سرک در خیمه دشمنان

کتاب «اعترافات کاتب کشته‌شده» نه رمان پیچیده‌ای است و نه حتی سخت‌خوان.

تاریخ انتشار: 23:55 - چهارشنبه 1401/06/2
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
 این رمان در رده رمان‌های دینی و عاشورایی‌ است. ساسان ناطق که پیش از این چندین مجموعه داستان و رمان از او منتشر شده، این بار سراغ یک موضوع عاشورایی رفته است. قصه این رمان در ظهر عاشورا و در کربلا رخ می‌دهد. شبانی برای دریافت پول گوسفندان خــریــداری‌شــده تــوســط سپاهیــان عبیدالله‌بن زیاد، به لشکر آنان می‌آید و پا به خیمه کاتبان می‌گذارد که در پی ثبت و ضبط وقایع جنگ برای امرای خود هستند. وقتی شبان به کربلا می‌رسد، ساعاتی از جنگ سپاهیان عبیدالله با یاران امام‌حسین‌(ع) گذشته است. او همنشین پنج نفر در آن خیمه می‌شود؛ برادرزاده ابن‌ملجم (پسرکی بازیگوش و فرصت‌طلب)، عــلی‌بــن‌قرظــه (جنــگجــویی که از نافع‌بن‌هلال زخم برداشته)، نعمان (جوانی که عبیدالله او را فریب داده و شمشیری تقلبی و زنگ‌زده را به‌عنوان شمــشــیــر خلیــفــه‌سوم در اختیارش گذاشته تا انتقام خلیفه شهید را از نوه رسول خدا(ص) در کربلا بگیرد؛ کاری که با چند نفر دیگر نیز کرده است)، پیشکار کاتبان (پیرمردی حق‌طلب و از ارادتمندان خاندان پیامبر (ص)) و کاتب (از شاگردان کاتب اعظم دارالحکمه معاویه و یزید). شبان که خود فرزند کاتب اعظم است و رازش را با زندگی مخفیانه پنهان کرده، همراه ساکنان آن خیمه به تماشای جنگ مشغول می‌شود. مراوده شبان و آن پنج نفر روایت اصلی رمان را تشکیل می‌دهد.این کتاب در هفت فصل نوشته شده و هرکدام به وقایعی که در ظهر عاشورا اتفاق افتاده است، اختصاص دارد. «اعترافات کاتب کشته‌شده» به‌دنبال کشف حقیقت و راز عاشوراست. در این رمان دویست و چند صفحه‌ای، شبانی را می‌بینیم که فرزند کاتب فراری و کشته‌شده دربار معاویه است و می‌خواهد در ظهر عاشورا مواجهه سپاه شمر و عمربن‌سعد را با لشکر امام‌حسین(ع) ببیند و بنویسد. در اینجا چالشی بین او و چند نفر از سربازان و محافظان چادر کاتبان عمربن‌سعد پیش می‌آید و بدین ترتیب داستان ادامه می‌یابد.این کتاب اطلاعات دقیقی را از زبان این شبان که پدرش روزی در دربار معاویه بوده از نیرنگ‌ها و دسیسه‌های معاویه در حق امام‌علی‌(ع) و خاندان ایشان روایت می‌کند و ما وقایع قبل از عاشورا و اتفاق‌های پیش‌آمده را برای امام‌علی‌(ع)، امام‌حسن(ع) و امام‌حسین(ع) در این روز از زبان این شبان و کاتب دیگری که در چادری در سپاه عمربن‌سعد هست، می‌بینیم و می‌شنویم. در این رمان، نویسنده با تمهید فلا‌ش‌بک‌ (برگشت به گذشته) خواننده را با شخصیت‌های مختلف تاریخ صدر اسلام و ماجراهایشان همراه می‌کند تا مصاف روز عاشورا را بهتر درک کنند.ساسان ناطق در این رمان به مستندات تاریخی وفادار است؛ اما اثر او مستند روایی نیست؛ بلکه در عین وفاداری به تاریخ، او برای خوانندگانش قصه دست‌وپا کرده است. این رمان از دسته داستان‌هایی است که براساس روایت‌های تاریخی نوشته شده و نویسنده از شخصیت‌های مهم دینی و ماجرا‌های حول آن شخصیت‌ها با استنادات تاریخی قصه‌اش را روایت کرده است. نویسنده رخداد تاریخی عاشورا را بدون تغییر آورده و قصه‌ خود را پیرامون آن بسط داده است. باید توجه داشت که ناطق در این رمان از روایت تاریخی گذر کرده و به روایتی داستانی از عاشورا رسیده است. نگاه نویسنده در این کتاب بر اساس وقایع تاریخی است و گشت‌وگذار او لابه‌لای تاریخ برای کشف حقیقت و راز به‌وجودآمدن عاشورا و آن دسیسه‌ها و نیرنگ‌هایی است که قبل از وقوع عاشورا اتفاق افتاده تا رسیده به جایی که مردم آن زمان مجبور شدند با خودفروشی مقابل امام حسینی بایستند که روزی پدر، برادر و خودش امامشان بوده‌اند. در این کتاب، وقایع کالبدشکافی می‌شود.در کتاب «اعترافات کاتب کشته‌شده» وقایعی مانند بسته‌شدن آب روی امام‌حسین(ع) یا فریب‌دادن سواران و جنگجویان برای اینکه در سپاه عمربن‌سعد باشند و راه را بر امام‌حسین(ع) ببندند با خیال و تخیل نویسنده در هم آمیخته‌، ولی پا را از حقیقت و رویداد بیرونی و واقعیت بیرون نگذاشته است. در نگارش رمان‌های تاریخی این هنرمندی نویسنده است که تخیل را به خدمت بگیرد و کار را با توجه به تاریخ و تخیل پیش ببرد. ناطق شخصیت‌هایی تخیلی را در این کار در کنار واقعه کربلا قرار داده است؛ شبانی که فرزند کاتب فراری و کشته‌شده دربار معاویه است. این شبان زاییده خیال نویسنده است؛ یا افرادی که در آن چادر (شبان به آنجا مراجعه می‌کند) حضور دارند، زاییده خیال او و برآمده از واقعه کربلا هستند. درواقع او بعضی از شخصیت‌ها را تغییر داده است؛ البته بعضی شخصیت‌های بیرونی نمود خود را دارند؛ مثلا دو برادری که یکی، در سپاه عمربن‌سعد و دیگری در سپاه امام‌حسین(ع) بودند، این‌ها وجود بیرونی دارند؛ همچنین چند نفری که در این چادر هستند، هرکدام قصه و روایت خود را دارند. شاید این مهم‌ترین بخش از این داستان باشد: «دریافتم تاریخ مظلوم است و مظلوم‌تر از آن، مردمانی هستند که نمی‌دانند گذشته‌شان دروغی است که زمامداران برای آن‌ها تعریف کرده‌اند؛ نه آن چیزی که اتفاق افتاده است. مردمی که تاریخ ندانند، آن را به بدترین وضع ممکن تکرار می‌کنند و مصیبت می‌آفرینند.»