با نگاه به کتاب «مبدأ نهضت»؛

پانزده خرداد 42 و قیام اصفهان

از جمله رویدادهای بسیار مهم و اثرگذاری که در تاریخ معاصر بر روند حوادث منتهی به انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تأثیر شگرفی داشت، واقعه دستگیری امام خمینی در ۱۳ خرداد 1342 و قیام خونین پانزده خرداد بود. این رویداد در نقاط مختلف کشور از جمله اصفهان با واکنش‌های متفاوت ولی گسترده‌ای روبه رو شد.

تاریخ انتشار: 11:21 - یکشنبه 1403/03/27
مدت زمان مطالعه: 22 دقیقه
پانزده خرداد 42 و قیام اصفهان

به گزارش اصفهان زیبا؛ قیام پانزده خرداد سال 1342، به رهبری امام خمینی (ره)، یکی از مهم‌ترین وقایع مؤثر در شکل‌گیری و تعیین ماهیت انقلاب اسلامی ایران بوده است.

کتاب «مبدأ نهضت: مجموعه مقالات قیام پانزده خرداد»، به کوشش رحیم نیکبخت میرکوهی و مجتبی سلطانی احمدی، توسط انتشارات خانه کتاب، به سال 1392 منتشر شده است.

مجموعة حاضر در دو جلد، مشتمل بر پنجاه و هفت مقاله در زمینة قیام پانزده خرداد است که توسّط پیشکسوتان تاریخ نگاری انقلاب، اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها و محقّقان و پژوهشگران جوان به رشتة تحریر درآمده است. مقالات در شش محور اصلی نگارش یافته‌اند: بسترها، چگونگی وقوع، ویژگی‌ها و نتایج قیام؛ مواضع احزاب و گروه‌های مختلف در قبال قیام؛ نقش شخصیت‌ها؛ بازتاب قیام در شعر و ادبیات و خاطرات؛ قیام در سراسر کشور و تاریخ‌نگاری و منبع شناسی گزیدة قیام.

جلد دوم این کتاب در صفحه 263 الی 283، به قیام مردم اصفهان در پانزده خرداد پرداخته است که در ادامه می‌خوانیم.

قیام پانزده خرداد و اصفهان

احمد زمانی (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد و مدیر مرکز اصفهان شناسی)

علیرضا ابطحی فروشانی (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد)

 

چکیده

از جمله رویدادهای بسیار مهم و اثرگذاری که در تاریخ معاصر بر روند حوادث منتهی به انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تأثیر شگرفی داشت، واقعه دستگیری امام خمینی در ۱۳ خرداد 1342 و قیام خونین پانزده خرداد بود. این رویداد در نقاط مختلف کشور از جمله اصفهان با واکنش‌های متفاوت ولی گسترده‌ای روبه رو شد. اینکه واقعه پانزده خرداد در اصفهان چه تأثیری به جای گذاشت و افشار و طبقات مختلف از جمله روحانيون، وعاظ، معلمين، دانش‌آموزان، بازاریان، کسبه، احزاب و گروه‌های سیاسی در این حادثه در اصفهان چه واکنشی نشان دادند، از جمله سؤالاتی است که تلاش می‌شود در این مقاله با تکیه بر روش تحقیق تاریخی و بهره‌گیری از اسناد و مدارک منتشر شده و منتشر نشده مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

به نظر می‌رسد در اصفهان نیز همچون بسیاری نقاط دیگر، مردم با تجمع و اعتراض و اعتصاب کوشیدند تا نسبت به دستگیری امام و کشتار مردم در تهران، ورامین و غیره در روز ۱۵ خرداد واکنش نشان دهند که چگونگی آن در مقاله شرح داده شده است.

کلیدواژه: امام خمینی، نجف آباد، خمینی شهر، ۱۵ خرداد، آیت الله خادمی، ساواک

 

مقدمه: اصفهان در آغاز سال 42

با وقوع حادثه حمله به مدرسه فیضیه قم در دوم فروردین سال 42 ش (۲۵ شوال ۱۳۸۲ق) و رسیدن خبر آن به اصفهان در تعطیلات نوروزی، شهر اصفهان شاهد عکس العمل‌های متعددی بود. برگزاری مجلس فاتحه توسط علما و خواندن روضه فیضیه در مساجد و مدارس علمیه، ارسال تلگراف‌های تسلیت و همدردی از سوی روحانیون و دیگران، تعطیلی نمازهای جماعت در اکثر مساجد شهر، تعطیلی بازار و کسبه خیابان‌های اصلی شهر (بعد از تعطیلی نوروزی) به صورت گسترده، چاپ و پخش اعلامیه‌های امام خمینی و دیگر مراجع در سطح شهر، سرودن و انتشار اشعار و اعلامیه‌های روشنگرانه مردمی از جمله این اقدامات بود.[1]

برقراری ارتباط گسترده میان انقلابیون شهر از اقشار گوناگون و همکاری آنها با یکدیگر و انجام اقدامات مشترک از جمله ویژگی‌های مبارزات دینی و انقلابی مردم اصفهان در این مقطع است. در یکی از این تلگراف‌های تسلیت و حمایت که به امضای هشت نفر و خطاب به حضرات آیت الله العظمی خمینی و دیگر مراجع قم ارسال شده است، امضای دبیران آموزش و پرورش، روحانیون و کسبه و بازاریان در کنار یکدیگر آمده است.[2]

بازار، مساجد و مدارس شهر اصفهان از دوره صفویه به بعد در نوع خود بزرگ‌ترین‌ها را در ایران آن روز تشکیل می‌دادند و از همین جهت برای حکومت پهلوی دارای اهمیت ویژه بود[3]، لذا دستگاه‌های امنیتی و انتظامی در کنار نهادهای سیاسی برای کنترل اوضاع در اصفهان اقدامات متعدد و متنوعی را انجام دادند.

