به گزارش اصفهان زیبا؛ دانشآموزان در زمره گروههایی هستند که به نقش آنها در پیروزی انقلاب اسلامی کمتر پرداخته شده است؛ درحالیکه این بخش از اجتماع، بهویژه در مرحله نهایی نهضت اسلامی، حضور پررنگی داشت و در بسیاری از اقدامات پیشرو بهشمار میرفت. جنبش جوانان ممکن است بیشتر یادآور جنبش دانشجویی باشد، اما در سراسر جهان، دانشآموزان بهویژه در مقطع متوسطه در کنار دانشجویان در مشارکت مثبت یا منفی سیاسی و اعتراضها، مشارکت داشتند.
در شهر اصفهان چند دبیرستان شاخص وجود داشت که فضای آن نیز در سالهای 56 و 57 بسیار سیاسی بهنظر میرسید. جدای از مدارس تعلیمات اسلامی که شاخصترین آنها در اصفهان دبیرستان احمدیه بود، دبیرستانهای سعدی (توسط ساواک منحل شد)، ادب، نشاط، صارمیه، حکیمسنایی، صائب و هراتی در میان دبیرستانهای پسرانه، دبیرستانهای بهشتآیین و شهناز در میان دبیرستانهای دخترانه و هنرستان فنی شماره یک در میان مراکز فنی، شاخصترینها بودند.
تجمع این مدارس در مناطق مرکزی شهر و نزدیک بازار بزرگ اصفهان بود که محل اصلی تجمعها و فعالیتهای انقلابیون نیز بود. این نکته اثرگذاری و اثرپذیری مشترک مدارس بر یکدیگر و بر محیط پیرامونی را بیشتر میکرد. در ادامه به دلیل محدودیت مجال، تنها به بخش کوچکی از خاطرات مبارزههای دانشآموزان و معلمان اصفهان اشاره میکنیم.
تظاهرات دانشآموزان و مردم در کوچههای شهر اصفهان
تظاهرات دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه و پسرانه اصفهان در دروازهدولت
1) انجمنهای مذهبی دبیرستانها
احمد زمانی میگوید: «من از 1349 که وارد دبیرستان سعدی اصفهان شدم، انجمنهای مذهبی در دبیرستانمان وجود داشت. هفتهای یک روز جلسه داشتند؛ آدمهای خوب و متدینی هم در بین معلمها و مدیریت و همچنین دانشآموزان مدرسه ما وجود داشت. این انجمنهای مذهبی نوعا مسائل اسلامی، اجتماعی و انقلابی را به دانشآموزان آموزش میدادند. این دبیرستان در محل فعلی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، پشت عالیقاپو واقع بود. دبیرستان سعدی سابقه و فعالیت سیاسی درخشانی داشت؛ بهطوریکه رژیم شاه مدرسه را تعطیل و با دبیرستان ادب ادغام کرد و آن مکان را به شهربانی داد.»
2) پیوند مدرسه و مسجد
احمد فیضبخشان اینگونه تعریف میکند: «آن زمان مربیانی داشتم که در جریان وقایع انقلاب بودند و در مساجد مختلف با دانشآموزانی که شناسایی میکردند و اشخاصی که مایل بودند، کار میکردند. هسته مرکزی این کلاسها، آقایان حسنعلی زهتاب و سید علیاکبر پرورش بودند. کارتهای خاص تنظیم کرده بودند. برای هر جلسه که میرفتیم، مهر میزدند و جمع مهرها برای ما امتیاز خاصی داشت. آن زمان مباحث انقلابی بیشتر با بحث قرآن شروع میشد. علنا نمیتوانستند مباحث انقلاب را در جلسهها مطرح کنند؛ زیرپوشش بحثهای قرآنی مطرح میکردند.»
