اصفهان از معدود شهرهایی است که سابقه تاریخی آن، همقدم با سرزمین ایران پیش رفته و در تمام دورههای تاریخی از شهرهای بزرگ و معروف سرزمینمان به شمار میآمده است. محققان قدمت بنای اصفهان را به طهمورث سومین پادشاه از سلسله پیشدادیان منتسب میدانند و آن را شهری میدانند که از دیرباز، استادان بزرگ و مفاخر علم و هنر و ادب را در خود پرورانده است و همواره مرکز پویایی و شکوفایی فرهیختگان بوده است.جلالالدین همایی، آغازگر نگارش صحیح تاریخ فرهنگ و هنر اصفهان در قدیم، تاریخنگاران، اغلب اوقات در کتابهای تاریخی، تلاش خود را صرف آن میکردند که به شرح حوادث و رویدادهای دولتهای وقت و حتی ذکر جزئیترین رخداد فلان دولتمرد داد سخن دهند؛ اما از طرف دیگر، بهندرت به تاریخ هنر توجه کرده و در بسیاری از مواقع حتی اسم و نشانی از فرهیختگان صاحبسبک که آثار گوهربارشان همواره موضوع محافل هنری و زینتبخش موزههای جهان است، کوتاهسخنی هم به میان آورده نشده است. نپرداختن به تاریخی مدون از هنر و هنرمندان امری است که کمبود آن در تمامی نقاط ایران مخصوصا شهر اصفهان که مهد فرهنگ و هنر در تمامی ادوار تاریخی بوده و هــســت، هــمــچــنان احــسـاس میشود.عــلامه جــلالالدین هــمایی بــا بهتحریردرآوردن یادداشتهایی درباره رجال اصفهان و تاریخ فرهنگ و هنر آن، که به گفته خود او حدودا هشت هزار صفحه است، خدمت بزرگی در این مسیر انجام داده است. او در پیشگفتار مجلد هنر و هنرمندان اشاره میکند که کتابهایی درگذشته درباره تاریخ اصفهان نگاشته شدهاند که عمدتا از بین رفته و آنچه به دست ما رسیده، ناقص است و نمیتواند توقعات یک دانشپژوه را برآورده سازد و در ادامه مینویسد: «باری من به توفیق الهی راهی در پیشگرفته و مطالبی یادداشت میکنم، باشد که این یادداشتها برای آیندگان سرمایه کاری باشد و دیگران پس از من دنباله کار را بگیرند و آن را بهجایی برسانند.» همچنین دکتر سید محمدباقر کتابی در مقدمه کتاب «رجال اصفهان» از اینکه در زمان نگارش کتابش هنوز کتاب تاریخ اصفهان استاد جلالالدین همایی به مرحله طبع و چاپ نرسیده ابراز ناراحتی میکند و میگوید: «…امید است روزی این کتاب نفیس به زیور طبع آراسته گردد و چراغی فرا راه اهل تحقیق قرار گیرد.»کتاب «تاریخ اصفهان» که تا به الان، به کوشش دختر محققشان ماهدخت بانو، در پنج جلد به انتشار رسیده است، مجموعه مجلداتی است در باب مشاهیر، هنرمندان، انواع هنرهای زیبا و کاربردی از قبیل موسیقی و آواز، نقاشی، قلمزنی، زرگری، منــبتکاری، شعر، خط و سایر هنرها، همچنین ابنیه و عـمارات، آثار بـاستانی، مـقابر و تکایای تاریخی، سلسله سادات و مشجرات و مسطحات انساب و نسب خانوادههای بزرگ، ایلات و امامزادههای اصفهان که به قلم خود ایشان به نگارش درآمده است. علامه همایی بنا به گفته خود، بههنگام تحریر این مجموعه کـتــابها، مـــشـــتــاقـــانــه رنــج و مشقتهای فراوانی را به جان خریده است. او دراینباره مینویسد: «…هرقدر پیشتر میروم، عظمت تاریخی این شهر کهن بیشتر بر من متجلی میشود؛ یقین دارم که جز به تأیید آسمان بر مقصود ظفر نخواهم یافت. عجالتا کاری میکنم. اگر مراد نیابم بهقدر وسع بکوشم و امید ندارم که عمر و اجلم به تمامکردن این مقصود وفا کند: عاقبت تو رفت خواهی ناتمام/کارهایت ابتر و نان تو خام. اندازه رنج و مشقتی که تا امروز بر سر این منظوم متحمل شدهام، دفتری جداگانه میخواهد: حال شبهای مرا همچو منی داند و بس/تو چه دانی که شب سوختگان چون گذرد. برای خواندن یک کتیبه و کشف یک سنگ لوح تاریخی، بسی راهها پیموده، آفتاب و گردوخاکها خورده، بقعههای مخروبه را با دست و آستین رفته و روزها برین منوال زحمت کشیدهام تا اثری تاریخی کشف کرده، نتیجه را برای خوانندگان در دفاتر ثبت نمودهام. بسیاری از ابنیه را دهبیست بار وارسی و نتیجه را یادداشت کردهام.»قرن دهم هجری که مصادف است با آغاز حکومت صفویه، یکی از ادوار پرشکوه تاریخ هنر اصفهان است. استاد همایی درباره اهمیت نقش دولت صفوی، خصوصا شاهعباس اول در فصل سوم این کتاب مینویسد: «اگر سلاطین صفویه از صنایع شرقی و هنرهای زیبا نگاهبانی نمیکردند، پس از ختم دوره مکتب هرات بهکلی این صنایع در ایران میمرد.» شاهعباس اهل فضل و ادب بود و نسبت به بسیاری از هنرمندان و اهل خرد و حکمت ارادت فراوانی داشت. تا آنجا که قاضی احمد بن میرمنشی قمی در کتاب «گلستان هنر» مینویسد: «شاهعباس شبها به دست خود برای او (هنرمند نقاش رضا عباسی) شمعدان طلا میگرفت تا نقاشی کند و در بروز هنر دست او را بوسه میداد تا استادی بیبدیل به وجود آورد تا زمانه به وجود او افتخار کند.» علامه همایی پسازآنکه به نحو خاص، از کوششهای شاهعباس اول درزمینه توسعه صنایع و هنرها در آن زمان یاد میکند، در ادامه میگوید که شکوه آن دوره با حمله افاغنه به اصفهان یکسره رو به افول نهاد: «…هزاران هنرمند و عالم دانشمند با خروارها آثار علمی و ادبی چنان محو و نابود شدند که نام و نشانی از آنها باقی نماند.» این روند همچنان در زمان حکمرانی نادرشاه نیز ادامه یافت تا اینکه در زمان فرمانروایی کریمخان زند، برای هنرمندان اصفهان فرصتی پدید آمد تا بتوانند این شهر را بار دیگر به مرکز هنرهای زیبا از قلمزنی و خوشنویسی گرفته تا نقاشی و تذهیب و دیگر صنایع تبدیل کند.مرحوم علامه جلالالدین همایی یکی از اصفهانشناسان بزرگ ایران بهشمار میرود و بهراستی کم اتفاق افتاده است که تاریخنگاری به بزرگی، عظمت و احاطه همهجانبه به علوم و فنون و صنایع مختلف و با چنین پشتکاری، در بین اساتید و محققان اصفهانپژوه پیدا شود.