شناسایی محرکین اعتصابات، عوامل چاپ و بخش اعلامیه‌ها، ارسال تلگراف‌ها و… از جمله مهم‌ترین این اقدامات می‌باشد. به عنوان نمونه حجت الاسلام سید محمد احمدی که در آبان سال 41، اولین بار به عنوان یکی از کسانی که تلگرافی برای آیت الله سید محمد بهبهانی ارسال کرده بود، شناسایی گردید و به اتهام رونویسی خطی اعلامیه حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) در خمینی شهر (همایون شهر قبلی) شناسایی، دستگیر و زندانی شد.[4]

در نمونه‌ای دیگر شهید آیت الله سید محمد حسینی بهشتی، به عنوان محرک ارسال یک تلگراف، شناسایی و احضار شد. ایشان در آن ایام در مسافرت‌های خود به اصفهان، علاوه بر دیدار با خویشاوندان با بسیاری از انقلابیون اصفهانی ارتباط برقرار می‌کرد.[5]

در مجموع در شهر اصفهان دوازده نفر به اتهام تحریک بازاریان و کسبه اصفهانی برای اعتصاب دستگیر می‌شوند که مشاغل دستگیرشدگان عبارت بود از: بازرگان، خیاط، سقط‌فروش، طلبه، آموزگار دبستان، شاگرد بزاز، کارمند کارخانه، گزفروش و نوجوانی چهارده ساله که شاگرد بازار است.[6] این تنوع مشاغل بسیار جالب توجه به نظر می‌رسد.

لغو معافیت تحصیلی طلاب از سربازی از دیگر اقداماتی بود که حکومت پهلوی همزمان در شهرهای مختلف و اصفهان انجام داد و در یک مرحله ۹ نفر از طلاب اصفهان دستگیر و به سربازی اعزام می‌شوند. البته این سیاست حکومت چندان طول نکشید و در هفتم اردیبهشت متوقف شد.

فشارهای متعدد و علل دیگر سرانجام پس از پنج روز موجب شکستن اعتصابات می‌شود.[7]

در آستانه محرم سال 83 [ه.ق]، بسیاری از انقلابیون اصفهانی برای آشنایی بیشتر با نظریات امام خمینی (ره) و دیگر مراجع تقلید سفرهای متعددی به قم می‌نمایند.[8] آیت الله سید حسین خادمی نیز از جمله کسانی است که در همین راستا و برخی هماهنگی‌ها میان مراجع و علمای قم و حضرت امام خمینی به قم مسافرت نموده و با ایشان دیدار و مذاکره می‌کنند.[9]

فشارهای شهربانی و ساواک اصفهان در این ایام برای جلوگیری از پخش اعلامیه‌های امام خمینی (ره) نیز کماکان ادامه دارد. در یکی از این اقدامات و متعاقب پخش یک اعلامیه حضرت امام خمینی (ره) در گاراژ مسافری ترانسپورت و کشف آن توسط عوامل شهربانی در 42.2.21، چهار نفر از طلاب که در آن روز از قم به اصفهان آمده بودند و روز 42.4.22 عازم شیراز بودند، دستگیر و حدود ۲۰۰ برگ اعلامیه از داخل اثاث آنها کشف می‌شود.[10]

 

اصفهان در آغاز محرم ۸۳ (خرداد 42)

اصفهان از دیرباز در طول سال و به ویژه در محرم و صفر شاهد مجالس وعظ یا روضه‌خوانی بود. در این مجالس به غیر از تعداد فراوان روحانیون اصفهانی، برخی از روحانیون قم نیز حضور می‌یافتند. حضور و سخنرانی آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی در محرم سال 41 از این جمله است.[11]

با توجه به برنامه‌ریزی‌های حضرت امام خمینی و انقلابیون برای طرح مسائل روز جامعه مسلمانان در کنار مصائب حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، روضه‌خوانی‌ها حال و هوای خاص داشت[12] و شهربانی محدودیت‌های ویژه‌ای را برای مجالس عزاداری محرم اعمال می‌داشت. یکی از بانیان روضه‌خوانی آن سال اصفهان به نام شیرانی در اطلاعیه‌ای با اشاره به این محدودیت‌ها و مقاومت روحانیون از برگزاری مراسم تعزیه عذرخواهی نموده و از خداوند می‌خواهد که در سال‌های آینده بتواند بدون مزاحم این مراسم را برگزار کند.[13]

طبق گزارش شماره ۲۹۰۸ مورخه 42.3.11 ساواک اصفهان تعداد مجالس روضه‌خوانی شهر اصفهان ۱۵۱ مجلس بوده است و شهربانی اصفهان طی نامه شماره 5-1496بر 10-5 مورخه 42.3.25 برای نظارت بر همه روضه‌خوانی‌ها و با توجه به کم‌سوادی مأمورین شهربانی از ساواک اصفهان تقاضای کمک می‌کند. شهربانی اصفهان در گزارش شمار  5-1054-10-5 مورخه 42.3.28 می‌نویسد: امسال بر خلاف سال‌های گذشته تعداد مجالس روضه‌خوانی زیادتر بود.

در آغاز محرم سرلشکر پاکروان رئیس کل ساواک با توجه به حساسیت‌های فوق العاده طی بخش‌نامه محرنامه شماره ۲۶۲۵ مورخه 42.3.1 به همه استان‌ها و از جمله اصفهان رسیدگی به امور روحانیون را از وظایف ساواک ذکر کرده و دستور می‌دهد هرگونه دستگیری روحانیون با اجازه شخص وی می‌باشد.

 

اصفهان در عاشورای سال 42

با انتشار خبر تصمیم امام خمینی (ره) به سخنرانی کردن در مدرسه فیضیه در عصر عاشورا برخی از انقلابیون اصفهانی برای شنیدن سخنان و ضبط سخنرانی عازم قم شده و با ضبطِ سخنان ایشان بر روی نوار، این سخنان در روزهای بعد در میان مردم اصفهان منعکس می‌شود.[14]

در سال‌های 40 تا 42 انقلابیون اصفهانی در عصر عاشورا یک راهپیمایی سیاسی-مذهبی را برگزار می‌کردند. در سال 42 نیز با درخواست آیات و حجج اسلام خادمی، اردکانی، زند کرمانی و… و موافقت شهربانی مقرر می‌شود راهپیمایی آرام از مسجد امام (مسجد شاه سابق) تا مدرسه چهارباغ حرکت نمایند.

