«سقاخانه نقاشی» در ابتدای خیابان فلسطین و چهارراه نقاشی، وقتی با تلاش میراثدوستان از مرگ جان سالم به در برد، به یک هشتگ در اینستاگرام و نماد میراث نجاتیافته، تبدیل شد. «سقاخانه دردشت» در میان بازار مسقف، نزدیک حمام دردشت، هنوز محل رجوع مردمی است که از تشنگی به «او» پناه میبرند. گرچه دیگر از «سقاخانه عباسآباد» آبی برای مردم سرد نمیشود؛ اما دیدنش در میان یکی از زیباترین خیابانهای تاریخی اصفهان، شیرین است. بازارچه علیقلیآقا هم هنوز سقاخانه سبزش را دارد؛ البته با آبسردکنی که وظیفه سقایی را برعهده گرفته است. همه اینها فقط بخشی از روایت سقاخانههای اصفهان هستند؛ میراثی که به ما یادآوری میکنند مردمان گذشته «میزبان»های بهتری محسوب میشدند و بیشتر از اینها هم به فکر خودشان و دیگران بودهاند. آنقدر که از راهحل احداث سکوهایی معروف به «پیرنشین» در کنار ورودی خانههایشان استفاده میکردند برای میزبانی از عابران خسته. آنقدر که برای تلطیف اذهان مشوش عابران، راهحل حکاکی و نقاشی اشعار و ادعیه و نقوش بر سر در خانههایشان را در پیش گرفته بودند و از «لبتشنگان» هم با بناهایی که وظیفه سقایی داشتند، پذیرایی میکردند.
رابطه نوع سقاخانهها با محلهها
بزرگی، میزان تزئینات و اهمیت سقاخانهها رابطه مستقیمی با محلهای دارد که در آن قرار گرفتهاند. سقاخانههایی که در اطراف میادین و محلههای پر رفت و آمد یا خیابانهای عریض و شلوغ هستند، بزرگتر و با تزئینات بیشتر هستند و هرچه به سمت کوچههای تنگ با دیوارههای قدیمی کاهگلی میرویم، سقاخانهها کوچکتر و مهجورتر میشوند. سقاخانههای فلزی دارای گنبدی از فولاد بودهاند و چهار طرفشان با پنجرهای مشبک محصور شده بود. از این نوع سقاخانهها، امروز نمونهای به چشم نمیخورد. سطح داخلی سقاخانهها با مواد و مصالح گوناگونی پوشیده میشود: کاشیکاری، آینهکاری گچ بری، خاتم و منبت و نقاشی جلوههایی از انواع پوشش سطح داخلی سقاخانههاست. کاشیکاریها یا رنگین و منقوش هستند یا ساده که کاربرد بیشتری در داخل سقاخانهها دارد؛ زیرا دود حاصل از سوختن شمعها، کاشی را سیاه و فرسوده میکند. آینهکاری و گچبری به دلیل ظرافت و شکنندگی، اغلب در داخل سقاخانه به کار گرفته میشود. آینهکاری به سبک آینهکاری قبور متبرکه اسلامی انجام گرفته است.
از دیروز تا امروز
معماری سقاخانهها از خیلی جهات به معماری مساجد و محرابها شبیه و نزدیک است. قوسهایی که در یک محراب مسجد دیده میشود، با اختلافی بسیار ناچیز در سقاخانهها نیز مشاهده میشود؛ این تغییرات به سبب گذشت زمان و تجدید اساسی بناهاست. بر اثر افراط در بازسازی و تجدید بنا، با سقاخانههایی روبهرو میشویم که با نمای قبلی خود، اشتراک و تشابه کمتری دارد. بیشتر سقاخانههای امروز به هر دلیلی یکی از ارکان اصلی خود را از دست دادهاند. سقاخانههایی به چشم میخورد که به دلیل اعتقادیبودن صرف، آب از اجزای اصلیشان حذف شده و جای دیگردر بعضی از آنها، شمع روشن نمیشود وجایی هم برای این کاروجود ندارد.سقاخانهها معمولا در مکانهایی بنا میشدند که مشغله مردم زیاد و دسترسی به آب غیر مقدور یا سخت بوده است. حفر چاه و استفاده از تلمبه در احداث سقاخانه، این امکان را فراهم میساخت تا مردم بازار از آن استفاده کنند و در صورت نبودن چاه عدهای بر مبنای نذر و نیت قبلی، آب را نقطهای دور دست آورده و مخزن سقاخانه را برای استفاده عموم پر میکردند.
