اقدامات گزارشی، به فعالیت‌های مؤثر فرهنگی ختم نمی‌شود

یکم ذی‌القعده مصادف با میلاد بانوی معصوم شیعه، مناسبتی است که از سال ۱۳۸۵ تاکنون به‌عنوان روز دختر نام‌گذاری شده است. مناسبتی که بهانه‌ای شده تا در این روز فرخنده احترامی مضاعف به دختران ایرانی مسلمان گذاشته شود و از آن‌ها تکریم شود.

اقدامات گزارشی، به فعالیت‌های مؤثر فرهنگی ختم نمی‌شود - اصفهان زیبا

به گزارش اصفهان زیبا؛ یکم ذی‌القعده مصادف با میلاد بانوی معصوم شیعه، مناسبتی است که از سال ۱۳۸۵ تاکنون به‌عنوان روز دختر نام‌گذاری شده است. مناسبتی که بهانه‌ای شده تا در این روز فرخنده احترامی مضاعف به دختران ایرانی مسلمان گذاشته شود و از آن‌ها تکریم شود.

در سال‌های نخستی که این مناسبت به تقویم رسمی کشور اضافه شد، مراسم‌های محدودی منحصر به استان‌های قم و خراسان رضوی برگزار شد و در بهترین حالت شاخه گلی هم به زائران حرم‌های مطهر حضرت معصومه سلام‌الله و امام رضا علیه‌السلام تقدیم می‌شد. اما حالا باگذشت ۱۸ سال از این نام‌گذاری شرایط متفاوتی رقم خورده است.

خیابان‌های آذین‌بندی‌شده، محافل شادی که جای‌جای شهر دیده می‌شود، پذیرایی‌های خیابانی و مواردی ازاین‌قبیل که نشان از اهمیت امروزه این مناسبت می‌دهد. باتوجه‌به تعدد جشن‌های روز دختر در اردیبهشت‌ امسال و تبیین آن به گفت‌وگو با سرکار خانم سلیمه آقامیری نشستیم. فعال فرهنگی که عضو سابق شورای تصمیم‌گیری جبهه فرهنگی انقلاب بوده و هم‌اکنون مسئول خواهران مسجد نورباران است.

چند سال گذشته و به‌خصوص امسال شاهد بودیم که جشن‌های متعددی توسط کانون‌های فرهنگی، مساجد، آستان قدس و… به مناسبت روز دختر برگزار شد و هریک درصدد بودند که بتوانند به نحوی این مناسبت را ارج نهند. به نظر شما دلیل این توجه روزافزون چیست؟ آیا می‌توان ناآرامی‌های سال ۱۴۰۱ را سوپاپ خطری دانست که باعث شده متولیان فرهنگی کمی جدی‌تر به حوزه دختران و زنان توجه کنند؟

بعد از انقلاب اسلامی شاهد توجهی فوق‌العاده به بانوان در حیطه‌های شغلی، تحصیلی و حتی جایگاه مادری بودیم. بااین‌حال به دلیل اینکه زیرساخت‌ها مناسب نبود شاهد پرورش زنانی بودیم که جایگاه‌هایی کاریکاتوری را کسب کردند. یعنی یا جنس زن در جامعه جایگاهش را نمی‌شناسد و اگر هم می‌شناسد نمی‌داند که چطور نقشش را ایفا کند؛ از طرفی به دلیل همین مهیا نبودن زیرساخت‌ها باگذشت ۴۰ سال از انقلاب هنوز کمتر مجموعه‌ فرهنگی هست که بتواند هیجانات و استعدادهای دختران را به طور کامل برطرف کند.

نه اینکه بخواهیم مرزبندی جنسیتی داشته باشیم؛ ولی فطرت آفرینش زن و مرد باهم متفاوت است و باید این تفاوت‌ها در برنامه‌ریزی‌ها در نظر گرفته شود. همین‌طور هجمه‌های بی‌سابقه مجازی و حقیقی که بر دختران ما وارد شد. مجموعه این عوامل موجب شد نسل امروزی ما به‌گونه‌ای تربیت شوند که بعضی‌شان رهبر ناآرامی‌ها می‌شوند. در این شرایط بزرگداشت روز دختر بهانه‌ای است تا بهای بیشتری به این دختر بدهیم و توجه بیشتری به او داشته باشیم.

به نظر شما برگزاری چنین جشن‌هایی می‌تواند برطرف‌کننده مشکلات پیشین شود و خلأهای موجود را برطرف کند؟

من به‌طورکلی نسبت به این برنامه‌ها احساس خطر می‌کنم. به نظرم این اقدامات مثل مواجهه با مریضی است که عفونت قسمتی از بدن او را درگیر کرده و درصورتی‌که همه توجه معطوف به آن قسمت شود، از سایر اجزای بدن غافل می‌شویم. این‌طور نیست که بتوان با یک شاخه گل و هدیه کوچک شأن زن و دختر را به او برگردانیم و انتظار داشته باشیم که سایر مشکلات برطرف شود. درصورتی‌که زیرساخت‌ها فراهم شود و جایگاه حقیقی زن، همان شأنی که اسلام برای او قائل است، به رسمیت شناخته شود، مناسبت روز دختر و روز زن صرفا بهانه‌ای می‌شود برای یادبود.