تعداد شرکت کنندگان راهپیمایی را ساواک سه هزار و شهربانی پنج هزار نفر ذکر می‌کند و تعداد حاضرین در سخنرانی مدرسه چهارباغ را شهربانی بیست هزار نفر می‌داند و شرکت کنندگان در این مراسم روحانیون، اصناف، دانشجویان، دانش‌آموزان، افراد جبهه ملی و زحمتکشان معرفی شده‌اند. سخنران این مراسم حجت الاسلام منصورزاده بوده است.[15]

در دیگر روضه‌خوانی‌ها نیز مباحث سیاسی مطرح می‌شود. ساواک اصفهان گزارش روضه‌خوانی منزل حاج ابوالقاسم کوپائی سخنان تند حجت الاسلام سید جمال سیادت موسوی در حضور استاندار را به تهران گزارش می‌نماید. آیت الله سید اسماعیل هاشمی به واسطه سخنرانی در شهرضا مدتی بازداشت گردیده و به ساواک اصفهان منتقل می‌شود. او بعد از برخی وساطت‌ها آزاد می‌شود.[16]

 

واقعه ۱۵ خرداد در اصفهان

اخبار دستگیری حضرت امام خمینی (ره) و آیات قمی و محلاتی در مشهد و شیراز و درگیری‌های بعدی در تهران و… بعد از ظهر روز ۱۵ خرداد به اصفهان می‌رسد. آقایان حاج ابوالقاسم کوپائی و حاج حسن حداد اولین کسانی بودند که از دو طریق متفاوت این اخبار را می‌شنوند و جلسات متعددی برای تصمیم‌گیری تشکیل می‌شود. در نشست منزل حاج رضا کلاهدوزان در خصوص اعتصاب بازار با کمک حاج عباس انصاری و… تصمیم‌گیری می‌شود. در نشستِ دیگر در منزل حاج مهدی شکوهنده با حضور آیات و حجج اسلام خادمی، ابطحی، شمس‌آبادی، اشنی، طبیب‌زاده و… برای حمایت از امام خمینی (ره) و روحانیت تصمیماتی اتخاذ می‌شود.

صدور اطلاعیه‌ای با امضاء آقایان خادمی، ابوالحسن شمس آبادی، طبیب‌زاده و ابطحی سدهی از اولین اقدامات است. در این اطلاعیه کوتاه دست‌نویس در تاریخ 42.3.16 آمده است:

«بر عموم اهالی متدین اصفهان لازم است که به تمام قوا در نهضت مقدس مذهبی به رهبری حضرات آیات الله عظام مراجع تقلید اطال الله بقائهم به منظور دفاع از حریم اسلام و مسلمین پدید آمده تا حصول نتیجه قطعی شرکت نمایند و با حفظ نظم و آرامش از هرگونه اقدام مؤثری کوتاهی نکنند. اکنون دین خدا در معرض مخاطره دشمنان اسلام قرار گرفته و اندک مسامحه‌ای موجب خسران دنیا و آخرت خواهد بود.»

در همین ایام تلگرافی برای ارسال به حضور حضرت امام خمینی با تعداد فراوانی امضاء روحانیون اصفهان منتشر می‌شود. در این تلگراف که از سوی تلگرافخانه پذیرفته نشده و ارسال نمی‌شود، آمده است:

«محضر مبارک مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی حاج آقا روح الله خمینی دامت برکاته، رونوشت حضرت آیت الله محلاتی و حضرت آیت الله قمی دامت ظلها. گرفتاری‌های آن مرجع عاليقدر و سایر آیات عظام موجب نگرانی جامعه روحانیون و وعاظ اصفهان گردیده، از خداوند متعال سلامت و استخلاص و سربلندی اسلام و تأمین هدف‌های عالی روحانیت را خواستار است.»

با انتشار اخبار قم و تهران در اصفهان و اقدامات علما و انقلابیون، اعتصاب بازار اصفهان از 42.3.16 آغاز و علی‌رغم فشارهای دستگاه‌های امنیتی و انتظامی تا هفتمین روز شهادت شهدای ۱۵ خرداد ادامه می‌یابد. بسیاری از کسبه خیابان‌ها به ویژه چهارباغ و دروازه دولت و چهارسوق شیرازی‌ها نیز اعتصاب می‌نمایند. درگیری‌های پراکنده در خیابان‌های مرکزی شهر ادامه یافته و تعدادی از کسبه و تظاهرکنندگان و هفت نفر از رهبران و اعضای حزب زحمتکشان اصفهان دستگیر می‌شوند. اسامی و مشاغل دستگیرشدگان در بخش پایانی خواهد آمد. روحانیون نیز در مجالس روضه‌خوانی به تبیین وقایع می‌پردازند. سخنران‌های فعال در این زمینه شیخ غلامرضا فیروزیان و نورالدین اشنی می‌باشند. گزارش مورخه 42.3.28 شهربانی اصفهان (مندرج در صفحات ۱۷۸ تا ۱۸۲ جلد اول اصفهان در انقلاب) جالب توجه می‌باشد.

فوت مرحوم حجت الاسلام میرزا ابوالحسن تویسرکانی در ۱۸ محرم نیز به بسته بودن بازار کمک می‌کند.[17]

 

شعر و طنز در جریان ۱۵ خرداد

اصفهان از دیرباز از کانون‌های شعر و ادب فارسی بوده است. در دوره معاصر شعرا و ادبای بزرگی همچون استاد جلال الدین همایی[18] و استاد صغیر اصفهانی[19] در این شهر پرورش یافته‌اند. در دوران نهضت اسلامی نیز این روند ادامه داشت و حضرت آیت الله خامنه‌ای در دوران جوانی اولین بار یکی از سروده‌های خود را در انجمن ادبی کمال الدین اسماعیل در مدرسه چهارباغ اصفهان قرائت می‌نمایند. استاد محمدحسین صغیر اصفهانی پس از گفتگو با ایشان به رسم یادگار غزلی را برای ایشان می‌نویسند.[20] در جریان نهضت اسلامی نیز شعرای اصفهانی به مناسبت‌های مختلف اشعار می‌سرایند.

