انیمیشن پینوکیو (2022)، در کنار چهار اثر دیگر («مارسل، صدف کفشبهپا»، «قرمزشدن»، «گربه چکمهپوش: آخرین آرزو» و «هیولای دریا») نامزدهای بخش بهترین انیمیشن بلند در جوایز اسکار امسال هستند. در این میان، جدیترین گزینه برای تصاحب جایزه، احتمالا همان انیمیشن اول است. گییرمو دل تورو، کارگردان صاحب سبک سینما، در آخرین اثر خود، برای اولینبار، به سراغ انیمیشن رفته و نسخه جذاب و بینظیری از داستان کلاسیک پینوکیو ارائه داده است. او برای این کار، از تکنیک استاپموشن استفاده کرده و سینمای فانتزی و دلهرهآور را برای روایت تازهای از یک داستان قدیمی که سرشار از موقعیتهای انسانی است، درهمآمیخته است.
یکی از نوآوریهای مهم دل تورو در داستان پینوکیو، پیوندزدن آن با وقایع سیاسی دنیای واقعی است؛ البته این اولینباری نیست که او در آثارش به دنیای سیاست سرک میکشد. داستان، در زمان جنگهای جهانی و در ایتالیای فاشیستی روایت میشود و انتقادهای تندوتیزی را به حکومت بنیتو موسولینی وارد میکند. او همچنین نگاهی منفی به کلیسا و مسیحیتِ در خدمت فاشیسم دارد؛ درواقع دل تورو، با حذف برخی از خردهپیرنگهای داستان اصلی، موضوعهای تازهتری را به داستانش وارد میکند.
او سعی میکند از توصیههای اخلاقی کلاسیک فاصله بگیرد و تمام لغزشها را به پای پینوکیو ننویسد و اشتباهات پدر و سازنده این شخصیت (ژپتو) را هم به نمایش میگذارد تا داستان در یک روال منطقیتر و امروزیتر، عشق و محبت میان این دو کاراکتر را به تصویر بکشد. او یک شخصیت اصلی دوستداشتنی خلق میکند که بیننده میتواند با او پیش برود و به داستان قلاب شود.
کی از نقاط قوت دیگر این انیمیشن، توسعه بصری قدرتمند آن است که در ساختن نوعی فضای تاریک و دلهرهآور موفق میشود. البته به دلیل وجود همین فضاسازی و بعضی صحنههای خشونتآمیز و استعمال سیگار و الکل، پینوکیوی دل تورو محصول مناسبی برای کودکان نیست و والدین و سرپرستان، میبایست در این زمینه بااحتیاط رفتار کنند. درعینحال، اثر آکنده از مفاهیم مثبت است و میتواند در آموزش مخاطبانش گامهای مؤثری بردارد. البته در کمال تعجب، انیمیشن پینوکیو در جاهایی، ایرادهای واضح کارگردانی دارد که روایت سینمایی را دچار ابهام میکند (شاید به دلیل کمتجربگی دل تورو در کارگردانی انیمیشن). همچنین پیوند جنگ جهانی و فاشیسم ایتالیایی به داستان، کمی گلدرشت و شاید شعاری بهنظر میرسد؛ بااینحال، این اثر هم در بین منتقدان و هم در بین مخاطبان با استقبال فراوانی مواجه شده است و یقینا به یک نقطه بهیادماندنی در نمودار کارهای گییرمو دل تورو بدل خواهد شد.
گییرمو دل تورو، کارگردان
کارگردان 58 ساله مکزیکی، امروزه یکی از مهمترین چهرههای سینمای فانتزی است و میتوان او را در کنار کارگردانانی همچون استیون اسپیلبرگ، جورج لوکاس، تیم برتون و پیتر جکسون قرار داد. او در فیلمهایش داستانهای پریان را با ترس و سیاست ترکیب میکند و عاشق دنیای هیولاهاست. او که بیشتر با پسر جهنمی، هزارتوی پن و شکل آب شناخته میشود، سبک و امضای منحصربهفردی در کارگردانی دارد و تا امروز جوایز متنوع و متعددی را از آن خود کرده است. او بههمراه آلفونسو کوارون و آلخاندرو ایناریتو، سه کارگردان مهم مکزیکی حال حاضر سینمای آمریکا هستند.
کارلو کلودی و شخصیت پینوکیو
کارلو کلودی (1890-1826)، خالق شخصیت پینوکیو، روزنامهنگار و نویسندهای ایتالیایی بود که شهرتش را بیش از همه مدیون همین شخصیت است. او اولینبار در رمان «ماجراهای پینوکیو» (1883) از این شخصیت (با تصویرسازیهایی از انریکو ماتزانتی) رونمایی کرد. پینوکیو، عروسک چوبی ساخته دست یک نجار توسکانی به نام ژپتو است که آرزوی تبدیلشدن به یک پسر واقعی را دارد. این شخصیت، یکی از مهمترین شخصیتهای ادبیات کودک است که تبدیل به یک نماد فرهنگی شده است.
مهمترین و بهیادماندنیترین ویژگی پینوکیو، درازشدن دماغش براثر دروغگویی است. پینوکیو درسهای اخلاقی مهمی برای کودکان دارد: بهعنوانمثال، نافرمانی سودی ندارد، دروغگفتن ندرتا عاقلانه است و پسرانی که به والدین خود عشق میورزند و از آنها مراقبت میکنند، پاداش دریافت میکنند (دانشنامه بریتانیکا). پینوکیو به زبانهای فراوانی ترجمهشده و دستمایه اقتباسهای بسیاری در سینما و ادبیات بوده است.