به گزارش اصفهان زیبا؛ روحانیت و مراجع آن زمان هرکدام در اصفهان، نماینده و پایگاهی داشتند؛ مثلا نماینده آیتالله خویی، آقای شمسآبادی بود که جایگاه خوبی داشت. امام خمینی(ره) آن زمان در اصفهان نماینده خاصی نداشتند.
مرجعیت ایشان هنوز خیلی مطرح نبود؛ زیرا نسبت به مراجع دیگر جوانتر بودند. بااینحال همه برای مرجعیت فرد موردنظر خود دستبهکار شده بودند و فعالیت میکردند. گروهی برای آیتالله شریعتمداری، گروهی برای آیتالله حکیم و گروهی برای آیتالله گلپایگانی تبلیغ میکردند. این سه تن معمولا در یک مرتبه مطرح میشدند.
به یاد میآورم نوجوانی ۱۳ساله بودم و مسئله تقلید تازه برایم مطرح شده بود که حاجآقا احمد امامی را برای اولینبار دیدم. پدرم پیگیر بود که بنده مرجع اعلم را بشناسم. حاجاحمدآقا گفتند: ما در جلسههای امام شرکت میکنیم و میزان تبحر و دید و بینش نافذ ایشان را میبینیم. چند بار هم به قرآن تفأل زدهام؛ آیه روحالله آمده است و من یقین دارم در آینده مرجعیت با ایشان است. یادم میآید که حاجآقا امامی محرم۱۳۴۱ در اصفهان منبر میرفتند. در فلکه چهارسوق، تیمچهای بهصورت گاراژ بنگاه میوه بود، شبها در آنجا روضهخوانی میشد.
جمعیت زیادی میآمد. ایشان روی منبر، رسما امام را بهعنوان مرجع جامعالشرایط مطرح کردند. به دنبال ایشان، حاجآقا جلال طاهری هم امام را بهعنوان مرجع معرفی کردند؛ زیرا اینها خودشان شاگردان امام بودند. این عوامل مایة علاقهمندی من به امام شد. به یاد دارم پدرم مدتی روزهای پنجشنبه من را به شهر قم میبرد. امام(ره) در شبستان مسجد اعظم (مسجد آیتالله بروجردی) درس خارج میگفتند و ما به عشق دیدن امام به جلسه درس میرفتیم و امام را زیارت میکردیم.
این کار از سال ۴۱ شروع شد و تا دستگیری امام ادامه یافت. طبیعی است که سخنرانیهای امام و مسائل مدرسه فیضیه قم مثل بمب صدا کرد و امام را در کشور مطرح کرد. هرکس که تا آن زمان حتی اسم امام را نشنیده بود و راجع به رشادتها و میزان علم ایشان شناختی نداشت، با این مسائل به ایشان آگاهی پیدا کرد؛ بههرحال اولینبار این اشخاص مرجعیت امام را مطرح کردند. مردم هم پرسشهایشان را درباره امام مطرح میکردند و حاجآقا امامی و طاهری خصوصیات و فضایل امام را بیان میکردند.