به گزارش اصفهان زیبا؛ ایجاد فرهنگسرا و رسیدگی متداول به آن سبب آثار مثبت و مؤثر فراوانی در ارتقا و حفظ داشتههای فرهنگی مردم منطقه میشود. توسعه و رونق فرهنگسراها منجر به رشد و پرورش کودکان و نوجوانان، شوقآفرینی، کارآفرینی، سازندگی استعدادهای جوانان، بالندگی و همافزایی بزرگسالان، نشاط و طراوت و سرزندگی کهنسالان و درنهایت، پویایی و افزایش امید به زندگی در آحاد یک جامعه میشود.
فرهنگسرا ساختمانی است که در آن یک یا چند نهاد فرهنگی فعالیت دارند. هدف اولیه یک مرکز فرهنگی، آموزش فرهنگ در جامعه از طریق برگزاری رویدادها، جشنوارهها، اجرای موسیقی، کارگاهها، هماندیشیها، معارفهها و مراسم تعاملهای اجتماعی است تا آینده جامعه را بسازد و درک بهتری از دیگران برای ما فراهم کند.
در فرهنگسراها معمولا شرایطی برای آموزش امور گوناگون فرهنگی و اجتماعی و همچنین آموزش پیشهها و هنرهای گوناگون مانند نگارگری، کوزهگری، دوزندگی و… فراهم میشود. برخی از فرهنگسراها کتابخانه و انتشارات ویژه خود را نیز دارند. تا امروز بیشتر فرهنگسراها در شهر تهران و چند شهر دیگر مانند اصفهان برپا شدهاند و معمولا شهرداریها تلاش میکنند که برای هر منطقه شهری یک فرهنگسرای بزرگ احداث شود. برخی از فرهنگسراها بهجز پوششدادن منطقه خود، به فعالیتهای فرامنطقهای نیز میپردازند؛ یعنی فرهنگسراهای تخصصی که بهمنظور خاصی احداث شدهاند و فعالیتشان بر حوزه مشخصی متمرکز است.
فرهنگسراها بر پایه شیوه فعالیت به یکی از محورهای سهگانه شخصیت (کیستی)، محتوا (درونمایه) و نهاد میپردازند: فرهنگسراهای شخصیتمحور عبارتاند از: فرهنگسراهای کودک، نوجوان، جوان، دانشجو، دختران، بانو و سالمند. فرهنگسراهای محتوامحور عبارتاند از: اندیشه، قرآن، ولا، انقلاب، پایداری، هنر، ملل، قانون، تیرهها (اقوام)، ورزش، کار، دانشها، تندرستی، طبیعت و فناوری اطلاعات. فرهنگسراهای نهادمحور عبارتاند از: خانواده، مدرسه و شهر.
نمیدانم شما سری به فرهنگسراها زدهاید یا نه؟ اما زمانی گذر من به فرهنگسرایی افتاد و با حضور در این فضا و نشستن در کنار مادرانی که همراه فرزندانشان برای حضور در کلاسهای فرهنگسرا آمده بودند، شنونده صحبتهایشان درباره فعالیتهای فرهنگسراها بودم؛ مادری که به در کشویی باشگاه تکیه کرده بود و با خوشحالی از پیداکردن کلاس ورزشی با قیمتی مناسبتر از سایر باشگاههای خصوصی برای فرزندش با خانمی که در کنارش بود، صحبت میکرد.
یا مواجهه با دختر نوجوانی که برای شروعشدن کلاس هنری خود روی صندلی چوبی نشسته بود. از او سؤال کردم: «از کلاسی که شرکت کردی، راضی هستی؟» او جواب داد: «خیر.» دوباره سؤال کردم: «چرا؟ همه از قیمتهای خوب کلاسهای فرهنگسرا صحبت میکنند.» دختر نوجوان سرش را بالا آورد و با صدایی که عصبانیت را بههمراه داشت، گفت: «قیمت مناسب چه مزیتی دارد؛ زمانی که تو مطلب را بهخوبی یاد نمیگیری؟» نمیدانستم جواب حرفی را که زده بود، چه بدهم. شنیدن صحبت آن دختر سبب شد پرسشهای متعددی در ذهنم ایجاد شود.آیا تنها قیمت مناسب کلاسهای فرهنگسراها برای جذب مخاطب کافی است یا وجود هزینه در کنار کیفیت آموزشی ارزشمند است؟ آیا همه فرهنگسراها چنین کیفیت آموزشی را دارند؟ اثرگذاری فرهنگسراها بر منطقه اطرافشان چگونه است؟
قبل از اینکه بگذارم پرسشهای بعدی در ذهنم بدون پاسخ باشند، تصمیم گرفتم فعالیت یکی از فرهنگسراهای مناطق اصفهان را بررسی کنم؛ فرهنگسرای فروغی در منطقه 8 شهر اصفهان. این فرهنگسرا نزدیک به 30 سال است که از فعالیتش میگذرد و تمرکز برنامههایشان بر حوزه بانوان است. بعد از این اطلاعات ابتدایی بهعنوان فردی که برای ثبتنام کلاس به فرهنگسرا آمده است، به سراغ فرهنگسرا رفتم. در کنار مخاطبان کلاسهای گوناگون در ردههای سنی مختلف نشستم و جویای کیفیت آموزشی و هزینههای کلاسهای فرهنگسرا شدم.
