به گزارش اصفهان زیبا؛ سرزمین ارمنستان از هزاران سال قبل تاکنون یکی از پرتلاطمترین مناطق در طول تاریخ بوده است. حضور در میان چندین کشور بزرگ و قدرتمند، این منطقه را همواره درگیر کشورگشایی و تاختوتاز آنها قرار داده است. یکی از مهمترین مقاطع اثرگذار تاریخی این خطه همزمان بود با آغاز سلسله صفویه و شروع درگیریهای ایران و عثمانی که نتیجه آن تبدیلشدن مناطق ارمنینشین به جبهه جنگ و دستبهدستشدن چندباره آن طی حدود یک قرن بود.
در طی این سالها بسیاری از ارامنه شهر و دیار خود را ترک و به مناطق امن دیگر کوچ کردند و بسیاری به ایران آمده و در تبریز و قزوین سکنا گزیدند. در زمان شاهعباس صفوی با انتقال پایتخت به شهر اصفهان و تبدیل این شهر به قطب تجارت و ثروت، بسیاری از آنها که اغلب هم از تاجران و نجبا و اشراف بودند رهسپار پایتخت شدند و در محله جدید و زیبای تبریزیها (عباسآباد)، محله شیخ یوسف، پاقلعه و خوراسگان ساکن شدند.
مدتی بعد، با اوجگرفتن درگیری نظامی بین دو دولت ایران و عثمانی شاهعباس فرمان تخلیه شهر جلفا و مناطق ارمنینشین مرزی و انتقال ارامنه به اصفهان را صادر کرد. با حمله لشکر عثمانی در حین این کوچ، شاهعباس دستور تخریب روستاها و شهرهای پشت سر را داد که دلیل این کار از بینبردن محل استراحت و منابع تهیه غذای لشکر عثمانی بود؛ هرچند برخی معتقدند دلیل آن، جلوگیری از بازگشت ارامنه به دیار خود بود که با توجه به شرایط سیاسی و نظامی آن دوران بعید به نظر میرسد.
تعداد دقیق افراد کوچاندهشده مشخص نیست؛ اما حدود 400 تا 500 هزار نفر به ایران آمدند که نیمی از آنها در اصفهان و روستاهای اطراف آن مستقر شدند. با توجه به اهمیت و احترامی که شاهعباس برای ارامنه قائل بود، طبق چندین فرمان، زمینهای جنوب زایندهرود را به آنها اعطا کردند تا شهر و مسکن جدید خود را در آنجا بنا سازند. حضور ارامنه در اصفهان چندین نفع داشت.
ارامنه از ثروتمندترین تاجران دنیای شرق بودند و با ونیز و جنوآ در ایتالیا دادوستد میکردند و حضور آنها در پایتخت به معنی انتقال این بازار بزرگ به اصفهان بود؛ همچنین در صنعت بهخصوص ابریشم و پارچه بسیار ماهر بودند و حضور آنها را در قلب ایران بهدوراز دستدرازی عثمانی، سازنده میکرد.
بهسرعت زمینهای خالی از سکنه با منازل، کوچهها و خیابانهای زیبا، رنگ شهرکی نوین گرفت و بازارچهها و کلیساها و حمامها، رونقی به جلفا داد؛ به شکلی که آوازه آن تا سرزمینهای اروپایی رسید و در مکتوبات سیاحان خارجی، همگی متفقالقول از زیبایی و نظافت این محله جدید، سطرها نگاشتند.
یکی از امتیازاتی که شاهعباس به ارامنه اعطا کرد، آزادی مذهبی و اجازه ساخت کلیسا بود. بر همین اساس در طی سالیان بعد حدود 24 کلیسای بزرگ و کوچک در تمام محلههای جلفا بنا شد. همین امر باعث شد خیل عظیمی از مسیحیان و مبلغان مسیحی از فرانسه، پرتقال، ایتالیا و … بهسوی ایران و جلفای اصفهان رهسپار شود و اقدام به برپایی دیر و صومعه کنند؛ هرچند این دوران درخشان دیری نپایید!
با مرگ شاهعباس، اخلاف او آنچنان که شاهعباس به ارامنه اهمیت میداد و آنها را محترم میشمرد، رفتار نمیکردند. با حمله افغانها و سقوط صفویه، جلفا نیز از آسیب آنها در امان نماند و به جهت نزدیکی کاخ فرحآباد، محل اقامت محمودافغان به جلفا، ارامنه مرتب مورد غارت و اخاذی قرار گرفتند و بسیاری نیز کشته شدند. سنگقبرهای بازمانده از این سالها بیانگر این موضوع است.
با آمدن نادر و تار و مارکردن افاغنه، هرچند وضع کلی کشور رو به بهبود رفت؛ اما دوران نادرشاه برای ارامنه خوشیمن نبود. بدگوییهایی که از آنها نزد نادر شده بود و آوازه شهرت ثروتشان، سبب شد که نادر با اعمال زور و شکنجه، مبالغ بسیار هنگفتی از اهالی جلفا اخذ کند و بسیاری از بزرگانشان را به زندان بفرستد.
با مرگ نادر نابسامانی بسیار پیش آمد و در عرض دو سال، پنج نفر به حکومت رسیدند که همگی فقط در پی غارت و تأمین هزینه لشکریان خود بودند. ادامه وضع نابسامانی و تعدی در این ایام، باعث شد بسیاری از ارامنه، خانه و کاشانه خود در جلفا را رها کرده و شبانه به شیراز و خوزستان و بغداد و روسیه و هندوستان مهاجرت کنند. اینگونه بود که بسیاری از محلهها خالی از سکنه و خانهها و کلیساها متروکه شدند.
