به گزارش اصفهان زیبا؛ «سال گربه» فیلمی است با محوریت یک مرد (جهانگیر) که از ابتدای تولدش پیوسته و ناخواسته، باعث ایجاد مرگها و صدمات زیادی به افراد میشود؛ علت آنهم گویا فقط همین است که او در سال گربه به دنیا آمده.
گربه یا خرگوش یکی از حیواناتی است که در گاهشماری جانوری سالی را به آن منسوب کردهاند. هر ۱۲ سال یک بار که سال گربه فرامیرسد، نحسی جهانگیر آدمهای اطرافش را میگیرد و خساراتی به بار میآورد.
ازطرفی جهانگیر دوست دارد معروف شود؛ ولی دقیقا نمیداند از چه طریقی و بعد متوجه میشود که راز شهرت او همین بدیمنی و مرگآفرینی ناخواسته اوست. قرار است با این سناریو، موقعیتهای خندهداری در فیلم خلق شود؛ اما فیلم تکههای داستان خود را بهقدری کلیشهای و غیرخلاقانه و غیرمنطقی کنار هم میچیند که جذابیت ماندگاری رقم نمیزند.
بیشتر اتفاقات و موقعیتهای فیلم از هیچ منطقی پیروی نمیکنند. گویا در ذهن سازنده چندین موقعیت بامزه برگرفته از فیلمها یا فرهنگ عامه یا منابع دیگر وجود داشته است و او خواسته همه آنها را، بیربط یا باربط، در فیلم خود بگنجاند تا مثلا موقعیتی جالب خلق کند؛ مثلا او با خود گفته تقابل پرخاشجويانه داماد و مادرزن یا زنوشوهر باید بامزه باشد؛ پس آن را در فیلم میگنجانیم؛ بیاینکه هیچ پیشزمینه یا دلیل یا انطباقی با کلیت فیلم ارائه کند یا هیچگاه نمیفهمیم لاابالیگری جهانگیر در قبال ارتباطش با آن زن جوان از چه چیزی نشئت میگیرد؟ چرا او باید در لحظاتی تا این حد سادهلوح و احمق باشد و چنین خرابیهایی به بار آورد؟
«سال گربه» در لحظاتی سورئال است و در لحظاتی کمدی سیاه و در لحظاتی هم هیچیک از این دو نیست. لحظات رئال بر لحظات سورئال غلبه دارند و همان بخشهای سورئال هم نه بر اساس یک منطق کلیتر و برنامهریزیشده، که بر اساس بامزگی لحظهای در فیلم گنجانده شدهاند. کمدی سیاه فیلم اما تا حدی قابلاعتناست؛ چراکه سعی میکند از طریق شوخی با مقولههایی مثل مرگ، اعدام و شستوشوی مردگان، در طنز خود نوآوری کند؛ خاصه در بحث اعدام، در سینمای ایران، همانطور که انتظار میرود ما بیشتر یک بازنمایی تلخ، جدی و آزاردهنده داشتهایم.
در حال حاضر هم در سینما فیلم «بیبدن» مصداق چنین نمایشی است؛ اما در این فیلم چوبه دار و حکم اعدام هم جلوهای طنز و کمیک پیدا میکند و مخاطبان بهجای گریه برای لحظات آخر یک اعدامی، به آن میخندند.«سال گربه» برای مخاطب کودک نامناسب است و نیاز دارد که محدودیت سنی جدی برای تماشاگران اعمال شود.
متأسفانه وقتی برای تماشای فیلم به سالن سینما رفته بودم، در دو ردیف اول تعداد زیادی کودکان زیر ۱۰ سال نشسته بودند و همانها هم بودند که اغلب اوقات بامزه و بیمزه فیلم را قهقهه میزدند؛ بهعبارتی فیلم تا حد زیادی فقط برای مخاطب کودک بامزه و مناسب است؛ ولی درعینحال ازنظر رعایت آداب زبانی و رفتاری، برای کودکان مناسب نیست و این موضوع هم باید موردتوجه پدرومادرها باشد و هم سازمان سینمایی محدودیت سنی را جدیتر دنبال کند.
در آخر باید گفت که آشفتگی و شلختگی بد و نامتناسب، خصیصه اصلی این فیلم است. اتفاق و حادثه و سرنوشت همه زندگی جهانگیر را پیش میبرد. گویا نویسنده خواسته است علیه این جبر شخصیت اصلی قیام کند و ذهن و قلمش را محدود به چیزی نکند و هر چیزی که به ذهنش رسید وارد داستان کند. تنها نقطه روشن این فیلم هم در کارگردانی نمود پیدا میکند.
فیلم از رنگولعاب چشمنوازی برخوردار است. قاببندیها متوازن و زیبا، و میزانسن و صحنهآرایی فیلم قابلتوجه است؛ همچنین جلوههای ویژه فیلم بهنسبت میانگین سینمای ایران، طبیعی و واقعی جلوه میکند.