محمود رستگاری در رثای مظلومان واقعه فیضیه اشعاری می‌سراید که در بخشی از شعر بلند او آمده است:

گشت در ایران بپا لوای خمینی

خانه دل‌ها شدست جای خمینی

عالم اسلام را گرفته سراسر

بانک شجاعانه رسای خمینی

روز عزای امام جعفر صادق (ع)

قم شد یکباره کربلای خمینی[21]

استاد محمدعلی صاعد و دیگر ادیب برجسته معاصر به هنگام مراقبت از یکی از مجروحان ۱۵ خرداد شعر زیر را می‌سراید. این شعر بدون ذکر نام شاعر در آن ایام در اصفهان پخش می‌شود و ساواک اصفهان برای شناسایی شاعر تلاش فراوان می‌کند.

قسم به جان خمینی زعیم شرع مدار

به رهروان حقیقت به حرمت احرار

به استقامت آنها که با شکنجه و زهر

خلاف حق و حقیقت نمی‌کنند اقرار

به خون پاک شهیدان راه آزادی

به حقِ هرکه کند با ستمگران پیکار

به اشک چشم یتیمی که نیمه خرداد

نمود جان پدر در ره خدای نثار

به مادری که جگر گوشه‌اش به خون غلتید

به کودکی که فکندش مسلسل اشرار

که شاه خائن بیدادگر اگر از کین

هزار مرتبه کشتار کند تکرار

ز دودمان وی و جمله جیره‌خوارانش

به استقلال شهیدان درآوریم دمار[22]

«صمصام»[23] روحانی ژنده‌پوش و بهلول‌مسلک اصفهان پس از دستگیری امام خمینی در یکی از مجالس مهم در روضه‌خوانی اصفهان، خود را روی منبر رسانده و در بخشی از سخنان خود می‌گوید:

«هرچه به این سید گفتم پایت را روی دم سگ نگذار، سگ گاز می‌گیردت، ولی او حرف صمصام را نشنید و پایش را روی دم سگ گذاشت. عاقبت هم سگ او را گرفت».

بعد از منبر، مأموران ساواک صمصام را دستگیر کردند. او که همیشه فقط بر مادیان خود سوار می شد، در این وقت هم حاضر نشد داخل اتومبیل ساواک شود لذا سوار بر اسب، اتوموبیل ساواک او را اسکورت کرده و به طرف ساختمان ساواک روانه ساخت و بدین‌گونه قبل از رسیدن به ساواک خبر دستگیری صمصام در شهر پیچید. به هر حال صمصام به ساواک برده شد. رئیس و معاونان و شکنجه‌گرها و… جمع شدند تا صمصام را گوشمالی دهند و از سخنی که گفته بود پشیمانش کنند. رئیس ساواک با ژستی غضب‌آلود دستور داد شلاق بیاورند و خطاب به صمصام گفت:

برای اینکه دیگر از این غلط‌ها نکنی و برای همیشه بفهمی نباید پایت را از گلیمت درازتر کنی باید صد ضربه شلاق بخوری. قبل از پایین آمدن نخستین ضربه صمصام فریاد زد: «دست نگه دارید!» آنان تصور کردند صمصام ترسیده و می‌خواهد عذرخواهی کند ولی صمصام ادامه داد: «آقای رئیس صد ضربه شلاق کم است، شما باید دویست ضربه شلاق به من بزنید، من مستحق بیش از این هستم». رئیس با تعجب پرسید: «چرا؟» صمصام جواب داد: «چون من عالم بی‌عمل هستم. شما حق دارید هر بلایی سر من بیاورید». آنها که از هیبت آمیخته با طنز و کنایه صمصام متحیر و منفعل شده بودند، پرسیدند: «مگر چه شده؟ چرا؟» و صمصام در حالی که مأموران را مشتاق شنیدن ادامه سخن خود کرده بود، ادامه داد: «بله من عالم بی‌عمل هستم، من به سید خمینی گفتم پایت را روی دم سگ نگذار که سگ می‌گیردت، ولی خودم هم خلاف حرفم عمل کردم و پایم را روی دم سگ گذاشتم. این حق شماست که مرا بگیرید و هرچه می‌خواهید بکنید.»

آنان که مانند سایر مردم اصفهان از زبان برنده و سخنان تند و تیز صمصام که اکثراً حقایق تلخ در قالب شیرین طنز بود. بی‌اطلاع نبودند، اکنون خود را مستقیماً آماج تیرهای زهرآگین زبان حق‌گوی این بهلول زمانه می‌دیدند. رئیس ساواک در حالی که نمی‌خواست خود را در برابر همکاران و زیردستان از تک و تا بیندازد و سعی می‌کرد انفعال و شرمندگی خود را پنهان کند، با آهنگی خشم‌آلود و جدی فریاد زد: «این سید را بگیرید و صد تازیانه به او بزنید تا آدم شود». صمصام در حالی که با خونسردی خود را آماده مجازات نشان می‌داد گفت: «دست نگه دارید آقای رئیس. صد تازیانه شما را قبول کردم ولی چون از خاندان پیغمبرم و اهل جود و سخا و بذل و بخشش هستم، پنجاه ضربه آن را به آقای رئیس بخشیدم و برای هر یک از معاونان ده ضربه و به هر یک از آقایان دیگر هم چند ضربه بخشیدم که مجموعا ۹۵ ضربه می‌شود. لطفاً آنان را بزنید، در ضمن برای اینکه دل اسب من نشکند، پنج ضربه باقی مانده را هم به این حیوان بزنید». رئیس ساواک که دیگر یارای برخورد و رویارویی با صمقام را نداشت، صلاح نمی‌دید بیش از این در برابر زیردستانش خوار شود، فریاد زد: «بس است این سید دیوانه را بیندازید بیرون».[24]

 