کریمخان زند برخلاف حاکمان قبلی بار ارامنه رئوف بود و بسیار تلاش کرد مهاجران را به اصفهان برگرداند؛ اما تجربه سالیان قبل و بیثباتی سیاسی و خاطره تلخ گذشته باعث شد آنها از بازگشت امتناع کنند. خانههای متروک بهدلیل خطر تصرف توسط اشرار به مردم باقیمانده در جلفا واگذار شد تا خانهها را تخریب و تبدیل به باغ کنند و اینگونه بسیاری از محلهها و تاریخ جلفا نابود و رونق بیهمتای جلفای صفوی، هیچگاه دوباره تکرار نشد.
در دوران قاجار ثبات سیاسی و اجتماعی نسبی برقرار بود و جلفا بیشتر از آنکه موردتعدی حاکمان باشد، دچار درگیریهای داخلی مذهبی بود. با برقراری ثبات و آمدن مبلغان اروپایی به ایران و اقامت و تبلیغ در جلفا، درگیریهایی طولانی گذشته بین ارامنه و کاتولیکها ادامه پیدا کرد. بهغیراز محلههای قدیمی و متروک، جلفا به زندگی ادامه داد و هنوز تأثیری از روزگار رونق خود داشت.
مادام دیولافوآ که در زمان سلطنت ناصرالدینشاه و حکومت ظل السلطان در اصفهان به ایران سفر کرد مینویسد: «… به بالای بام کلیسا رفتیم و در اطراف گنبد گشتیم و به اهمیت جلفای سابق پی بردیم. متجاوز از بیست کلیسا دیدم که تمام یا قسمتی از آنها خرابشده بود؛ بهغیراز این کلیسای کشیشنشین و کلیسای کاتولیکها که ما در آن منزل داریم، در دو کلیسای دیگر هم نماز خوانده میشود.»
او که در جلفا اقامت داشت، در جای دیگر، این محله را بهخوبی شرح داده و جالب آنکه تقریبا آنچه او توصیف میکند، امروز نیز برای عابران جلفا ملموس است. با توجه به اقامت او در کلیسای کاتولیک (دیر دومنیکین) به نظر میرسد این توصیفات او از حوالی کوچه خواجه عابد امروزی است: «… از تفاوت شهر بزرگ اصفهان و محله جلفا تعجبی به من دست داد. اگرچه در جلفا همه خانهها با خشت و گل بنا شده و در پشت دیوارهای خاکستریرنگ پنهان هستند؛ ولی نظم و نظافت همهجا برقرار است. نهر بزرگی از میان کوچه عبور میکند و درختان بلندی از دوطرف آن سر برآورده و عابران و حتی دکانها را در سایه خود از حرارت آفتاب محفوظ نگه میدارند. در کوچهها چندان ازدحامی نیست. آهنگهای بشاشتآوری در زیر درختان شنیده میشود. این آواز اطفال ارمنی است که کلاههای پشمی قرمزی به سر دارند و از مدرسه برمیگردند و چون ما را میبینند، با کمال ادب به زبان فرانسه و انگلیسی سلام میدهند. زنان ارمنی با لباسهای سفید در کنار دیوار راه میروند.»
در طی همین دوران، یعنی حدود 150سال قبل، اولین چاپخانه خاورمیانه در کلیسای وانک جلفای اصفهان تأسیس شد، مدارس و درمانگاههای مسیحی آغاز به فعالیت کردند و جلفا با تمام سختیهای گذشته به حیات خود ادامه داد.
با آغاز دوران مدرنیته، جلفا جانی دوباره گرفت و بسیاری از ارامنه فریدن، ارمنستان و مناطق دیگر به جلفا آمدند. کمکم مسلمانان نیز برای زندگی پا به محلههای جلفا گذاشتند. محلهها آباد و خانههای جدید ساخته شد.
در سال 1311 شمسی، خیابان نظر که از غرب تا شرق جلفا امتداد داشت، ساخته شد و خیابانهای جدید یکی پس از دیگری محلهها را به یکدیگر متصل کردند. با افزایش جمعیت و گسترش محلههای دیگر مانند حسینآباد، سیچان، فرحآباد و… جلفا دیگر شهرکی جدا از اصفهان نبود، بلکه به یکی از محلههای اصفهان تبدیل شد.
در سالهای جنگ ایران و عراق بسیاری از همشهریان ارمنی نیز در این جنگ شرکت داشته و به شهادت رسیدند. سالهای دهه 70 سالهای خوبی برای هویت تاریخی جلفا نبود؛ چراکه بسیاری از خانههای زیبای صفوی و قاجاری جلفا به طمع ساختوساز و با بیتوجهی مسئولان وقت تخریب شد و ضربهای مهلک به پیکره تاریخی جلفا و اصفهان زده شد.
خوشبختانه در سالهای بعد شهرداری اصفهان و میراث فرهنگی اقدامات مؤثری در این محله اتخاذ کردند و با ایجاد محور تاریخیگردشگری و جلوگیری از تخریبها و عدممجوز ساخت ارتفاع در مناطق تاریخی، قدمهای مثبتی برای حفظ این محله زیبا و متفاوت شهر اصفهان برداشتند. علاوه بر اقدامات مسئولان شهری، فرهنگ مردم جامعه نیز تمایل به حفظ آثار گذشته پیدا کرده است و به همین سبب اکنون بسیاری از خانههای تاریخی این محله بازسازی و مبدل به هتل، رستوران و مکانهای فرهنگی همچون موزه شده است. در جلفای اصفهان امروز حدود 14 کلیسا و چندین مدرسه تاریخی و بسیاری آثار زیبا وجود دارد و جلفا چه ازلحاظ آثار و بافت تاریخی و چه ازلحاظ تجاری یکی از محلههای سرآمد شهر اصفهان است.