3) دبیرستان احمدیه محل تردد انقلابیون بود
سید احمد موسوی چنین نقل میکند: «در دبیرستان احمدیه در خیابان مسجدسید ثبتنام کردم. دبیرستانی مذهبی بود. بنیانگذارش حجتالاسلام سید ابوالحسن بدری و ناظم آن، مرحوم پرورش بودند. علیاکبر اژهای که در انفجار حزب جمهوری اسلامی شهید شد، معلم انشا و دینی ما بود؛ آقای عبدالعلی مصحف و صلواتی هم بودند. تمام شخصیتهایی که بعد از انقلاب در اصفهان بودند، اینجا تردد داشتند (یا ناظم بودند یا معلم). بچههای احمدیه، مثل شهید حاج محمود شهبازی، عباس نبویمنش و طائبی همکلاسیهای من بودند. کلا جوّ مدرسه احمدیه، مذهبی بود. اولین جرقهای که ما فهمیدیم چی به چی است، در آنجا زده شد.»
4) توزیع اعلامیه در زنگ تفریح
خاطره خانم زهره فرحناکیان را میخوانیم: «اواخر سال 56 بود که حرکتهای دانشجویی و دانشآموزی در اصفهان شروع شد. یادم هست برای اولینبار اعلامیههای امام از نجف منتشر شد. آن زمان معمولا صبح که میرفتیم دبیرستان، تعدادی از اعلامیههای امام را با خود میبردیم و زیر مقنعههایمان پنهان میکردیم و وسط زنگ کلاس که همه سر کلاس درس بودند، از دبیرها به بهانه اینکه آب بخوریم یا دستشویی برویم، اجازه میگرفتیم و تمام اعلامیههای حضرت امام را در دستشوییها میچسباندیم یا لوله میکردیم و میگذاشتیم دور درخت چناری که وسط حیاط بود. میدانستیم وقتی زنگ تفریح را میزنند، تنها جایی که بچهها میآیند چیزی بخورند یا بنشینند و گپ بزنند، زیر درخت چنار است.»
5) شعار «مرگ بر شاه» روی تختهسیاه
خاطره از آقای محمدعلی ولایی: «وقتی مدرسهها شروع شد، یکسری از دوستان که در مدرسۀ نمونه (شهید نبویمنش) در خیابان جامی بودند، یکی از دبیرهایشان به نام آقای علی کیقبادی از مبارزان بود و بچهها نیز در این زمینه فعالیت میکردند. بچهها صبح زود، روی تختهسیاهها مرگ بر شاه مینوشتند و میرفتند. دبیرشان راه را نشانشان داده بود. قبل از شروع کلاسها که مثلا ساعت هشت صبح بود، بچهها ساعت پنج صبح میرفتند و اینها را مینوشتند؛ البته بعدازآنکه شناسایی شدند، میخواستند آنها را از مدرسه اخراج کنند.»
6) آغاز تظاهرات خشن از مدارس
سردار مجید خراسانی روایت میکند: «در 1356 یک راهپیمایی مهم دانشآموزی را شاهد بودیم. تجمع مشترکی بین دانشگاه اصفهان و مدرسه حکیمسنایی و ادب و بعضی از مدارس دیگر اتفاق افتاد. این اولین راهپیمایی بود که به شکل خشن در اصفهان رخ داد و تا نزدیکیهای فلکه فلسطین ادامه پیدا کرد. در فلکه با ارتش و شهربانی درگیر شدند و بعد فرار کردند. دومین خاطره من مربوط به سال 57 در مدرسه حکیمسنایی است. بعضی افرادی که در مدرسه مؤثر بودند، مثل آقای سلامتیان و آقای جواهری، جلودار بودند. آنها در حضور معلمان، عکس شاه را وسط مدرسه پایین انداختند و به آن لگد زدند و مدرسه را تعطیل کردند.»
حضور دانشآموزان پسر در صحنههای انقلاب اسلامی
حضور دختران دانشآموز در صحنههای انقلاب اسلامی
7) جنبش دانشآموزی در عمومیسازی انقلاب
مریم قانونی و مرتضی نورائی در مقاله «بررسی نقشآفرینی جنبش دانشآموزی در عمومیسازی مبارزات انقلاب اسلامی» به مطالعه فعالیتهای دانشآموزان مقطع متوسطه شهر اصفهان در سالهای 1350 تا 1357 پرداختهاند. این مطالعات نشان میدهد که دانشآموزان اصفهانی نهتنها در تمام مبارزههای انقلاب حضورداشتهاند، بلکه باعث عمومیسازی انقلاب در کل شهر شدهاند. پژوهشگران پس از جمعبندی مطالعات، موارد زیر را ارائه دادهاند:
بخش دوم: معلمین انقلابی در اسناد ساواک
نقش معلمان و مربیان انقلابی در آگاهسازی دانشآموزان و خطدهی فکری و عملیاتی به آنها انکارناپذیر است. در ادامه به چند نمونه کوچک از گزارشهای ساواک درباره این ستارگان شبشکن اشاره میکنیم.
