به گزارش اصفهان زیبا؛ یکی از بزرگترین و اصیلترین شاخههای هنر در ایران و جهان، هنر اسلامی است. بهطورکلی سرزمینهای اسلامی، با وجود تنوع در آدابورسوم و فرهنگ، هرکدام میراث هنری منحصربهفردی را تشکیل دادهاند که درمجموع به نام هنر اسلامی شناخته میشود. البته با توجه به پیشینه غنی ایرانیان در حوزه فرهنگ و هنر، عمق و کیفیت آثار بهجامانده از «هنر اسلامی» در این کشور، جایگاه والاتری در بین سایر تمدنهای اسلامی دارد.
یکی از ویژگیهای مهم هنر اسلامی، تنوع و پویایی کمنظیر این هنر است که با تمدنهای گوناگون پیوند ایجاد کرده است. جلوههای درخشانی از این هنر در رشتههای هنری قدیم و جدید ایرانی دیده میشود که هرکدام سرآمد آثار حاضر در حوزه خاص خودشاناند.
هنرهای اسلامی محدود به رشتههایی چون خطاطی، معماری، نقاشی و سایر هنرهای با پیشینه تاریخی چندصدساله نیست. درواقع ویژگی خاص هنر اسلامی توانایی تبلور آن در شاخههای نوین هنر است که ازجمله آن میتوان به تئاتر، سینما و رادیو اشاره کرد. بدونشک اگر این ویژگی خاص درباره «هنر اسلامی» صدق نمیکرد، سالها قبل و با کمرنگشدن هنرهای قدیمیتر، این شاخه از هنر نیز به انزوا و سرانجام فراموشی کشیده میشد؛ درحالیکه تأثیر مستقیم «اسلام» بر هنر ایرانی از آثار باشکوه «معماری»، «خطاطی» و «صنایعدستی» آغاز شده و در ادامه با هنرهای تازهتری همچون «نگارگری»، «هنرهای نمایشی»، «موسیقی» و «هنرهای تصویری» همراه شد.
در طول تاریخ، رشد و گسترش هنر همواره بر محوریت دین صورت گرفته است؛ بهگونهای که «ادیان الهی» محتوای هنر را موردتأثیر قرار دادهاند. در طول تاریخ هنرمندان بسیاری بودهاند که خلاقیتهای هنری خود را با تعلیمات دینی ترکیب کرده و اثری ارزشمند و غنی را بهجا گذاشتهاند.
هرچند آثار اسلامی از دورهای به دوره دیگر و از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت بوده؛ اما آنچه ازنظر معنایی و محتوایی در این آثار مشخص است، موضوعاتی چون «یکتاپرستی»، «نظم آفرینش»، «وحدت» و «اخلاقمداری» است. بهعبارتدیگر، در همه این آثار هنری، اسلام بوده که اساس هنر را حفظ کرده و بر غنای آن افزوده است.
حامد میرزایی، دانشجوی مقطع دکتری در رشته هنرهای اسلامی است که مطالعات خوبی درباره این شاخه از هنر و ارتباط آن با سایر هنرهای ایرانی داشته است. برای بررسی بیشتر موضوع هنر اسلامی، «اصفهان زیبا» مصاحبهای را با این پژوهشگر حوزه هنرهای اسلامی تدارک دیده است.
از دید شما هنرهای اسلامی را چگونه میتوان تعریف کرد؟
هنرهای اسلامی شامل هنرهای ادبی، نمایشی و تجسمی جمعیت وسیع جهان اسلام از قرن هفتم میلادی به بعد است. تنـوع بسیـار زیـاد هنرهای اسلامی، تحت تأثیر تنوع زیاد سنتهای محلی، یک وجه مشترک دارد: زیستن در فضای فرهنگی اسلام. هنرهای اسلامی را در معنای محدودش میتوان تنها شامل هنرهایی دانست که مستقیما از آموزههای اسلام نشئت میگیرد. بااینحال، معمولا این اصطلاح به تمام هنرهای تولیدشده توسط مردم مسلمان، اطلاق میشود؛ خواه مرتبط با دین آنها باشد یا نه.