«آبخوری»ها؛ از گلدانی تا شیری!
اولین و مهمترین قسمت یک سقاخانه «آبخوری» یا امکان آبدهی آن است و سقاخانه اسم خود را از این مکان اخذ کرده است. در بیشتر سقاخانههای امروز، استفاده از شیر آب امری عادی شده است. در گذشته تشت یا ظرفی شبیه گلدان وجود داشته که در حکم منبع بوده است. این منبع، از آب چاه تغذیه یا یخ، خنک و گوارا میشده است. منبعها به دلیل سختی حمل و نقل آب و یخ و همچنین با روی کار آمدن آب لولهکشی دیگر منسوخ شدهاند. لولهکشی آب میتواند از یک خانه منشعب شده یا مستقیم از خط لوله اصلی آب شهر گرفته شده باشد.
از کاسههای برنجی تا توقلمزنی!
دومین اجزای سقاخانه، «پیاله»، «کاسه» یا «لیوان آبخوری» است. در دهههای قبل در بیشتر سقاخانهها منبعی از آب وجود داشته که شیر آبی مانند سماور داشته است و مردم از این منبع با پیالههایی آب مینوشیدند. خوشبختانه پیالههای آبخوری تنها جزئی هستند که در نوشیدن آب با پیاله کمتر تغییر و تحول یافتهاند. چون دید انسان به آب بیشتر است، به نظر میرسد نوشیدن آب لذت بیشتری نسبت به نوشیدن آب با لیوان داشته باشد. این کاسهها از کاسههای معمولی کوچکترند و با رشته زنجیری به جایی محکم شدهاند. منظور از بستن کاسه با زنجیر، نیفتادن و به سرقت نرفتن آن است و اینکه آب باید همانجا نوشیده شود. جنس این کاسهها بیشتر از مس، برنج یا فولاد است. در بیشتر این کاسهها نقوشی اعم از دست و چشم انسان، تصویر حیوانی نمادین، مسجد، پرچم، ادعیه، آیات و اشعاری در مدح و ثنای ائمه دیده میشود. گاهی در یک کاسه سقاخانه مجموعهای کامل از این اشکال دیده میشود. کاسههای اصلی به روش قلمزنی منقوش میشدند؛ ولی اکنون دستگاه پرس در زمان و همچنین در زیبایی و اصالت، صرفهجویی میکند. نوشتهها و اشکال درون کاسهها قرار دارند و توجهی به بیرون آن نمیشود، شاید به دلیل اینکه عابری که آب مینوشد، بیشتر به داخل کاسه مینگرد تا بیرون آن. کلید با تکه نخ یا مفتولی به قسمتی از کاسه متصل شده است. این کاسهها به کاسههای «چهلکلید» معروف هستند. کلیدها که از لحاظ اندازه کوچک و نازکاند، بسیار ساده و جنبه نمادین دارند. وجود این کلیدها کاربردی ندارد و بیان یک باور عامیانه است. عقیده بر این است که هر انسان دلسوختهای به وسیله دست حضرت عباس (ع) و با یکی از این کلیدها، قفلی از قفلهای مشکلات زندگیاش باز میشود.