نکته مهم در حاشیه این گزارشها، سوء استفاده ساواک از برخی دانشآموزان به عنوان مخبر است که در متنی که مطالعه میکنید مشهود است. همچنین در گزارشهای زیر، کارمندان ساواک متناسب با سلسله مراتب اداری از نامهای مستعار ایام هفته استفاده کردهاند.
موضوع: اصغر طاهرزاده، دبیر دبیرستانهای داران
در کتاب «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان اصفهان»، جلد اول، صفحه 76 و همچنین در جلد دوم، صفحه 145 دو گزارش از ساواک درباره استاد اصغر طاهرزاده (متولد 1330 اصفهان) درج شده است که در یک مورد از روشنگریهای ایشان در دوران طاغوت چنین میخوانیم:
تاریخ: 56.9.22
نامبرده فوق، عصرها در «دبیرستان بوعلی» داران، جلسه قرآن تشکیل داده است. مشارالیه عصر روز 36.9.14 [به تاریخ شاهنشاهی منظور سال 1356] در سر کلاس قرآن اظهار میدارد: کسی که نماز میخواند و اللهاکبر میگوید، از هیچ قدرتی و پلیسی نباید بترسد… .
او در سر کلاس اول نظری کتابی به نام «حسنک کجایی» را میخواند و چنین ترجمه میکند که باید باهم همکاری کنیم. همیشه در این لجنزار باقی نمانیم و یکنواخت زندگی نکنیم. همیشه باید یک نفر بهپا خیزد و دیگران هم او را حمایت کنند و اشاره به تظاهرات اخیر میکند و اظهار میدارد: روز پنجشنبه 36.9.10 به خاطر یک روحانی که در زندان است، تظاهرات کردند که من هم در آنجا بودم. وقتی شیشهها را شکستند و پلیسها آمدند، تمام بزرگها فرار کردند؛ فقط چند تا بچه ماندند. نمیگویم که چه شد؛ ولی کاری به سر یک سرهنگ آوردم که خودش کیف کرد.
نظریه شنبه: اصغر طاهرزاده [و] علی، دبیر دبیرستان دخترانه داران، کتب زیادی بین دانشآموزان توزیع کردهاند که احتمال دارد در بین آنها کتب مضره هم باشد.
نظریه یکشنبه: 1. اعمال و رفتار اصغر طاهرزاده تحت کنترل و مراقبت است و نتیجه مستمرا به عرض خواهد رسید… .
نظریه 10 ف: نظریه رهبر عملیات موردتأیید است.
[پاورقی: تقوی، رئیس ساواک اصفهان، در تاریخ 56.9.27 پس از دریافت گزارش فعالیتهای اصغر طاهرزاده دستور زیر را به ساواک داران اعلام میکند: «دستور فرمایید نامبرده بالا احضار و ضمن دادن تذکرات شدید و لازم به او، از تشکیل جلسههایش توسط شهربانی محل جلوگیری و نتیجه را به این سازمان اعلام کنند.»]
کتاب قصهای که موردتوجه انقلابیون بود
موضوع: معلمان مذهبی افراطی!
در کتاب «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان اصفهان»، جلد اول، ص 237 و 238 چنین میخوانیم:
تاریخ: 36.11.13
بخشنامهای از طرف وزارت آموزشوپرورش به هنرستانها صادر شده مبنی بر اینکه کلیه معلمان در رژه ششم بهمن شرکت کنند و حقوق و اضافهکار آنها نیز پرداخت شود. در هنرستان شماره ۲ واقع در خیابان کاوه، آقای زهتاب و بیشتر معلمان بخشنامه را امضا نکردند. در هنرستان شاهعباس کبیر آقای پرورش و عدهای دیگر بخشنامه را امضا نکردند و در هنرستان فرخرو پارسا آقای شهرستانی و آقای نیکبخت که مذهبی هستند، امضا نکردند.
