ازجمله کتبی که به این بحث پرداخته، کتاب «مناسک مذهبی زنانه در آیینه تاریخ» تألیف مژگان دستوری از نشر خیمه است. هدف نویسنده از نگارش این اثر، بررسی فرایند تاریخی آیین عزاداری در جامعه شیعی ایرانی و همچنین فهم الگوهای تجربی عزاداری در تاریخی چند قرنه، از فرهنگ اسلامی شیعی ایران و رابطه آن با بستر فرهنگیاجتماعی است. کتاب حاضر در کل از پنج بخش تشکیل شده که هریک دارای چندین فصل است. نویسنده در بخش ابتدایی تحتعنوان «کلیات»، اولین مراسم رسمی برای گرامیداشت مقام امام سوم شیعیان را در زمان حکومت آلبویه میداند. نگارنده هیئتهای مذهبی امروزی را علاوه بر مکانی برای انجام مراسم سوگواری امامحسین(ع)، پایگاهی برای بازتولید هویت شیعی و زنانه میداند و معتقد است این جلسهها بهدلیل نقش مهمی که در حیات دینی زنان ایفا میکنند، تنوع بیشتری از جلسههای مردانه دارند؛ باوجوداین، دارای مضراتی هستند که منجر به کاهش مطلوبیت هویت زن سنتی میشوند.«فرایند تاریخی مناسک عزاداری زنان و ویژگیهای اجتماعیفرهنگی زنان» عنوان بخش دوم کتاب است که نویسنده در آن به بررسی وضعیت اجتماعیفرهنگی زنان از ظهور اسلام تا صفویه میپردازد و میگوید که زنان در صدر اسلام، در عرصههای مختلف اجتماعی فعالیت داشتند که این روند در دوره امویان و عباسیان به دلیل فاصله دولت از سیره نبوی کمرنگ و حتی در برخی دورهها کاملا حذف میشود. در عصر نبوی زنان بدون آنکه مستقیما در اداره جامعه وارد شوند، حضور فکری داشتند. در عصر علوی، به علت رشد موقعیتهای اجتماعی و پذیرش بیشتر، زن در عمل به حوزه اداره نهادها و مراکز فکری راه یافت و خود را برای به عهدهگیری مناصب سیاسی آماده کرد؛ ولی با پایان عصر راشدین، جامعه اسلامی رویکردی خلاف گذشته در پیش گرفت؛ درنتیجه درباره وضعیت زن مسلمان در صحنههای گوناگون در تاریخ اسلام، ارتباط تنگاتنگی بین اقتدا به سیره نبوی و حیات اجتماعی زنان به چشم میخورد. در خصوص عزاداری زنان در صدر اسلام به گواهی متون معتبر تاریخی، اولین کسانی که پس از واقعه عاشورا مجالس عزاداری برپا کردند، زنان شهدا و بازماندگان این واقعه تاریخی بودند. این زنان بهواسطه قرابتشان با منبع امامت و نیز جایگاه مناسب تربیتی و آموزشی، سهم مهمی در روایت وقایع داشتند؛ ازاینرو ضمن برپایی مراسم سوگواری، با استفاده از مهمترین عناصر تبلیغاتی (ایراد خطبه، سرودن شعر و روایت حدیث و ذکر مصائب سیدالشهدا و نقل حوادث کربلا و…) سهم بسزایی داشتند. نویسنده در ادامه بخش دوم آورده است که در عصر صفویه بهدلیل نظام قشربندی جامعه، موقعیت زنان در بیشتر مواقع بر اساس موقعیت اجتماعی مردان تعیین میشد و تقریبا همه آنها زیر سلطه مردان و فاقد تصمیمگیری در زمینههای مختلف زندگی اجتماعی بودند؛ اما از دوره مشروطه به بعد، در تقابل با گفتمان مدرنیته تغییری در باب هویت زن ایجاد شد و شکل و محتوای مناسک عزاداری مذهبی زنان تفاوت پیدا کرد. بنابر گزارش اغلب سفرنامهنویسان مشارکت زنان در عزاداریها، حاشیهای و فقط در حد تماشاگر و گریهکننده بوده است؛ بهطوریکه در نوعی از عزاداریها معروف به «مجالس روضه زنان عزادار» که در منازل و مکانهای خصوصی برگزار میشده، زنان در نقش بانی بوده و گردانندگان یا روضهخوانهای اصلی مراسم مردان بودهاند. پس از «انقلاب اسلامی» به سبب رویکردها و نقد متفکرانی همچون مطهری و شریعتی، هویتی فعالتر و انسانیتر برای زن تعریف شد و مناسک دینی زنان از موقعیت حاشیهای بهسمت مرکز گسترش یافت و زنان نقش محوریتری در مراسم عزاداری حسینی پیدا کردند. آنها ضمن اینکه مراسم عزاداری خاص خود را دارند، در مراسم عزاداری عمومی در خیابانها و مساجد نیز شرکت میکنند.در بخش سوم اثر نویسنده به مناسک مذهبی و نقش زنان در آن اشارهای ندارد؛ اما در بخش چهارم تحت یک عنوان کلی به نام «هیئتهای مذهبی زنانه در جامعه فعلی تهران» به شناسایی سه گونه از هیئتهای مذهبی زنانه از دهه 1376 تا 1386 میپردازد؛ همچنین در یک عنوان جزییتر که «شِبه هیئت» نام دارد، با نگاهی تأسفبار به تغییر معانی و اشکال تازهای از عزاداری و مراسم شام غریبان در بین نسل جوان مدگرا و هویتزده تهرانی اشاره میکند. مختلطبودن دو جنس مخالف، نوارهای پاپ عزاداری، آرایشهای متناسب با عزاداری و… ازجمله نمادهای این نوع عزاداریهاست. درواقع نویسنده پدیده «شبههیئت» را حاصل سبکهای زندگی میداند که از سویی، با طرد ارزشهای سنتی در زندگی روزمره و از سوی دیگر، متأثر از ارزشهای جهانی به وجود آمده و اینگونه نتیجه گرفته است که هیئتهای جدید زنانه را جنبشهای فرهنگی در چارچوب دین و جانشین کارآمدی برای تعارض ضدفرهنگی علیه اقتدار اخلاقی و اعتقادی یکدستِ جامعه میتوان دانست. بخش انتهایی کتاب، با یک جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث ارائهشده، با ارائه تصاویر و جداول پایان
مییابد.