از سوی دیگر شاهد هستیم که مجموعه‌های دغدغه‌مندی هستند که می‌خواهند فراهم‌کننده بستر ظهور ظرفیت زنان باشند؛ ولی دچار آفاتی شده‌اند؛ مثلا به‌خاطر اینکه فلان مجموعه اردوی هزارنفری برگزار کرده، پس مجموعه بعدی هم حتما باید یک چنین اردویی برگزار کند. این موازی‌کاری است. دلیلی ندارد که اقدامات مجموعه‌ها مثل هم شود و متأسفانه به‌سوی فعالیت‌های گزارشی برویم. ثمره چنین اقداماتی این است که با وجود فعالیت تعداد بسیاری از مجموعه‌های فرهنگی، شاهد حرکت‌های مؤثر اجتماعی نیستیم. همین‌طور همایش‌ها و طرح‌های کلانی که در این حوزه با بودجه‌های کلان برگزار می‌شود؛ ولی معلوم نیست که قرار است به کجا ختم شود. صرفا برگزار می‌شود که برگزار شده باشد.

گاهی این تکثر که برخی اوقات ظاهری هم هست در روایت‌ها و تولیدات فرهنگی هم دیده می‌شود. مثل سرودهایی که این مدت، هر روز از یکی‌شان رونمایی می‌شود.

بله و اتفاقا از تعادل هم خارج شده است. من شنیدم که بعضی خانواده‌ها می‌گفتند در این چند روز پسرانشان دیگر تلویزیون نمی‌بینند. به‌خاطر اینکه برنامه‌ها منحصر شده برای دختران. یک‌زمان در مملکت ما مردسالاری رواج داشت و زنان در خانه از حق‌وحقوقی برخوردار نبودند. با مادرانی مواجه بودیم که نقششان تنها در آشپزخانه تعریف شده بود و مشارکت فعالی در تصمیم‌های خانه نداشتند. حالا از این شرایط عبور کرده‌ایم؛ اما باز هم خط تعادل را رعایت نمی‌کنیم. آن‌قدر تولیدات فرهنگی را به دخترها اختصاص می‌دهیم و به دخترها توجه می‌کنیم که پسرها، از جنسیت خودشان ناراضی می‌شوند و می‌خواهند دختر باشند. نتیجه این عدم تعادل خانواده‌هایی است در آینده که پدر در خانواده سرخورده است و از جایگاهش راضی نیست. کار درست این است که به دختر و پسر متناسب با استعداد فطری‌شان توجه شود و این‌طور نشود که شخص از جنسیتش ناراضی
شود.

برگردیم به جشن‌هایی که این چند روز توسط مراکز فرهنگی برگزار شد. دیده می‌شود که اکثر مخاطبان آن‌ها قشر مذهبی جامعه هستند. آیا رسالت کانون فرهنگی این است که تمام اقشار جامعه را در بربگیرد؟ یا اگر این‌طور نیست چه نهادهایی باید به سلیقه سایر اعضای جامعه پاسخ دهند؟

همه مجموعه‌های فرهنگی متناسب با چارچوب اسلامی عمل می‌کنند و طبیعتا حریم‌های مشخصی را رعایت می‌کنند. به همین خاطر نمی‌توان انتظار داشت که برای جذب سلیقه‌های گوناگون چارچوب‌ها را زیر پا بگذارند و مثلا فلان موسیقی و فلان پذیرایی را داشته باشند. اما این‌طور هم نیست که سلیقه‌ها به‌طور کامل در تضاد هم باشد. سال گذشته یکی از کانون‌های فرهنگی که عقاید و اصول مشخصی هم دارد، جشن روز دختر را در یکی از بوستان‌های شهر برگزار کرده بود. بااین‌حال نکته جالب این بود که تعداد بسیاری از مردم در جشن شرکت کردند و حتی برخی به دلیل کمبود جا سرپا ایستاده بودند.

پس نمی‌توان گفت که فقط قشر مذهبی از چنین جشن‌هایی لذت می‌برد، در مجموعه‌های کوچک هم همین‌طور است. فرض کنید یک گروه فرهنگی در ابتدا ۱۰ حضور داشته باشد که از این تعداد تنها چهار نفرشان حجاب داشته باشند و مقید به واجبات باشند. اگر این مجموعه فعالیت روبه‌رشدی داشته باشد، بعد از چند سال همه اعضا مقید به واجبات خواهند شد و این امر محالی نیست. نباید از فعالیت‌های فرهنگی انتظار داشته باشیم که در لحظه مثمرثمر باشند؛ مهم این است که فعالیتشان مستمر باشد و با جدیت پیگیری شود.

یک مسئله دیگر هم این است که گروه‌های فرهنگی و مذهبی قدرت رسانه‌ای ندارند. در سال‌های قبل زمان برگزاری مراسم اعتکاف، تنها در یکی از مساجد اصلی شهر برگزار می‌شد. درحالی‌که الان تمام مساجد کوچک و بزرگ شهر پر می‌شود. پس این‌طور نیست که خانواده‌های متدین و فرهنگی جمعیت کمی داشته باشند، بحث این است که رسانه در انحصار افرادی که به دنبال بزرگ‌نمایی هنجارشکنان هستند و همین باعث می‌شود که دچار این خطای شناختی شویم.