ادامه مبارزات علما و مردم

در پی باز شدن مغازه‌های بازار اصفهان که به همراه بازارهای تهران، قم، تبریز و نجف آباد آخرین بازارهای اعتصابی کشور بودند،[25] در ۲۵ خرداد ساواک و کمیته اطلاعاتی استان اصفهان پیشنهاد نمودند افرادی که به اتهام تحریک کسبه و بستن بازار دستگیر شده‌اند پس از دادن تعهد و التزام قرار بازداشت‌شان تبدیل و آزاد گردند.[26] این پیشنهاد در 42.4.26 مورد موافقت قرار می‌گیرد[27] و ساواک اصفهان در 42.4.26 به تهران اعلام می‌نماید که بازداشتی ندارد.[28]

در ۲۳ تیرماه (چهلم شهدای ۱۵ خرداد) بازار اصفهان به مدت یک روز مجدداً تعطیل می‌شود[29] و در همان ایام ۱۵ نفر از علمای برجسته اصفهان در اطلاعیه‌ای از امام خمینی و آیت الله محلاتی و آیت الله قمی حمایت می‌نمایند. اعلامیه مذکور به ترتیب از سوی آیات و حجج اسلام رحیم ارباب، مهدی نجفی، ابوالحسن صدر، حسین خادمی، محمدباقر رجائی، میرسید علی ابطحی، عبدالجواد کلباسی، ابوالحسن موسوی شمس آبادی، محمد طبیب‌زاده، فضل الله ذوعلم، مرتضی اردکانی، شمس الدین خادمی، محمد موسوی شمس آبادی، محمدرضا شفتی و علی اکبر هاشمی امضا شده است. در این اعلامیه‌ها اهانت به مراجع، اهانت به حضرت بقیه الله الاعظم تلقی شده است و اظهار امیدواری شده است که حضرت آیت الله العظمی خمینی و آیت الله قمی و آیت الله محلاتی دام ظلهم که از پیشوایان بزرگ و مسلم عالم تشیع هستند به زودی آزاد شوند.[30]

در دهه سوم تیرماه و همزمان با مهاجرت جمعی از مراجع و علمای بزرگ به تهران از استان اصفهان نیز آیات و حجج اسلام حسین خادمی، محمد موسوی شمس آبادی، میرزا عبد الجواد جبل عاملی سدهی، سید محمدباقر موحد ابطحی، حسینعلی منتظری، ابراهیم امینی و مهدی یثربی به تهران عزیمت می‌نمایند.[31] علمای مهاجر به تهران در ۲۷ تیرماه تلگرافی به این شرح ارسال می‌نمایند:

«محضر مبارک آیت الله العظمی آقای خمینی مرجع عالیقدر تقلید

رونوشت: حضرت آیت الله محلاتی

رونوشت: حضرت آیت الله قمی دامت برکاتهم

روحانیون شهرستان‌های ایران پس از تقدیم سلام به جنابعالی و ابراز تأثر از پیشامدهای ناگوار و اهانت به مقام شامخ روحانیت و مرجعیت برای اظهار همدردی و پشتیبانی از هدف مقدس روحانیت از شهرستان‌ها به تهران حرکت نموده، استخلاص حضرتعالی و کلیه محبوسين حوادث اخیر و موفقیت شما را برای اعلای کلمه اسلام از خداوند متعال خواستاریم.»

از اصفهان آقایان حسین خادمی، عبدالجواد جبل عاملی سدهی، محمد موسوی شمس آبادی، سید مهدی یثربی کاشانی، حسینعلی منتظری نجف آبادی و ابراهیم امینی نجف آبادی این تلگراف را امضاء نموده‌اند.[32]

علمای مهاجر چند روز بعد، در دوم مرداد در اعلامیه‌ای خطاب به ملت ایران، مجدداً بر مواضع قبلی خود تأکید می‌کنند و در پایان بر فشار حکومت برای بازگشت مهاجرین به شهرستان‌ها را یادآور می‌شوند. این اعلامیه از سوی آقایان خادمی، عبدالجواد اصفهانی، منتظری و امینی همراه با دیگر علما امضاء شده است.[33]

و بالاخره حضرت امام خمینی و آیات محلاتی و قمی در پی مبارزات علما و مردم ایران در یازدهم مرداد به صورت محدود، آزاد می‌شوند.

 

پانزده خرداد در نجف آباد

با توجه به جوّ مذهبی نجف آباد و حضور آیت الله منتظری در نجف آباد (با توجه به تعطیلی حوزه علمیه قم در ماه‌های محرم و صفر) و در پی رسیدن اخبار وقایع پانزده خرداد و نشست روحانیون در مسجد بازار، بازاریان نجف آباد نیز مغازه‌های خود را تعطیل و همراه با دیگر افشار در مسجد بازار تجمع و تحصن می‌نمایند.

تحص و تجمع روحانیون، بازاریان و مردم در مسجد بازار نجف آباد تا 42.3.22 به طول می‌انجامد و در پی نامه‌نگاری علمای نجف آباد با آیت الله شریعتمداری به صورت محرمانه و ارسال تلگرافی از سوی وی خطاب علمای نجف آباد، تحصن بدون درگیری خاتمه می‌یابد. مکاتبات میان مقامات سیاسی انتظامی نجف آباد و اصفهان، نشانگر اختلافات جدی میان آنها بوده است که احتمالاً عملکرد فرمانده شهربانی نجف آباد در عدم حمله به مردم تأثیر فوق العاده داشته است.[34]

 

پانزده خرداد در خمینی شهر (همایون شهر یا سده اصفهان)

به نظر می‌رسد اطلاعات اولیه درباره چگونگی رسیدن خبر دستگیری امام خمینی و واقعه پانزده خرداد به مردم خمینی شهر و واکنش آنها بسیار اندک است و تاکنون در منابع منتشره و اسناد اشاره اندکی به آن صورت گرفته است.

