شیرازی بی‌نام

سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی در 8 اردیبهشت سال 1300 ش چشم به جهان گشود. سیمین نه به معنا و مفهوم کلیشه‌ای امروزه، بلکه به معنای خود کلمه در خانواده‌ای ادب‌دوست و ادب‌پرور و مرفه می‌زیست.پدرش پزشکی حاذق و مشهور، مادرش نیز نقاش بود. از همان بدو زندگی با ادبیات فارسی درآمیخته شد.

تاریخ انتشار: 13:38 - شنبه 1403/02/8
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
شیرازی بی‌نام

به گزارش اصفهان زیبا؛ سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی در 8 اردیبهشت سال 1300 ش چشم به جهان گشود. سیمین نه به معنا و مفهوم کلیشه‌ای امروزه، بلکه به معنای خود کلمه در خانواده‌ای ادب‌دوست و ادب‌پرور و مرفه می‌زیست.پدرش پزشکی حاذق و مشهور، مادرش نیز نقاش بود. از همان بدو زندگی با ادبیات فارسی درآمیخته شد.

به‌نقل از طهماسبی نمینی «او از کودکی با اشعار حافظ و سعدی و آثار نویسندگان ادبیات کلاسیک ایران نظیر ناصر خسرو و بیهقی آشنا شد. در کتابخانه پدرش هم آثار نویسندگان ایرانی و هم آثار نویسندگان روز دنیا موجود بود. دو کتاب‌فروشی معرفت و احمدی که از کتابفروشی‌های معتبر شیراز بودند، با پدر او دوستی داشتند و کتاب‌های تازه چاپ‌‌شده‌شان را به پدرش هدیه می‌دادند».سیمین با نام مستعار «شیرازی بی‌نام» در دهه 20 زندگی‌اش برای نشریات مختلف مقاله می‌نوشت و ترجمه می‌کرد.

سیمین در طول زندگی پربارش تقریبا در تمامی عرصه‌های مربوط به ادبیات و زنان طلایه‌دار بود؛ سیمین همچون گردآفرید شجاع بود و همچون فردوسی دلسوز و غمخوار وطن بود و جادوانه شد. او اولین زن نویسنده داستان و اولین نویسنده رمان به‌ معنای ادبی ‌آن، اولین زن نویسنده‌ای که به قیام علیه ظلم و ستیز علیه زنان برپاخاست و قلمش را در اختیار نوشتن برای زنان ایرانی گذاشت، اولین زنی که برای تحصیل به استنفورد (واقع در کالیفرنیا) رفت، جزو اولین زنانی بود که دکتری ادبیات فارسی را گرفت و نیز ریاست نخستین دوره کانون نویسندگان را برعهده داشت.

تأثیری که سیمین بر ادبیات داستانی ایران برجای گذاشت، در نوع خودش بی‌سابقه بود. او با نگرشش به زنان ایرانی و اوضاع حاکم بر آنان، ترس‌هایشان، نگاه بد جامعه به زن، دغدغه‌ها و دلدادگی‌های یک زن، اثری خلق کرد که در تاریخ ادبیات داستانی بی‌مثال است.«سووشون» یا بهتر بگویم سیاووشون (آیینی در سوگ سیاوش) نخستین رمان سیمین تا سال 1395، 500 هزار نسخه از آن به فروش رسید و به چندین زبان روز دنیا ترجمه شده است.

سیمین در این کتاب موفق، تمام ایدئولوژی‌اش مربوط به روال زندگی یک زن ایرانی را بازگو کرده است. به‌طرفداری از آنان و نه برای تحقیر و سرزنش کردنشان. سیمین زن بود و برای زنان می‌نوشت و این بزرگ‌ترین برتری او نسبت به دیگر نویسندگانی بود که درمورد زنان اظهار نظر می‌کردند. به‌گفته بزرگ علوی «هرکس سووشون را می‌خواند از خود می‌پرسد آیا زری (شخص اول داستان) در رمان، خودِ سیمین و یوسف همان جلال‌آل‌احمد نیست؟» سیمین زندگی خودش را در سووشون بازگو کرده است؛ گویی بیوگرافی و زندگینامه خودش و جلال است، اما در هاله‌ای از استعاره و غیرمستقیم؛ ‌گویی که هرکس داستان زری و یوسف را در سووشون بخواند، سریعا ذهنش به سمت سیمین و جلال می‌رود.

