به گزارش اصفهان زیبا؛ سردار زاهدی در خانوادهای با علم و عمل رشد کرد و پدر ایشان آیتالله زاهدی، عالم عامل بود. سردار شهید زاهدی در دامن پاک مادرش به صورت عالی رشد کرد و تربیت یافت و این نکتهای بسیار مهم و اساسی است.
نکته دوم این است که کسی که در چنین محیطی رشد کند، بیتردید صاحب خصلتهای والای انسانی و الهی میشود و نتیجه این است که سردار زاهدی در طول ۴۰ سال در مقابل یک ملت غیور و با صلابت مانند ایران بزرگ و حتی در مقابل آزادگان جهانی بر اساس محبت الهی، عمل کرد؛ یعنی عاشق خدا بود و محبت الهیاش را تقدیم یک ملت کرد و این موضوع برای ما بسیار قیمت و ارزش دارد.
برخی از انسانها به مقام و موقعیتی که میرسند خودشان را گم میکنند؛ به دلیل اینکه این روحیه را ندارند که هرچه هست از آن خداست؛ اما شهید زاهدی رضوانالله تعالی علیه با محبت الهی در خدمت اسلام، قرآن، ملت و رهبری قرار گرفت. چند روز قبل از شهادتش در اصفهان به جلسهای دعوت شدم که او حضور داشت.
نزدیک افطار بود و من با تأخیر و پس از افطار رسیدم. سردار شهیدزاهدی رو کرد به من و گفت: آقای سالک، دیر آمدید و ما نماز را با فلانی خواندیم و این سخن را با حالت اعتراض بیان کرد. امام جماعت آن جلسه مهدی اخلاصی، داماد شهید زاهدی و از طلبههای جوان بود.
ایشان با لبخند و با حالت اعتراض گفتند، شما دیر آمدید؛ ما نماز را با ایشان خواندیم و اما برای اینکه حالت اعتراض رفع شود، گفتند البته این جوان که داماد بنده هستند، نمرهاش ۲۰ است و ما به ایشان اقتدا میکنیم. بلافاصله مسئله را به زیبایی حل کردند و این موضوع مهمی است از این بابت که نخواست فردی را در مقابل جمعی کوچک کند و این مسئله قابلتدبر است و بازگشت آن اندیشه و محبت الهی اوست.
سردار شهید زاهدی اغلب ساعات زندگیاش را به عبادت و بندگی میگذراند؛ یعنی شهید زاهدی از خودش گذشت و خود را ندید و خدا را دید. شاید علت اصلی ماندگاری این شهدا همین نکته باشد و مصداق بارز این مضمون که خود را نبیند و خدا را ببیند، سردار شهید حاج محمدرضا زاهدی است.
ما شاهد این مسئله هستیم که اگر کسی مسئولیتی یا سمتی دریافت میکند سر از پا نمیشناسد؛ اما ایشان وقتی خودش را ندید و خدا را دید، معنایش این است که او در محضر خداست و خدا را ناظر بر اعمال، افکار و رفتارش میبیند.
نتیجه عملی این سخن یک جمله است و آن، این است که هر چه میخواستند با او مصاحبه کنند و او مقابل دوربین قرار بگیرد، از این کار پرهیز میکرد و فراری بود و حاضر نبود خودش را در مقابل دوربین برای دیگران مطرح کند.