بغض برزیل!

 
 
با ورق زدن دفتر خاطرات جام جهانی با خاطرات ماندگار زیادی از این رویداد بزرگ روبرو خواهیم شد؛ از دیدار فینال جام جهانی 1994 که تنها با قاب سرشار از تاسف روبرتو باجو به یاد آورده می‌شود تا مسابقه‌ای که دیگو مارادونا با دستان خدا کشورش را از انگلیسی‌ها باز پس گرفت، اما یکی از ماندگار ترین مسابقات ادوار این تورنمنت، مربوط به فینال جام جهانی 1950 است. 
 
 
چهارمین دوره جام جهانی که پس از وقفه ای 12 ساله در برزیل که در آن سال‌ها تحت سلطه یک دیکتاتوری ‌به سر می‌برد برگزار شد؛ یکی از دراماتیک ترین لحظات تاریخ جام جهانی را در خود ثبت کرد. البته این جام تنها به دلیل این رخداد مورد توجه قرار نمی‌گیرد و برخی این تورنمنت را شروع فوتبال به شکلی جهانی تر می‌دانند.
 
تغییراتی ماندگار
همانطور که اشاره شد، دیدار فینال این مسابقات علی رغم جاودانه شدنش در خاطرات ما تنها رخداد مهم این جام نبوده است. فیفا برای نخستین مرتبه به کشورهای تشکیل دهنده بریتانیا اجازه داد تا هر کدام به تنهایی بتوانند نماینده مستقلی برای خود در این جام باشند و شانس خود را امتحان کنند. اسکاتلند که پس از این تصمیم خود را یکی از شانس‌های اصلی قهرمانی می‌دانست؛ به شکلی ناباورانه در همپدن پارک شکست خورد و نتوانست به این مسابقات راهی پیدا کند. انگلستان نیز علی رغم بهره مندی از بازیکنان بزرگی استنلی ماتیوس و الف رمزی نتوانست عملکرد قابل قبولی از خود داشته باشد و با شکست‌هایی نا باورانه حذف شد.
برگزاری جام جهانی در برزیل، کشوری که در آن روزها از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در وضعیت چندان خوبی قرار نداشت و همچنین موقعیت جغرافی آن باعث شده بود تا برخی از کشورها از سفر به این کشور خود داری کرده و در این جام حضور نداشته باشند، باعث گروهبندی شد که شاید امروزه برای ما بسیار عجیب و غیر واقعی به نظر برسد. این مسابقات در دو گروه 4 تیمی، یک گروه 3 تیمی ‌و 1گروه که تنها دو تیم آن را تشکیل می‌دادند برگزار شد. اروگوئه که در گره آخر در کنار بولیوی حضور داشت تنها با یک پیروزی توانست به مرحله نهایی جام راه یابد.
 
تراژدی ماراکانا
برای حکومت‌های دیکتاتوری، ورزش و به خصوص فوتبال ابزار بسیار خوبی برای سرگرم کردن مردم و نیز نمایش قدرت و موفقیت خودشان در جامعه بین الملل است. این موضوع درباره حکومت برزیل در زمان جام جهانی 1950 نیز صادق بوده و آن‌ها در نظر داشتند تا با برگزاری با شکوه این مسابقات در کشورشان و نیز با اطمینانی که از موفقیت تیم ملی خود در این جام داشتند؛ چهره بسیار خوبی از حکومت خود و برزیل در ذهن مردم جهان بر جای بگذارند. پله، ستاره فوتبال برزیل درکتاب خاطرات خود درباره اقدامات دولت در آن سال‌ها بیان می‌کند: با اینکه بخش بزرگی از کشور در فقر مطلق قرار داشت، اما آن‌ها تنها به فکر ظاهر سازی خود بودند و استادیومی‌200 هزار نفری را برپا کردند. به نظر من تمام این هزینه‌ها در آن اوضاع اقتصادی بیهوده بود.
سرانجام مسابقات جام جهانی در برزیل برگزار شد و عملکرد خوب برزیل در دور گروهی و نیز برتری مطلق آن‌ها با 6 و 7 گل برابر اسپانیا و سوئد در دور پایانی و از آن سونمایشی ضعیف از اروگوئه در دور نهایی باعث شد که تمام ملت برزیل خود را پیش از مسابقه پایانی دورنهایی قهرمان بدانند. در روزهای پیش از بازی برابر اروگوئه روزنامه‌ها تیتر پیروزی زده و تراکت‌های تبریک قهرمانی در شهر‌ها پخش شده بود. تمام کشور برزیل غرق در جشن زودهنگام برای قهرمانی بود و هیچ فردی حتی کوچک ترین احتمال موفقیتی برای اروگوئه در نظر نمی‌گرفت.
برخی از کارشناسان دلیل اصلی قهرمانی اروگوئه را نیز همین جشن و پایکوبی و اعتماد بیش از حد برزیلی‌ها به خود می‌دانستند. مربی اروگوئه از این فضا برای تهیج تیم خود استفاده کرد و با بیان  موضوعاتی مانند اینکه برزیلی‌ها با نگاهی تحقیر آمیز به شما می‌نگرند و یا آن‌ها خود را قهرمان می‌دانند، باعث تقویت روحیه بازیکنان تیمش شد. همین موضوع نیز باعث شد که برزیل پس از دریافت گل با سکوتی وحشتناک در استادیوم روبرو شود و بازیکنان کاملا از درون شکسته و به سرعت بازی را از دست بدهند. 
برزیل با اینکه در ابتدا با یک گل از رقیب خود پیش افتاده بود اما در دقایق پایانی زمانی که حتی مسئولان مسابقات آماده مراسم قهرمانی برزیل و اهدا جام شده بودند، ناگهان با دریافت دو گل شکست خورد و عنوان قهرمانی را واگذار کرد. یکی از مسئولان اهدا جام سال‌ها بعد بیان کرد: در دقایق پایانی زمانی که برزیل از حریف پیش افتاده بود من آماده شدم تا به طیقه پایین برای شروع مراسم بروم؛ زمانی که به آن جا رسیدم ناگهان دیگر خبری از شور و شوق در استادیوم و تشویق‌های بی وقفه نبود و سکوتی ترسناک بر فضا حاکم شده بود. ناگهان متوجه شدم که اروگوئه توانسته است نتیجه را تغییر دهد. بازیکنان برزیل و تمام 205 هزار نفر تماشاچی آن فینال در حال اشک ریختن بودند و کسی چنین نتیجه ای را باور نمی‌کرد.
از این دیدار به عنوان تاریک ترین روز فوتبالی تاریخ برزیل یاد می‌شود. تا مدت‌ها پس از آن دیدار فضای غم و نا امیدی بر برزیل حاکم بود. برخی از بازیکنان آن تیم دچار بیماری روانی شده و بستری شدند. عده‌ای نیز توسط دولت بازداشت و محاکمه شدند، اما شاید بیشترین عذاب را افرادی که زنده ماندند تجربه کردند. حتی پس از گذشت 50 سال، در سال 2000 میلادی زمانی که یکی از بازیکنان این تیم برای خرید به یک مغازه رفته بود؛ با کلمات تحقیر آمیز یک مادر که او را دلیل شرمساری برزیل برای فرزندش توصیف می‌کرد رو برو شد. بازیکنان آن تیم تا روزهای پایانی عمرشان هیچ گاه از کابوس و شرمساری آن فینال آسوده نشدند.