مصلح‌الدین و دغدغه سیاسی او

هر نویسنده‌ای از پسِ تلاش‌های علمی و تحقیقی خود هدفی را دنبال می‌کند. این هدف والا به‌نوعی جهت‌دهنده تمام نوشته‌های اوست که چه بسا به‌صورت آشکار بیان نشود؛ اما اهل دقت به‌خوبی متوجه مقصود او می‌شوند و پیوسته این مهم را می‌دانند که یک نخ تسبیح، بعضی از آثار نویسنده را به یکدیگر وصل کرده است.

تاریخ انتشار: 10:10 - یکشنبه 1401/08/22
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
سید مصلح‌الدین مهدوی از نویسندگان معاصر و از جمله اصفهان‌پژوهان برجسته است. او آثار متعددی دارد و بعضا در نوشته‌هایش به سراغ موضوعاتی رفته که تا قبل از آن یا کمتر به آن پرداخته شده، یا اصلا به دیدی دیگر به آن نگریسته شده است. او در حوزه اصفهان‌شناسی، به‌خصوص اعلام و رجال آن، قدم‌های بی‌نظیری برداشته؛ اما در کنار این آثار، برخی از علمای بزرگ را نیز جداگانه و مفصل بررسی کرده است. از جمله «زندگی‌نامه علامه مولی محمدباقر مجلسی» در دو جلد که از آثار قابل‌استناد در شناخت بیشتر این نابغه عالم حدیث است. در کتاب «ارمغان اصفهان»، شرح حال آیت‌الله سید علی بهبهانی را نگاشت و در «بیان المفاخر» زندگانی سید محمدباقر حجت‌الاسلام شفتی و خاندانش را محل بحث قرار داد.  یکی از کارهای مهم مهدوی، نگارش کتاب سه‌جلدی «تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر» است که محتوای داخل آن لزوما با عنوان کتاب تطبیق ندارد و به‌طور مشخص در سه مجلد، زندگانی و آثار علمای خاندان نجفی اصفهانی را بررسی می‌کند. بدون شک، این اثر جامع‌ترین اثر درباره شناخت این خاندان صاحب‌نفوذ در اصفهان است.شاید آن نخ تسبیح پنهان آثار رجال‌شناسی مهدوی از همین جا آشکار شود: توجه ویژه مصلح‌الدین به علمای بزرگی از اصفهان که سابقه اجتماعی برجسته‌ای دارند و به واسطه ردپای آنان در سیاست مورد تهمت هم بوده‌اند. آری. مصلح‌الدین مهدوی مشخصا به سراغ چنین سوژه‌هایی می‌رود؛ سوژه‌هایی که از پس تاریخ‌نگاری پهلوی به آن‌ها بی‌مهری‌های فراوانی شد. در خاندان نجفی، سرشناس‌ترین فرد یعنی آیت‌الله‌العظمی آقانجفی، چنین وضعیتی دارد و نویسنده از پس خروارها طعن و حتی تحریف تاریخ، به دفاع از این مرجع عالی مقام نهضت‌های تحریم تنباکو و مشروطه می‌رود. او با استناد به اسناد و استدلال‌های دینی برای اولین بار به‌صورت مبسوط، پرده از مظلومیت از این مجتهد شیعی برمی‌دارد. البته این اولین باری نیست که چنین می‌کند. سید شفتی و علامه مجلسی نیز وضعیتی مشابه دارند. سیدشفتی مشخصا در اصفهان اجرای حدود می‌کرده و به انواعی نشان می‌داده که قصدی در سیاست دارد و در برابر امور بی‌تفاوت نیست و این باعث شده که مورد ظلم و طعنه قرار گیرد. علامه مجلسی نیز در آن ایام از سوی برخی روشن‌فکران مورد هجوم قرار گرفته است. او متهم به عادی‌سازی روابط با پادشاهان ظالم و بی‌لیاقت دوره آخر صفویه است. چنین برچسبی برای صاحب گنجینه “بحارالانوار” سنگین است. مجلسی با فهمی از سیاست به دربار می‌رود و ارتباط او با حکومت معنادار است. مجلسی به دنبال دینی‌کردن آنان است و این به هیچ وجه به‌معنای دنیایی‌شدن مجلسی نیست. فهم این مطلب دشوار بوده و برای کسانی که فعالیت سیاسی را تنها در سایه انقلاب و براندازی درک می‌کنند، محال است؛ حال آنکه حرکت سیاسی در نزد این بزرگواران بسیار عمیق و مستمر در طول تاریخ است. در کل، سیاسی‌بودن این حضرات باعث پرخاش‌هایی به مقام ایشان گردید. فقط کار علمی و حساب‌شده و به‌دور از شعار می‌توانست این گردها را کنار بزند. مصلح‌الدین مهدوی این رسالت را برای خود انتخاب کرده بود. چنانچه به سراغ کتاب‌های ذکرشده او بروید، مطلب برایتان روشن می‌شود.در نهایت می‌توانیم بگوییم یک مورخ می‌تواند نوعی از کنش سیاسی را دنبال کند، بدون آنکه خودش انسانی باشد که در خط مقدم مبارزه باشد؛ بلکه منظور او از سیاسی‌بودن بینشی است که مخاطبش را تا مقصودی بلند در سیاست پیش می‌برد.