رضایت شهروندان
در فرهنگسرای بانوان فروغی کلاسهای علمی، فرهنگی، ورزشی و هنری ازجمله: آموزش زبان، اصلاح و پیرایش، آشپزی، صنایعدستی، معارف اسلامی و… برگزار میشود؛ همچنین کارگاهها و همایشهای روانشناسی در حوزه خانواده، زوجین، کودک و نوجوان و خردسالان با حضور استادان و متخصصان در جهت بهبود وضعیت منطقه برگزار میشود. زمانی که با مخاطبان فرهنگسرای فروغی به گفتوگو نشستم، شاهد رضایت بیشتر افراد بودم؛ چراکه از کلاسها، کیفیت مربی آموزشی و هزینهای که برای کلاسها پرداخت کرده بودند، رضایت داشتند. وقتی پرسش و پاسخ در رابطه با کیفیت آموزشی به پایان رسید، بهعنوان یک خبرنگار به مدیر فرهنگسرای بانوان فروغی خانم باباشاهی مراجعه کردم تا فضای کلاسها و جمعیت افراد شرکتکننده در آنها را مشاهده کنم.
کمبود فضا و امکانات مشکلساز شد
در طبقه بالای فرهنگسرا پنج کلاس بود؛ همچنین سالن اجتماعاتی که به دلیل کمبود مکان ورزشگاه در طبقه پایین، به ورزشگاه تبدیل شده بود. مدیر فرهنگسرای فروغی درِ اولین کلاس را باز کرد و گفت: «این بزرگترین کلاس ماست.» آنجا بود که بسیار تعجب کردم؛ چراکه بزرگترین کلاسی که مدیر مجموعه معرفی کرد، یک کلاس کاملا معمولی بود. درب کلاسهای دیگر را که باز کرد، شاهد کلاسهایی بودم که عرض بیشتر آنها فقط پنج موزاییک بود و هنرجویان بهسختی میتوانستند از سمت راست به سمت چپ میز حرکت کنند.
در کلاس صنایعدستی فضا به اندازهای کوچک بود که هنرجویان با مشقت فراوان باید از روی دست مربی نگاه میکردند؛ چراکه فضا برای ایستادن همه هنرجوها در کنار استاد بسیار کم بود. بازهم سراغ کلاسهای دیگر رفتیم. درِ کلاسی باز شد که برخلاف کلاسهایی که حداقل ظرفیت افراد شرکتکننده در آن 12 نفر بود، در این کلاس حداکثر افرادی که میتوانستند از فضای آموزشی استفاده کنند 12 نفر بود؛ به همین دلیل مربی تعداد هنرجوی کمتری داشت؛ تعداد هنرجوی کم نیز برابر است با دریافت حقوق کمتر برای مربی آموزشی در آن کلاس. کلاس بعدی نمازخانهای بود که به دلیل فضای کم آن، دیگر بهعنوان کلاس قابلاستفاده نبود.
بعد از دیدن فضای کلاسها باباشاهی از کمبود امکانات گرمایشی گفت: «در بهمن سال گذشته به علت هوای سرد و نبود امکانات گرمایشی کلاسهای فرهنگسرا تعطیل شد؛ بااینحال و باوجود پیگیری برای حل مشکل امکانات گرمایشی، تا امروز هیچ اتفاقی نیفتاده است.»
ادامهدادن به عشق مخاطبان
در حال صحبتکردن با مدیر فرهنگسرا بودم که کلاس ورزشی تعطیل شد و بانوان یکییکی خارج شدند. با پایانیافتن کلاس از فرصت استفاده کردم و به سراغ مربی آن رفتم. او در پاسخ به این پرسش که نیازمندی شما بهعنوان یک مربی ورزشی چیست، گفت: «به خاطر حقوق کمی که به مربیان تعلق میگیرد، نهتنها من، بلکه بسیاری از مربیانی که با آنها در تعامل هستم، رضایت ندارند. در بیشتر مراکز سازمان ازجمله باغ نوش، میثاق، اهتمام، میخک و… کار کردم؛ اما هیچ زمان از حقوقی که دریافت کردم، راضی نبودم. در سالنهای خصوصی خیلی بیشتر از مراکز دولتی حقوق دریافت میکنم.» او ادامه داد: «بااینحال به عشق مخاطبانی که دارم، کارکردن در مراکز را ترک نکردم. 18 سال است که پابهپای من در هر مرکزی میروم، آنها هم میآیند.