هنر اسلامی بهطورسنتی غیربازنمایانه است. البته غیر از اشکال گیاهی که همواره مورداستفاده فراوان بوده است. این نقوش اغلب با رسمالخط اسلامی و الگوهای هندسی ترکیب شده و در آثار مختلفی یافت میشوند؛ از اشیای کوچک سرامیکی یا فلزی گرفته تا طرحهای تزیینی بزرگ در کاشیکاری درون و بیرون ساختمانهای بزرگ (ازجمله مساجد).
بــرخی از اشکــال مهــم هنــر اسلامــی عبارتاند از: معماری، خوشنویسی، نقاشی مینیاتور (نگارگری)، شیشهگری، سفالگری و هنرهای نساجی، مانند فرش و گلدوزی. هنر اولیه اسلامی تحتتأثیر هنر رومی، هنر مسیحی اولیه (بهویژه هنر بیزانس)، هنر ساسانی و بعدا سنتهای عشایری آسیای مرکزی بود. هنر چینی هم تأثیر بسزایی بر نقاشی اسلامی، سفالگری و منسوجات داشت. همانطور که گفته شد، هنر اسلامی معمولا با فقدان فیگورها و استفاده گسترده از نقوش خوشنویسی، هندسی و گیاهی انتزاعی مشخص میشود؛ هرچند که نقوش انسانی و حیوانی هم بهوفور در این هنر یافت میشود.
در حال حاضر هنرهای اسلامی چه شاخههایی را در برمیگیرد؟
هنر اسلامی حوزه وسیع و متنوعی است که قرنها و فرهنگهای بسیاری را دربرمیگیرد. این شامل طیف گستردهای از اشکال هنری است که هرکدام ویژگیها و سنتهای منحصربهفرد خود را دارند. یکی از برجستهترین شاخههای هنر اسلامی، خوشنویسی است که در فرهنگ اسلامی از جایگاه والایی برخوردار است. این هنر مبتنی بر نص قرآن و سایر آثار مهم دینی است که نقش مهم «کلمه» بهعنوان واسطه وحی الهی را منعکس میکند.
نقاشی، بهویژه نگارگری، شاخه مهم دیگر هنر اسلامی است. این نقاشیها اغلب داستانهای معروف تاریخی یا شاعرانه را به تصویر میکشند. بااینحال، شایانذکر است که در هنر اسلامی، اغلب بهجای شکل فیزیکی چیزها، جوهر (وجود مثالی) آنها به تصویر کشیده میشود. هنرهای نساجی مانند فرش و گلدوزی نیز بخش عمدهای از هنر اسلامی است. این منسوجات میتوانند طیف وسیعی را از لباس و فرش گرفته تا چادر و سایر اشیای خانگی دربرگیرند. سفال، شیشه و فلزکاری از دیگر شاخههای مهم هنر اسلامی است. از قرن هشتم تا اواسط قرن یازدهم، این صنایعدستی شکوفا شد. معماری یکی دیگر از شاخههای مهم هنر اسلامی است. معماری اسلامی بهخاطر نقوش هندسی پیچیده و طرحهای آرابسک که اغلب در مساجد و دیگر بناهای دینی یافت میشود، شهرت دارد.
هنر اسلامی حوزهای متنوع است که طیف وسیعی از اشکال هنری را در برمیگیرد که هرکدام ویژگیها و سنتهای منحصربهفرد خود را دارند. این بازتابی از جمعیت گسترده جهان اسلام و تنوع بیشمار ادبیات، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی و موسیقی آنهاست.
در بررسیهای تاریخ هنر اسلامی همواره اذعان شده که هنر ایران باستان و هنر اسلامی تأثیر بسزایی بر یکدیگر داشته است. دراینباره چه شواهد و نشانههایی میتوان ارائه کرد؟
تأثیر متقابل هنر ایران باستان و هنر اسلامی از چندطریق مشهود است. یکی از تأثیرات اولیه در معماری دیده میشود. میراث معماری ایران باستان، بهویژه دوره ساسانی، تأثیر بسزایی در توسعه اشکال معماری اسلامی داشته است.
عناصری مانند طاق نوک تیز، سازههای گنبدی و استفاده از آجر و کاشیکاری، از معماری ایرانی باستان به ارث رسیده و بعدها در طرحهای معماری اسلامی به کار رفتند. این امر بهویژه در سازههایی مانند مسجد بزرگ سامرا در عراق که در آن عناصر معماری ساسانی دیده میشود، قابلتوجه است؛ همچنین نقوش و سبکهای تزیینی از هنر ایران باستان مانند نقوش گیاهی، نقوش هندسی و نقوش نمادین مانند درخت زندگی به هنر اسلامی راه یافت.