نظریه شنبه: آقای زهتاب و پرورش و شهرستانی از معلمان مذهبی افراطی هستند و هر چند روز یکبار در هنرستان مربوط سخنرانیهای مذهبی کرده و تحت عنوان یزید و معاویه از اوضاعواحوال مملکتی انتقاد میکنند؛ بهخصوص آقای پرورش که علنا از خمینی طرفداری میکند و شمشیر و انقلاب را دو جزء اصلی اسلام میداند و میگوید: معنویت و عرفان اول و شمشیر انقلاب، دوم است. سه نفر نامبرده محصلان را بهطورکلی سازندگی میکنند و معلمان نیز تحتتأثیر آنها در جشن ششم بهمن شرکت نخواهند کرد.
نظریه یکشنبه: حسنعلی زهتاب و اکبر پرورش از مذهبیهای افراطی و دارای سابقه هستند و کنترل اعمال و رفتار آنها لازم بهنظر میرسد.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه موردتأیید است.
نظریه جمعه: نظریه چهارشنبه موردتأیید است.
نظریه 10 ه: به امنیت داخلی دستور داده شد در خصوص کنترل جلسههای سخنرانی سه نفر معلم فوق و همچنین مراقبت از اعمال و رفتار نامبردگان اقدامات لازم معمول و نتیجه را به مرکز منعکس کنند.
[در هامِش نامه پاراف شده است:] آقای سلطانی، آقای دهقان به پرونده پرورش و زهتاب از این گزارش ضمیمه کرده، شما هم از نامبردگان از طریق منابع خود مراقبت و منابعی را که دسترسی به این دو نفر دارند، توجیه کنید که از آنها کنترل و گزارش دهند، این نسخه را هم در پرونده مظنونان بایگانی کنید. [تقوی]
استاد حسنعلی زهتاب، دیروز و امروز
موضوع: اکبر پرورش، دبیر ادبیات فارسی
در کتاب «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان اصفهان»، جلد اول، ص 65 چنین درج شده است:
اکبر پرورش، دبیر ادبیات هنرستان شاهعباس کبیر، موضوع انشای دیگری با عنوان «آنجا کجاست که انسان گرگ انسان میشود؟» برای هنرجویان تعیین کرده و ضمنا نامبرده مثالی در این مورد برای هنرجویان آورده که چنین است:
«در آفریقا موشهای صحرایی زیاد هستند و چون زادوولد آنها زیاد بود و قادر بودند در عرض مدت یک سال تمامی آفریقا را پر کنند، از این لحاظ درصدد چاره برآمدند و چون هیچگونه سمی بر آنها کارگر نبود، لذا تعدادی از خود موشها را که بزرگ بودند، در دام انداخته و پس از یکیدو ماه گرسنگی چند موش کوچک از جنس خودشان را به داخل قفس انداخته و چون موشهای بزرگ گرسنه بودند، همجنسان خود را در عرض چند دقیقه خوردند و چون در این آزمایش موفق شدند، موشها را که در قفس گرسنه بودند، به داخل موشهای دیگر رها کردند و به این نتیجه رسیدند که از موشها میتوان موشخوار بهوجود آورد و پس از مدتی نسل موشها ازبین رفت.»
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: مفاد گزارش خبر باتوجه به دسترسی شنبه موردتأیید است و ضمنا به شنبه آموزش داده شد که حتیالمقدور تماس خود را با نامبرده قطع نکند و در جریان افکار و تمایلات او قرار بگیرد.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه موردتأیید است. ضمنا اکبر پرورش از افراد مذهبی متعصب است و در هفته در چند جلسه مذهبی سخنرانی میکند.
نظریه جمعه: نظریه چهارشنبه موردتأیید است.
نظریه ۱۰ ه: به امنیت داخلی دستور داده شد کماکان مراقبتهای لازم را از نامبرده بهعملآورد و نتیجه را منعکس کند.