگ را با همین عکس‌ها برای کسانی که نمی‌توانستند در جبهه‌ها حضور داشته باشند، روایت کردیم و امروز هم همین عکس‌ها جنگ را برای نسل امروز روایت می‌کنند.
چه تعداد عکس از دفاع مقدس ثبت کرده‌اید؟
شاید ده هزار اسلاید در آرشیو داشته باشم. فیلم‌هایم از جانم برایم مهم‌تر بود و بیشتر از جانم از آن‌ها مراقبت می‌کردم تا آسیب نبینند. در شرایط دشوار آن روزها که گاهی داروی ظهور هم پیدا نمی‌شد، این اسلایدها را با هزینه شخصی تهیه کردم و تا به امروز به سختی نگهداری کرده‌ام و در سال‌های اخیر هم تعداد زیادی از آن‌ها را اسکن کرده‌ام.
جایگاه عکاسی جنگی ایران را در جهان چطور ارزیابی می‌کنید؟
به اعتراف بسیاری از عکاسان جنگی دنیا، ایران جایگاه برجسته‌ای در این شاخه دارد و ما صاحب‌سبک هستیم؛ اما متأسفانه سبکمان را تئوریزه نکرده‌ایم. هر کدام از عکاسان دفاع مقدس تجربه‌های منحصر به فردی دارند که هنوز مکتوب نشده است. حرف‌های زیادی زده شده؛ اما یک‌جا جمع نشده است. باید قبل از اینکه این تجربه‌ها و این صحبت‌ها برای همیشه از میان برود، آن‌ها را گردآوری و مکتوب کنیم.
عکس اعزام نیروها به جبهه که اخیرا در حراج تهران به   فروش رسید، یکی از بهترین و خاطره‌انگیزترین عکس‌های دفاع مقدس است. چطور این عکس را گرفتید؟
زمانی که جنگ بود، من مرتب وقایع آن را دنبال می‌کردم. آن زمان برخی اعزام نیروهای گسترده وجود داشت. بزرگ‌ترین آن‌ها مربوط به اعزام نیروی گسترده سپاه محمدرسول‌الله(ص)در استادیوم آزادی است که 100هزار نیرو آنجا جمع و به جبهه اعزام شدند. این عکس هم مربوط به یکی از آن اعزام نیروهای گسترده است که در سال 1365 در میدان حر گرفته شده است. شرایط آن عکس واقعا استثنایی بود و تعداد زیادی اتوبوس دو طبقه کنار هم آمده و هیچ کس تا به آن لحظه این تعداد دوطبقه یکجا ندیده بود. تعداد زیاد دو طبقه‌ها، رزمندگانی که سرشان را از پنجره آن‌ها بیرون آورده بودند، در کنار جمعیت زیاد مردم که برای بدرقه آمده بودند، همه در کنار هم شرایطی استثنایی را به وجود آورد که به خوبی گستردگی اعزام به جبهه را نشان داد. این نیروها با اتوبوس‌ها به راه‌آهن انتقال یافتند و از آنجا به جبهه اعزام شدند. به هر حال از این عکس استقبال شد و این سومین بار است که به فروش می‌رود. البته دو بار قبل در اندازه‌های کوچک‌تری چاپ شده بود.