مطالب منعکس شده در اسناد حکایت از آن دارد که به دلیل اعتراض و تجمع افراد در بازار و اطراف مسجد جامعِ فروشان (معروف به مسجد آقا)، نیروهای ژاندارمری در محل حاضر می‌شوند. حضور افراد ژاندارم از آن‌رو بود که خمینی شهر فاقد شهربانی و تحت نظارت هنگ مستقل ژاندارمری اصفهان بود. از این رو و براساس اطلاعات موجود، پس از حضور نیروهای ژاندارم در محل، بلندگوی مسجد، مردم را به تجمع و اعتراض فرا خواند. مضمون مطالب این بود که «ای ملت از این چند ژاندارم شیره‌ای و دو کامیون سرباز نترسید، اینها دستور تیراندازی ندارند، اگر تیراندازی کردند فدای امام حسین. از چند روز حبس نترسید، دین از بین رفت، شما در محل آسوده گردش کنید و آیت الله خمینی در گوشه زندان باشد…».[35]

به نظر می‌رسد این مطالب پخش شده از بلندگو خطاب به جمعیتی بوده است که در مسجد گرد هم آمده بودند که از سوی یکی از روحانیون به نام سیدیحیی مرتضوی مورد خطاب قرار می‌گیرند که «… بلند شوید و به دین وفادار باشید…»[36] سخنان مرتضوی باعث گردید تا اهالی فروشان دست به اعتصاب زده و مغازه‌های خود را تعطیل کنند و اعتراض جمعی رو به گسترش گذاشت. پس از آن تعدادی از افراد از زن و مرد و اهل علم، درصدد برآمدند تا با دوازده دستگاه ماشین عازم اصفهان شوند. این اقدام دو واکنش متفاوت در پی داشت، در یک سو تقاضای نیروی کمکی شد: «مقرر فرمایند… نسبت به اعزام پنجاه نفر سرباز اقدام عاجل به عمل آید…»[37] از سویی دیگر از طرف سرتیپ رستگار نامدار فرمانده مرکز توپخانه اصفهان به فرماندهی هنگ مستقل ژاندارمری اصفهان دستور داده شد تا «… در صورتی که ۱۲ دستگاه ماشین سواری… برای ایجاد تشنج به اصفهان اعزام شده‌اند، از عزیمت آنان به اصفهان جلوگیری شود…».

همچنین نسبت به اعزام یک افسر و پنجاه درجه‌دار و سرباز برای تقویت پاسگاه ژاندارمری همایون شهر و جلوگیری از فعالیت مردم اقدام شد، از سوی دیگر دستور داده شد در مورد سید یحیی مرتضوی اقدامات قانونی صورت گیرد.[38]

دستورات بعدی از سوی سرهنگ دوم فخیمی فرمانده هنگ مستقل ژاندارمری اصفهان بر لزوم مراقبت دهات و آبادی‌های خارج از شهر همایون شهر تأکید داشت.[39]

به دنبال این دستورات، سران دسته‌جات عزاداری محلات فروشان و اندوان به بخشداری احضار شده و قرار بر این شد از تشکیل دسته‌جات عزاداری خودداری و مراسم در مساجد برگزار شود[40]. تعطیلی بازار و دکاکین ادامه داشت و کوشش بر این بود که در مذاکرات با روحانیون محل از آنها خواسته شد برای باز کردن دکاکین اقدام کنند.[41] سید یحیی مرتضوی نیز دستگیر و در مرکز هنگ ژاندارمری اتهامات وارده به خود را تکذیب و اظهارات پاسگاه همایون شهر را گزارشِ خلافِ واقع دانست و بر این اساس فرمانده ژاندارمری اصفهان سرهنگ دوم فاطمی دستور داد تا فرمانده گروهان یکم دقیقاً نسبت به اظهارات روحانی مزبور و گروهبان محمدی درجه‌دار پاسگاه همایون شهر اقدام شود.[42] بسیجی مرتضوی توسط بازجوی ساواک محمود شهیدی در تاریخ 1342.3.20 مورد بازجویی قرار گرفت. او در پاسخ به این سؤال که عضو کدام یک از احزاب و دسته‌جات سیاسی هستید؟» پاسخ داد: «حزب الله». سؤال کننده از او می‌خواهد محل تشکیل حزب الله، رهبران و اعضا را نام ببرد. او در پاسخ پیامبر و مسلمین و شیعیان را به عنوان اعضای حزب الله معرفی کرد.[43]

در پایان اسامی دستگیرشدگان وقایع پانزده خرداد 42 در اصفهان و مشاغل آنها را که به نوعی نشانگر نحوه حضور اقشار مختلف در این نهضت می‌باشد، می‌آوریم و زندگینامه مختصر برخی فعالان آن ایام را جهت آگاهی خوانندگان عزیز مرور می‌کنیم.

1- حسن معنوی، فرزند سید تقی شاگرد عطار.

2- محمد ایزدخواستی، فرزند عباس کفاش.

3- حسین کاملان، فرزند زین العابدین شغل کارگر کشباف.

4- محمود کلاهدوزان، فرزند علی شغل براز.

5- محمد خریمی، فرزند علی شاگرد خرازی فروش.

6- سید اصغر حجاز، فرزند ابوالقاسم زرگر.

7- کریم ناری فرزند تقی، شغل بنا.

8- پرویز خسروی، فرزند خانعلی، شغل شاگرد کفاش.

9- حسن قلم‌ریز، فرزند علی، شغل چراغ‌ساز.

۱۰- حسین خوروش، فرزند غلامعلی کتابفروش.

۱۱- مصطفی قزوینی‌زاده، فرزند مهدی آرایشگر.

۱۲- مصطفی خلیلیان، فرزند علی خیاط.

۱۳- محمود منتظری، فرزند کریم شغل منشی بنگاه.

14- شکراله پوده‌ای، فرزند حسین بقال.

۱۵- علی رضوانی، فرزند رجبعلی شاگرد بقال.

۱۶- سیف الله کریمی، فرزند کریم عتیقه فروش.

۱۷- ولی اله فتاحی، فرزند شبانعلی معلم فرهنگ.

۱۸- حسین خشوئی، فرزند رحیم بافنده.

۱۹- حسین فستقی، فرزند حسن نخودریزو.

۲۰- ابوالقاسم کوپائی، فرزند عبدالحسین تاجر.

۲۱- باقر نوروزی، فرزند اسداله خرازی فروش.

۲۲- رضا نوروزی، فرزند اسداله خرازی فروش.

۲۳- محمد اقتداری، فرزند جواد آهن تراش.