بااینکه مدتی است دیگر به فرهنگسراهای باران، باغ نوش و ارغوان نمیروم، مخاطبان من از آن مراکز همگی به فرهنگسرای بانوان فروغی آمدهاند. با دیدن همراهی مخاطبان، باوجوداینکه از حقوق خود راضی نیستم، از فعالیت دست برنداشتم.» آنطور که مربی فرهنگسرا میگوید، به خاطر اینکه بیشتر مخاطبان بضاعت مالی ندارند و با مشکلات متفاوتی روبهرو هستند، به فعالیتش در مراکز دولتی ادامه میدهد تا بتواند سهمی در حل مشکلشان داشته باشد. او درباره امکانات فرهنگسراهای دولتی بیان کرد: «قطعا نسبت به سالنهای خصوصی، امکانات سالنهای مراکز شهرداری محدودتر است. ورزشکاران وسایل موردنیاز ورزش خود را خودشان تهیه میکنند.
از طرفی، نیازمند مکان مناسب و امکانات هستیم. کولر و هواکش سالنهای ورزشی در تابستان اصلا وضعیت مناسبی ندارد.» در گفتوگو با یکی دیگر از مربیان از نیازهایش برای برگزاری کلاسهای آموزشی باکیفیت پرسیدم و او گفت: «مشکل اساسی ما امکانات است. من برای برگزاری باکیفیت کلاس از منبع مالی خودم، وسایل و کتابهای موردنیاز را تأمین میکنم؛ درصورتیکه اگر امکانات موردنیاز مربی وجود داشته باشد، روش آموزشی مربی خلاقانهتر است؛ همچنین مخاطب از امکانات و آموزش خلاقانه استقبال بیشتری خواهد کرد.» او با مقایسه حقوق مراکز دولتی با مراکز خصوصی، از دریافتی مالیاش شکایت کرد.
وسعت مکان باید متناسب با جمعیت باشد
پس از پایان گفتوگو با مربیان ورزشی و آموزشی در دفتر مدیریت نشستم تا به نیازهایی که برای انجام فعالیتهای بیشتر و باکیفیت در فرهنگسرا هست، گوش کنم. باباشاهی مهمترین مشکل فرهنگسرا را کمبود مکان میداند؛ چراکه استقبال مخاطبان از کلاسهای ورزشی فرهنگسرا زیاد است؛ اما به دلیل وسعت کم سالن ورزشی، سریع ظرفیت کلاسهای ورزشی پر میشود و همه افراد منطقه نمیتوانند در کلاس شرکت کنند. این موضوع سبب ناراحتی مخاطبان شده است؛ البته مدیر فرهنگسرای بانوان فروغی از تلاشهای چندساله خود برای ایجاد سالن ورزشی در سمت چپ حیاط سخن گفت و اظهار امیدواری کرد که این سالن ورزشی احداث شود. او معتقد است فرهنگسرایی که در منطقهای با جمعیت خوب و پررفتوآمد قرارگرفته، باید از وسعت بیشتری برخوردار باشد.
فرهنگسراها نیازمند سیستم ارزیابی
باباشاهی همچنین فرهنگسراهای مناطق مختلف شهرداری را نیازمند سیستم ارزیابی دانست. زمانی که علت را از او جویا شدم، پاسخ داد: «اگر فرهنگسراهایی که در موضوعهای مختلف عملکرد خوبی دارند، معرفی شوند، فرهنگسراهای دیگر نمونهای برای انجام فعالیتهای خود دارند و میتوانند نقاط ضعفشان را شناسایی کنند. هر فرهنگسرایی در برخی موضوعها خوب و در برخی، بد عمل میکند. اگر سیستم ارزیابی وجود داشت، فرهنگسراها با شناخت نقاط قوت و ضعف خود و دیگر مراکز میتوانستند برای عملکرد بهتر از یکدیگر کمک بگیرند؛ حتی اگر مراکز توسط شهرداری ارزیابی شوند، ما بازخوردی از عملکردمان دریافت نمیکنیم و این سبب میشود از کیفیت عملکرد خود نسبت به سایر فرهنگسراها غافل باشیم و نتوانیم نقاط ضعف و قوتمان را شناسایی کنیم.» او معتقد است اگر فرهنگسرای موفق تشویق شود، بیشتر از گذشته برای انجام فعالیتهای باکیفیت در جهت رشد مرکز خود تلاش میکند.