یکی از نیازهای انسان در زندگی فردی و اجتماعی، آگاهییافتن از خطاهای رفتاری و گفتاری و اصلاح آن در جهت رشد شخصیتی است. گاهی خودمان با تأمل در رفتار و گفتارمان متوجه آن میشویم و گاهی، تذکری ما را به ضعف کارمان آگاه میسازد. گاهی نیز دیدن رفتارهای دیگران، حوادث، بیان خاطرات، فیلمها و… چنین نقشی را بازی میکند. تذکرگرفتن یا انتقادشدن موجب رشد ما میشود؛ ازاینروست که در میراث روایی ما، اهلبیت (ع) از انتقادکردن به «اهداکردن عیبهای فرد به او» تعبیر میکنند. امام صادق(ع) محبوبترین برادر نزد خود را کسی میدانند که عیبهایش را به او هدیه دهد. امیرالمؤمنین (ع) نیز میفرمایند: «باید محبوبترین مردم نزد تو آن کسی باشد که تو را به آنچه مایه اصلاح و سازندگی توست، راهنمایی کند و عیبها و کاستیهایت را به تو نشان دهد.» موسیبنجعفر (ع) هم و گذراندن اوقات با برادری شایسته توصیه میکنند که ما را میشناسند و با خلوص نیت عیبهایمان را گوشزد میکنند. امام سجاد(ع) چشمپوشی از عیبها و فقط مدحکردن را عامل غرور فرد و فریب و فساد او تلقی کردهاند. در روایتهایی دیگر، افرادی که عیبهای انسان را به خود فرد گوشزد نکرده و پشتسرش میگویند، دشمن تلقی میشوند.آیا اهمیت انتقادکردن و تأثیر مثبت آن موجب میشود که ما به هر شکلی و هر زمانی از مخاطبانمان انتقاد کنیم؟ بعضی اوقات، انتقادهایمان چنان غیراصولی، سرزنشگرانه، غیرمنصفانه، با لحنی تند و نگاهی از بالا به پایین یا در موقعیتی نابجاست که فرد انتقادپذیر هم دلزده و ناراحت میشود. در واقع، انتقاد نادرست ما موجب میشود که فرد در برابر آن موضع بگیرد و کلام و نیت خیرخواهانه ما هم اثرگذاری لازم را نداشته باشد یا اثری عکس داشته باشد. بنابراین، لازم است که راهورسم انتقادکردن درست را بدانیم و به کار بگیریم. در این یادداشت، به بیان ویژگیهای انتقاد درست و آثار انتقادکردنهای اشتباه میپردازیم.۱. «روشن صحبت کنیم و موضوع برجستهای را برگزینیم.» رویدادی را نقد کنیم که بیانگر مشکل اصلی و نیازمند تغییر است یا ویژگیای را که الگوی کاستیها باشد؛ مانند ناتوانی در انسجام بخشهای مشخصی از کار، بهشکلی مطلوب. ضعفها و قوتهای آن گفتار یا رفتار را مشخص و راه رفع اِشکالات را بیان کنیم. حاشیه نرویم تا پیام اصلی گم نشود. ۲. انتقاد ما باید بهسوی احتمالات و گزینههایی که شخص آنها را مدنظر قرار نداده است، دریچهای بگشاید یا او را به کاستیهایی که نیازمند توجهاند، حساس سازد. ۳. در حضور شخص، نظرمان را بیان کنیم، رو در رو و در خلوت. همدلی نشان دهیم و به تأثیر گفتههای خود و شیوه ابراز آن بر مخاطب توجه کنیم و اطلاعاتی ارزشمند به او منتقل کنیم. ۴. نظر خودمان را به مخاطبمان تحمیل نکنیم. ۵. از تکرارکردن پیدرپی موضوع یا بیان انتقادهای گوناگون در بازهای کوتاه پرهیز کنیم. چنین رفتاری موجب میشود که مخاطبمان در ذهنش تصور کند که ما کار دیگری جز انتقادکردن به او نداریم!انتقاد هنرمندانه ارزیابی منصفانه است؛ یعنی باید بر آنچه مخاطبمان انجام داده است و میتواند انجام دهد، تأکید بورزیم، نه اینکه به شخص برچسب بزنیم یا کارش را بیارزش تلقی کنیم. انتقاد بهشکل حمله به مخاطب و نه بهعنوان بیان نقاطضعفی که میتوان آن را بررسی کرد و نیز بهشکل تحقیر و اهانت و طعنه بهجای عقل و منطق موجب حالت تدافعی گرفتن و طفرهرفتن از زیر بار مسئولیت و در نهایت، خاموشیگزیدن میشود. لحن تند و تحقیرآمیز و عصبانی و فراهمنکردن فرصتی برای پاسخدادن به آن، در گفتوگویی امن و بررسی پیشنهادها و تأمل بر انتقاد، تأثیری ویرانگر و تخریب احساسات و ازبینرفتن اعتمادبهنفس را به دنبال دارد.