 

اسامی افراد وابسته به حزب زحمتکشان:

1- دکتر سید کاظم میرعمادی فرزند عبدالکریم، دبیر دانشگاه و رهبر کمیته.

2- دکتر حسین واعظی، فرزند محمدعلی عضو کمیته.

3- مهندس عبدالرسول حاتم‌زاده، فرزند عبدالصمد عضو کمیته، کارمند فنی اداره صنایع و معادن.

4- کریم اقبالی خیرآبادی، فرزند حسن معلم فرهنگ عضو کمیته.

5- عباسعلی کسائی کوپایی، فرزند عبدالحسین کارمند برق عضو کمیته.

6- اسداله خسروی نژاد، فرزند حسن، کارمند بیمه‌های اجتماعی عضو کمیته.

7- عبدالغفور وخشوری فرزند محمدحسن دلال بازار عضو کمیته.

 

زندگی نامه‌ها

1- آیت الله حسین خادمی در سال ۱۳۱۹ ه.ق (۱۲۸۰ ه.ش) در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در اصفهان و نجف انجام داد. وی علاوه بر تدریس و ریاست حوزه علمیه اصفهان از یاران برجسته امام خمینی بود. وی در پیشبرد نهضت اسلامی در اصفهان نقش برجسته داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری نماینده مردم اصفهان بود و در سال ۱۳۶۳ از دنیا رفت.

2- آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی در سال ۱۳۰۷ در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات حوزوی خود را در اصفهان و قم و تحصیلات دانشگاهی را در تهران انجام داد. وی در دوران نهضت اسلامی از یاران برجسته امام خمینی بود و برای مبارزان اصفهانی مشاور و راهنمایی برجسته بود. وی در سال‌های ۵۷ تا ۶۰ عضو و دبیر شورای انقلاب اسلامی، دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، نایب رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی و رئیس دیوانعالی کشور بود. وی در هفتم تیر سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید.

3- حجت الاسلام والمسلمین سید محمد احمدی در سال ۱۳۱۳ در خمینی شهر متولد شد و تحصیلات حوزوی را در اصفهان طی کرد و تألیفات متعددی دارد. وی در دوران نهضت اسلامی از فعالان برجسته بود و بارها توسط ساواک زندانی شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی امامت جمعه خمینی شهر و نمایندگی مردم آن شهر در مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت و در سال ۱۳۸۲ از دنیا رفت.

4- آیت الله سید اسماعیل هاشمی در سال ۱۲۸۲ در طالخونچه اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات حوزوی را در اصفهان و قم طی کرد. در دوران نهضت اسلامی فعالیت‌های مؤثری داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی دو دوره نمایندگی مردم اصفهان در مجلس خبرگان را برعهده داشت و در سال ۱۳۷۸ از دنیا رفت.

5- آیت الله حسینعلی منتظری در سال ۱۳۰۱ در نجف آباد متولد شد. تحصیلات خود را در اصفهان و قم گذراند. در دوران نهضت اسلامی از یاران فعال امام خمینی بود و بارها زندانی شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی، امامت جمعه تهران و قم را بر عهده داشت و در سال ۱۳۶۲ از سوی مجلس خبرگان به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب شد، اما به سبب عملکرد و مواضع وی در سال ۱۳۶۸ از این سمت برکنار شد. او در سال ۱۳۸۸ از دنیا رفت.

6- آیت الله رحیم ارباب در سال ۱۲۹۷ ق. در لنجان اصفهان به دنیا آمد. وی تحصیلات حوزوی را تا عالی‌ترین سطح در اصفهان به پایان رساند و شاگردان فراوانی تربیت کرد. آیت الله العظمی بروجردی از جمله شاگردان ایشان بود. وی پس از ۱۰۵ سال عمر بابرکت در سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت.

7- آیت الله محمدرضا خراسانی در سال ۱۲۷۳ در اصفهان متولد شد و تحصیلات خود را در اصفهان به پایان رسانید. وی مدتی ریاست حوزه علمیه اصفهان را بر عهده داشت و در سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت.

8- حجت الاسلام والمسلمین سید یحیی مرتضوی در سال ۱۳۲۲ در خمینی شهر متولد شد و در اصفهان و نجف تحصیل کرد و از فعالان نهضت اسلامی بود و در سال‌های 49 و ۵۷ به زندان افتاد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سازمان تبلیغات اسلامی و قوه قضائیه مشغول به خدمت بود.

9- آیت الله سید ابوالحسن آل رسول معروف به شمس آبادی در سال ۱۲۸۶ در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات وی در اصفهان و نجف بود و از نهضت امام خمینی حمایت می‌نمود. او در سال ۵۵ به دست باند مهدی هاشمی به شهادت رسید.

۱۰- حجت الاسلام غلامرضا فیروزیان در سال ۱۲۹۷ در تهران متولد شد. تحصیلات وی در تهران و قم بود و در جریان نهضت ملی شدن نفت با آیت الله کاشانی و شهید نواب صفوی آشنا شد. وی پس از مهاجرت به اصفهان در جریان نهضت اسلامی امام خمینی فعال بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خدمات اجتماعی و دینی ادامه داده است.

۱۱- آیت الله سید ضیاءالدین علامه فانی در سال ۱۲۹۱ در اصفهان متولد شد. تحصیلات جدید را تا دکترای دندانپزشکی ادامه داد و تحصیلات حوزوی وی در اصفهان و قم بود. از سال ۱۳۲۵ فعالیت‌های مذهبی اجتماعی و سپس سیاسی را آغاز کرد. وی از حامیان آیت الله کاشانی و سپس امام خمینی بود و در سال ۱۳۷۷ از دنیا رفت.

۱۲- آیت الله عبدالجواد جبل عاملی در سال ۱۲۸۳ در خمینی شهر به دنیا آمد. تحصیلات وی در اصفهان و قم بود. وی از پیشگامان نهضت اسلامی بود و در سال ۱۳۶۸ از دنیا رفت.