ناگفته نماند که سیمین کتاب‌های زیادی نیز ترجمه کرد؛ اما گویی بالاجبار و خلاف میل خودش بود تا جایی که سیمین در جایی گفته بود «بسیاری از ما، همه در اصل قربانی ترجمه شدیم، چون کارمان خریدار نداشت همه رو به ترجمه آثار غرب بردیم. به‌جای اینکه نویسنده باشیم، مترجم شدیم». سیمین آثار برجسته دیگری همچون مجموعه داستان‌های «به‌ کی ‌سلام‌ کنم»، «آتش خاموش»، «شهری چون بهشت»، «از پرنده مهاجر بپرس» و «انتخاب»، همچنین رمان‌های سه‌گانه‌اش و «سووشون» که از آن یاد شد.سیمین همچون تمام کسانی که پیشرو و رهبر راهی بوده‌اند، به‌دنبال او سیل عظیمی از نویسندگانِ زن در عرصه ادبیات داستانی شروع به فعالیت کردند. سیمین دست آن‌ها را از بالای پرتگاه تاریخ گرفت و به آن‌ها جرئت نوشتن درمورد زنان و مسائل جامعه را داد؛ چیزی که پیش از آن یا به دست مردان نوشته می‌شد یا بسیار کم بود؛ زیرا زن در جایگاهی نبود که در جامعه پابه‌پای مرد بخواهد فعالیت و اظهارنظر کند؛ اما سیمین توانست و ماندگار شد.‌

سیمین در دادگاه محکمه

شبهاتی درمورد سیمین بین افرادی از جامعه ادبی وجود داشت. داستان بر این قرار است که افرادی بر این باور هستند که برخی از آثار سیمین دانشور به دست شوهرش جلال‌آل‌احمد نگاشته شده است.هم سیمین و هم افرادی به پیروی از او سخنانی در گوشه و کنار گفته‌اند تا این مسئله را به‌نحو احسن روشن کنند.

تقی صفدرزاده در مقاله نخستین داستان‌نویس زن ایرانی می‌گوید«دانشور هیچ‌گاه از نثر آل‌احمد که دست‌کم سه دهه یکه‌تاز میدان نویسندگی‌ بود، تأثیر نپذیرفت و زندگی مشترک در شیوه نگارش او اثر نگذاشت و استقلال خود را حفظ کرد.» دانشور در گفت‌و‌گو با ناصر حریری گفته است که آن‌ها هرچه می‌نوشتند به‌هم نشان می‌دادند، اما او هرگز اجازه نمی‌داد جلال در نوشته‌هایش دست ببرد.

یکسری افراد از آن‌سوی پشت‌بام افتاده‌ و با افراط در این قضیه بر این باور هستند که حتی سیمین در سطحی از علم و استعداد بوده‌ است که اگر جلالی هم در زندگی‌اش وارد نمی‌شد، نه‌تنها اتفاقی نمی‌افتاد، بلکه برای سیمین هم بهتر بود؛ زیرا سیمین بعد از مرگ جلال بود که بیشتر شکوفا شد. سیمین در کتاب «جزیره سرگردانی» از زبان خودش می‌گوید: «مرد قرمزپوش می‌گوید شما چرا راه جلال را ادامه نمی‌دهید؟ سیمین می‌گوید چون من جلال نیستم.»

شایعات بی‌پایه و اساس و غیرمکتوب، بدون سند و مدرک کم نیست؛ اصل مطلب هم این است که یک نفر چقدر به فرهنگ و ادبیات ایران کمک کرده است. سیمین خود نیز به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر این موضوع تأکید داشت و خط بطلانی بر روی افکار و شبهات نابه‌جا کشید.

مرگ نویسنده

سرانجام سیمین در روز 18 اسفندسال 1390 در 90 سالگی با تحمل یک دوره بیماری آنفولانزا در خانه‌اش در تهران درگذشت. مرگ پایانی برای سیمین نبود، تنها تن خسته او را به آرامشی ابدی برد.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

1 × سه =