به گزارش اصفهان زیبا؛ «داستان نخستین آشنایی من با خیام هرگز از خاطرم نمیرود. اول باری که با این پیر سپیدموی دیرینهروز آشنا شدم سیزدهساله بودم. درست یادم نیست که آن نسخه چاپی پاره پرغلط و بازاری رباعیاتش را کدام یک از یاران مدرسه به من داده بود اما یادم هست که با وجود سختگیری و دقتی که پدرم در کار تربیت و تهذیب من داشت، نتوانست از ورود این کتاب (که آن را سراسر کفر و شک و الحاد میدانست)به خانه ما (که آن روز جز بانگ نماز و ذکر قرآن در آن هیچ نبود) جلو بگیرد و مرا از داشتن و خواندن آن منع کند.»این مقدمه یادداشتی است که عبدالحسین زرینکوب نامدار و پرفرهنگ ایرانمان درباره خیام نیشابوری یا به قول خودش «پیر سپیدموی دیرینهروز» یا «پیر نومید بیباک» مینویسد.
این نوشتار زرینکوب که همچون دیگر آثارش شیرینی و دلنشینی خاصی دارد، در کتاب «با کاروان حله» (نشر جاویدان ، ۱۳۳۵) یافتنی است. متن ارزشمندی خاصی دارد؛ زیرا زرینکوب همزمان با درنگ در جهان سهلممتنع خیام از نوجوانی خود، حالوهوای منزل پدری، روحیات پدر و مادربزرگش نیز صحبت میکند و چه زیبا بازیست و زمانه خیام پیوند میزند.
زرینکوب در این یادداشت عالمانه و صمیمی از رازآلودی شخصیت خیام میگوید. از روزگاری میگوید که این شاعر و دانشمند اواخر قرن پنجم و سالهای نخست قرن ششم هجری قمری در آن میزیست تا جهان رباعیات پرآوازهاش را درک کنیم.
از سربستگی شخصیتی رازناک تا گویاییاش
درک شاعرانههای خیام و حمله او به خودنمایان و متظاهران دین به آگاهی از وضعیت اجتماعی و دینی در زمان این شخصیت بازمیگردد. در دوران او بینرمشی و جمود فرق و مذاهب گوناگون در برابر یکدیگر مسئلهای جدی به شمار میرفت. جامعه ایران به جای این اختلافات میتوانست به سوی تقریب مذاهب و روابطی سازنده و پویا گام بردارد؛ اما رهبران مذاهب و گرایشهای گوناگون و در متابعت از آنان، پیروانشان نیز به جان هم افتادند.
نمود اختلافات مذهبی فقط در اصفهان، پایتخت سلجوقیان ظهور و بروز نداشت، زادگاه و زیستگاه خیام، یعنی نیشابور هم سرشته با این معضل بود. این درگیریها بسیار متعصبانه بود تا جایی که به خونریزی منتهی میشد. دعوای حنفی و شافعی که برای ما مردم اصفهان واقعهای غریب نیست و بارها تاریخش را شنیدهایم، در نیشابور هم برقرار بود.
خیام از این حالوهوای ستیزهگری فرق و مذاهب بیزاری جست. درک بخشی از شعرهای خیام فقط با فهم درست از این روزگارش ممکن است. وقتی خیام از زیستن در این جهان بیزاری دارد، مقصودش همین جهان پر از کینه و درگیری است. بهنظر زرینکوب، ادیب و مورخ محبوب کشورمان، سیمای شاعری خیام با توجه به درک سخت اشعارش بسیار سربسته و پیچیده به نظر میرسد.
اما خیام، چهره ماندگار ایرانزمین، از بُعد علمی شخصیتی واضح و آشکار در تاریخ دارد. وقتی از فعالیت او در طب، نجوم، تنظیم تقویم شمسی، ریاضی، الهیات، ادبیات و تسلطش بر قرآن سخن به میان آید، تواریخ گوناگون بیپرده صحبت میکنند. خیام که ابوالحسن بیهقی و نظامی عروضی در دوره کودکی دیدارش کردهاند، مخترعی بود که از این جنبه نیز بدون ابهام و ایهام دستاوردهایش بر ما معلوم است؛ مانند ترازوی مخصوصی که پس از مطالعه بر روی طلا و نقره میتوان به آن دست یافت.
این دوگانگی شخصیت خیام را زرینکوب در «با کاروان حله» بسیار دقیق طرح و بررسی میکند که بدون تردید یکی از خواندنیترین نوشتههای فارسی در باب این شاعر و دانشمند است. زرینکوب در پایان این یادداشت به یادمان میآورد که مخالفت پدرش و دیگر افراد خانواده همچون مادربزرگش با خیام در واقع مخالفت با همان سیمای شاعرانه پرابهام و درکناشدنی او بود.