نقش «پنجره مشبک»
پنجره مشبک در حقیقت در سقاخانه است. این پنجره به شکلهای مختلف ساخته شده است. بنا به سفارشی که صورت گرفته با سلیقه آهنگر، طرحهای این پنجرهها گونا گون هستند. بعضی از این پنجرهها، با دوایر و مارپیچهای اسلیمی ساخته شدهاند. طرحهای اسلیمی که در پنجرهها، بهخصوص پنجرههای بعضی از سقاخانهها به کار رفته، علاوه بر نوع نگاه مذهبی، چشم بیننده را نیز با دیدن انعطافها و منحنیها مینوازد. این خطوط سیال و فعال را در نقش و نگار مکانهای مذهبی، مانند مساجد میبینیم. در بعضی از سقاخانهها پنجره مانند یک در عمل میکند و با بازشدن آن، امکان استفاده از آب یا روشنکردن شمع مقدور میشود. این در میتواند یک لنگه، دو لنگه یا تاشو باشد. مسئله مهم شکل و نمادین نقوش و باز و بسته شدن آن است؛ قفل اصلی سقاخانه، پنجره را میبندد. قفلهای امروزی شکل خاصی دارد و زیبایی قفلهای قدیمی را ندارد. قفلهای قدیمی بر خلاف قفلهای جدید به جای حالت خشک و صیقلی، دارای شکل صمیمی و فرم هنری و تزئینات و ریزهکاریهای دستساز هستند. کلید قفل نزد متولی سقاخانه است که در هر شب جمعه باز میگردد تا مردم از آب آن استفاده کنند؛ شاید هم مانند بسیاری از سقاخانههای متروک و فراموششده قفل ماهها بسته مانده و بر پنجره.
شمعدانیها به روایت سقاخانهها
یکی از دلایل عمده مراجعه مردم به سقاخانهها، امر اعتقادی روشنکردن شمع است و قدمت فراوان در آیینهای مذهبی در سقاخانهها صورت میگیرد. این کار در ابتدا برای روشن نگاه داشتن محل آبخوری بوده و به خصوص در شبهای جمعه که از نظر مسلمانان به خصوص شیعیان خصلت آیینی داشته سقاخانههایی وجود دارد که فقط محل روشنکردن شمع هستند. محل شمعدانی ممکن است با محل آبخوری یکی باشد یا اینکه به طور جداگانه قرار گرفته باشد؛ شمعدانی هم مانند آبخوری ارتفاعی در حدود 5/1 متر از زمین دارد که کار روشنکردن شمع را آسانتر میکند.
میراث هنر در سقاخانهها
تقریبا در تمامی سقاخانهها میتوان تعداد کثیری تابلو و نقاشی از ائمه اطهار و بهخصوص نقاشی حضرت ابوالفضل (ع) را دید؛ این تمثالها چشم بیننده را دقایقی خیره به خود نگاه میدارد. تمثالها با ابزار و مصالح گوناگون به وجود میآیند. نقاشی روی کاشی، چوب، بوم، کاغذ و مقوا و حتی دیوار گچی انجام میشود. حتی پوسترهای رنگی جایی از این تصاویر، در بیشتر سقاخانهها دیده میشود که در پشت شیشه و در قابهای چوبی خودنمایی میکند. رنگهای موجود برای نقاشی، اکثرا رنگ لعاب روی کاشی، رنگ روغن روی بوم، گواش و آبرنگ روی کاغذ و رنگهای پلاستیکی و روغنی برای دیوارهاست.
محل جمع آوری نذورات نقدی
بیشتر سقاخانههای جدید و بازسازی شده، جایی مخصوص برای جمع آوری پولهای اهدایی مردم دارند. در سقاخانههای قدیمی، مردم سکه یا اسکناس را داخل تورفتگی میانداختند؛ پولها پس از بازشدن صندوق یا پنجره سقاخانه، به وسیله متولی یا صاحب سقاخانه، جمعآوری و خرج همان مکان یا مساجد میشد. اگر مقدار پولها میتوانست دست ناتوانی را بگیرد یا خرج بیماری شود که ناتوانی مالی دارد، این اتفاق میافتاد.
دکوراسیون برای نذر آب
تعدادی وسایل اضافی و غیرضروری نیز در سقاخانهها دیده میشده که فقط جنبه تزئینی و یاد آوری دارند. مانند مشک آب که مشک سوراخشده حضرت عباس را یادآوری میکند. پیکا نهای تیر اندازی با کمان، تبرزین و کشکول نیز در قدیم مانند پیاله وسیله آبنوشی بوده است. چرا غهای گردسوز، چراغ لالهای برقی، گلدان پرچم و… که همه با توجه به سلیقه و انتخاب متولی یا اهالی برای تزئین سقاخانه گردآوری شدهاند.این وسایل یادآوری و تزئینی، هرچه بیشتر و با ترکیب زیباتری چیده شده باشند، بیشتر جلب نظر کرده و سقاخانه از جنبه اعتقادی غنیتری برخوردار خواهد بود.