این نقوش مطابق با حساسیتهای هنری اسلامی اقتباس و دگرگون شد و در منسوجات، سفالها و تذهیبهای نسخــههــای خطــی بــه کـــار رفـــت. خوشنویسی هم از خطوط باستانی ایران تأثیر پذیرفته است. ماهیت روان و زینتی خطوط اسلامی، رگههایی از سبکهای خط فارسی پیش از اسلام، بهویژه در استفاده از اشکال منحنی را نشان میدهد. تأثیر هنر ایران باستان بر هنر اسلامی صرفا سبکی نبود، بلکه تأثیر فکری و فرهنگی نیز داشت. سنت ایرانی پیش از اسلام در تصویرسازی و نگارگری نسخههای خطی، زمینهای برای توسعه نقاشی مینیاتور اسلامی فراهم کرد که در دورههای بعدی مانند دوران تیموری و صفوی به اوج خود رسید.
آیا بهطورمشخص میتوان دورهای از ادوار تاریخی ایران را نام برد که در آن نشانههای هنر اسلامی برجستهتر و مشهودتر باشد؟
بله؛ دورههای خاصی در تاریخ ایران وجود دارد که بروز و ظهور هنر اسلامی در آن بـرجستـهتــر و آشکــارتــر است. سلطنت سلجوقیان (حدود قرن 4 تا 6 هجری) زمانی بود که ایران از یک دوره شکوفایی مادی و فرهنگی برخوردار بود.
نبوغ معماری و هنر در این دوره، تأثیر قابلتوجهی بر تحولات هنری بعدی داشت. از قرن 6 تا 10 هجری، بهرغم بیثباتی شدید سیاسی که عمدتا به دلیل نفوذ ارتشهای ترک و مغول در منطقه بود، ایران به یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و هنری جهان اسلام تبدیل شد. هنرمندان ایرانی زیرنظر حامیان برجسته، نبوغ و مهارت فنی فوقالعادهای از خود نشان دادند.
آثار آنها از شاهکارهای هنر و معماری اسلامی اواخر سدههای میانه است. سلسله صفویه (قرن 9 تا 11) یکی از موفقترین سلسلههای ایرانی در هنر اسلامی بود. هنر این سلسله بهویژه در دوران سلطنت طهماسب اول و عباساول قابلتوجه است. این مرحله از دوره صفویه، یکی از آخرین پیشرفتهای چشمگیر هنر اسلامی را رقم زد. صفویان بهخاطر تولیدات هنری خود، بهویژه معماری و هنرهای کتابآرایی، شهرت داشتند. منسوجات و فرشهای آنها نیز در بازار بینالمللی اهمیت پیدا کردند.
به نظر شما هنرهایی نوینتر مانند تئاتر و موسیقی چه جایگاهی در حوزه هنرهای اسلامی دارند؟
هنرهای جدید مانند تئاتر، موسیقی و سایر هنرهای نمایشی جایگاه ویژهای در عرصه هنرهای اسلامی دارند. موسیقی اسلامی دارای تاریخی غنی است. این موسیقی از دل موسیقی عرب پیش از اسلام پدیدار شد و تحت تأثیر مشارکت ایرانیان، بیزانسیها، ترکها، بربرها و موروها قرار گرفت. موسیقی اسلامی با سازماندهی ملودی و ریتم مشخص میشود که در آن جزء آوازی بر ساز غالب است. هنرمند تشویق میشود تا در چارچوب «مقام»، معنای عاطفی یا فلسفی خاصی که به یک «مُد» موسیقایی متصل است، بداههپردازی کند.
تئاتر و سایر هنرهای نمایشی نیز در فرهنگ اسلامی جایگاهی دارند. بااینحال، این اشکال هنری در مقایسه با موسیقـی یا معمـاری کمتــر توسعــه یافتهاند. این تا حدی بهدلیل نگرش تاریخی نسبت به رقص و تئاتر بهعنوان ناقض هنجارهای اجتماعی مسلمین است. البته در جوامع معاصر اسلامی، تأکید فزایندهای بر نیاز مسلمانان به درگیرشدن با این اشکال جدیدتر هنر وجود دارد؛ بهعنوانمثال پیشنهاد میشود که جامعه مسلمانان نباید هنر و تئاتر را به دست غیرمسلمانان بسپارند، بلکه باید بتوانند فرمهای مطلوب خود را در همه زمینههای هنری تولید کنند. البته همزمان تأکید میشود که این هنرها نباید با آموزههای اسلام مغایرت داشته باشد.
میتوان گفت جایگاه هنرهای معماری، خطاطی و نقاشی در بین هنرهای اسلامی برجستهتر از سایر شاخههای هنری هستند. دراینباره چه آثار شاخصی میتوان معرفی کرد؟
بله؛ معماری، خوشنویسی و نقاشی جایگاه برجستهای در میان هنرهای اسلامی دارند و نقش مهمی در تمدن اسلامی ایفا کردهاند. این هنرها هم بیان معنوی و هم بیان زیباییشناختی را در خود جای دادهاند. در معماری، برخی بناهای برجسته عبارتاند از: مسجد بزرگ قرطبه (اسپانیا) که نمونهای از ترکیب سبکهای معماری اسلامی و شمال آفریقاست، تاجمحل (هند) بهدلیل طراحی نفیس مغولی و زیبایی متقارنش مشهور است، مسجد سلطان احمد استانبول (ترکیه) عظمت معماری عثمانی را با گنبدها و منارههای چشمگیرش به نمایش میگذارد و مسجد امام در اصفهان (ایران) شاهکار معماری ایرانیاسلامی به دلیل کاشیکاریهای خیرهکننده و طرحهای پیچیدهاش مشهور است.
یکی از آثار جالبتوجه در خوشنویسی اسلامی «قرآن آبی» است؛ نسخه خطی نفیسی که حاوی کتیبههای خوشنویسی استادانه به رنگهای طلایی و آبی است. بهعنوان یک نمونه دیگر، شایسته است از آثار میرعماد، خوشنویس نامدار ایرانی یاد کنیم که بهخاطر تسلط بر خط نستعلیق شهرت دارد و نسلهای بعدی خوشنویسی را تحت تأثیر قرار داده است. در قلمرو نقاشی، نگاه «در بارگاه کیومرث» از سلطان محمد، اثر چشمگیری در نقاشی ایرانیاسلامی است که داستانهای اسطورهای را با قلمگیری ظریف و رنگهای زنده روایت میکند.علاوه بر این «ساختن کاخ خورنق» اثر کمالالدین بهزاد، ظرافت نقاشی مینیاتور صفوی را به نمایش میگذارد و پیچیدگیهای زندگی روزمره و عظمت معماری را با جزئیات به تصویر میکشد.
نقش و تأثیر اصفهان در حوزه هنرهای اسلامی چگونه است؟
اصفهان، نقش بسزایی در عرصه هنرهای اسلامی داشته است. این شهر، قرنها مرکز فرهنگ، هنر و علم در جهان اسلام بوده است. در عصر صفویه، شاه عباس اول پایتخت امپراتوری خود را به اصفهان منتقل و شهر را به یک مرکز جدید اقتصادی، سیاسی و هنری تبدیل کرد. او مجموعهای از اصلاحات را (شامل پیادهسازی هنرهای تزیینی، شهرسازی و معماری) به اجرا درآورد.
در حولوحوش همین دوره بناهای بزرگ و باشکوهی مانند عالیقاپو، چهلستون، هشتبهشت و تالار اشرف در اصفهان ساخته شد. اصفهان همواره یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و هنری جهان اسلام بوده است. این شهر، خانه هنرهای نوآورانهای بود که بین حمایتهای سلطنتی و مصرف شهری، بین ارتباطات جهانی و الهامات محلی توسعهیافته بود. معماری دوره صفوی مکمل و اصلاحگر مفهوم فضا در دوره تیموری است.
این شهربهخاطر میدانهای زیبا، باغها، مساجد و کلیساهای تاریخیاش شناخته میشود. مسجد جامع اصفهان در تاریخ معماری اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار است. پیکربندی کنونی آن مجموعهای از فعالیتهای ساختمانی و تزیینی است که بسیاری از آنها از قرن هشتم تا بیستم میلادی پیادهسازی شده است. جایگاه برجسته اصفهان در دوران معاصر هم حفظشده است. این شهر سال 2006 ازسوی سازمان کنفرانس اسلامی بهعنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی شد و چند سایت میراث جهانی یونسکو در آن قرار دارد.