۱۳- آیت الله سید مهدی یثربی در سال 1304 در کاشان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در قم و کاشان دنبال نمود و در دوران نهضت اسلامی از حامیان جدی امام خمینی بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی امام جمعه کاشان و نمایندگی مجلس خبرگان را بر عهده داشت.

۱۴- آیت الله محمدباقر زند کرمانی متولد ۱۲۷۳ در کرمان بود. تحصیلات جدید وی در کرمان و تحصیلات حوزوی او در قم بود. وی پس از مهاجرت به اصفهان در دفاع از نهضت امام خمینی فعال بود و در ۱۳۴۸ در گذشت. تاریخ مختصر نفت و فقه استدلالی از آثار بر جای مانده وی می‌باشد.

۱۵- حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید جمال الدین سیادت موسوی متولد ۱۳۱۰ در اصفهان می‌باشد. تحصیلات حوزوی وی در نجف اشرف و تحصیلات دانشگاهی را در ایران گذراند و به استخدام آموزش و پرورش درآمد و با نهضت امام خمینی همراه بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به تهران عزیمت نمود. او تألیفات متعددی دارد.

۱۶- حجت الاسلام والمسلمین نورالدین قودجانی معروف به «اشنی» در سال 1282 به دنیا آمد. تحصیلات وی در اصفهان و قم بود. وی از سخنوران برجسته مورد علاقه جوانان بود و در نهضت اسلامی فعال بود و در سال ۱۳۵۷ درگذشت.

۱۷- حزب زحمتکشان ملت ایران توسط خلیل ملکی و مظفر بقایی در سال‌های نهضت ملی نفت تأسیس شد. این حزب بعد از وقایع ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به تدریج به مخالفت با دکتر مصدق تمایل یافت و به آیت الله کاشانی نزدیک شد. حزب زحمتکشان ملت ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد رسماً منحل نشد اما فعالیت‌های آن کاهش یافت. اعضای این حزب در اصفهان گرایش‌های مذهبی داشتند و در نهضت اسلامی به حمایت از امام خمینی و علما پرداختند.

18- حجت الاسلام والمسلمین سید محمدرضا آل رسول (شمس آبادی) در سال ۱۲۷۹ در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات وی در مدرسه دارالفنون و حوزه‌های علمیه تهران و اصفهان بود. وی در سال ۱۳۶۸ از دنیا رفت و در کنار برادر شهیدش (آیت الله شمس آبادی)، به خاک سپرده شد.

۱۹- حجت الاسلام والمسلمین میرزا ابوالحسن تویسرکانی در ۱۲۹۵ ق. در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات وی در اصفهان بود و امامت جماعت مسجد حاج محمدجعفر آباده‌ای را بر عهده داشت. او از علمای مهاجر به قم به همراه آیت الله حاج آقا نورالله نجفی بود و در سال ۱۳4۲ از دنیا رفت.

 

منابع

  1. حنیف، محمد، اصفهان در انقلاب اسلامی، ج۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۳.

۲. گزارشی از حماسه پانزده خرداد در اصفهان به روایت خاطرات، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، شعبه اصفهان، اصفهان ۱۳۷۱.

  1. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب نوزدهم، حضرت آیت الله سید حسین خادمی (خادم شریعت)، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۸۰.
  2. شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، کتاب سوم، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، چ دوم، ۱۳۷۷.
  3. روشنگر دوران: حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمد احمدی، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، کتاب سی و پنجم، تهران، ۱۳۸۴.
  4. قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۷، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۸۷.
  5. حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، ۱۳۸۵.
  6. روزشمار انقلاب اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
  7. خاطرات و اسناد حجت الاسلام حاج شیخ غلامرضا فیروزیان، تدوین رحیم نیکبخت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰.

۱۰. دُرد و دَرد: خاطرات سید رضا میرمحمد صادقی، تدوین رضا مختاری اصفهانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰.

۱۱. اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴.

١٢. لطفی، مجتبی، ستیز با ستم، 2ج، تهران، خرد آوا، ۱۳۸۷.

۱۳. روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، دفتر اول، چ ۱۵، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، ۱۳۸۱.

  1. منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378.

۱۵. بهبودی، هدایت الله، شرح اسم، زندگی‌نامه آیت الله سید علی خامنه‌ای، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۹۱.

۱۶. اسناد ساواک و شهربانی اصفهان در سال 1342.

پی نوشت

[1] محمد حنیف، اصفهان در انقلاب، جلد ۱، ۱۳۸۳، صص 125-146؛ حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، جلد ۱، ۱۳۸۵، صص 39-40؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۷۶.

[2] حمید روحانی، نهضت امام خمینی، جلد ۱، ۱۳۸۱، ص 400، تصور نویسنده محترم مبنی بر اینکه نامبردگان همگی از کسبه می‌باشند، نادرست است و تعدادی از آنها دبیر و روحانی هستند.

[3] سیروس شفقی، بازار بزرگ اصفهان، ۱۳۸۵، ص 134.

[4] مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، جلد 35، صص 3-19.

[5] همان، جلد ۳، صص 4-6.

[6] محمد حنیف، پیشین، جلد ۱، صص 134-135، به نقل از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

[7] همان، صص ۱۳۸ و 141-142، به نقل از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

[8] رضا مختاری اصفهانی، دُرد و دَرد، خاطرات سیدرضا میرمحمد صادقی، ص 76؛ حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ۱۳۸۵، جلد ۱، ص 46، حمید روحانی، پیشین، ص 451، محمد حنیف، پیشین، ص ۱۵۲.

[9] همان، ص ۱۵۲، به نقل از فرزند آیت الله خادمی، روزنامه رسالت، ش ۵۲، ۲۰ اسفند ۶۴، ص ۸.

[10] همان، صص 448-449 و 154-155.

[11] محسن هاشمی، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ص ۱۱۷؛ بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، گزارشی از حماسه پانزده خرداد در اصفهان به روایت خاطرات، ص 36.

[12] اسناد انقلاب اسلامی، جلد ۳، ص 81؛ امام و روحانیون، ص ۱۰۹.

[13] حمید روحانی، پیشین، جلد ۱، صص 459-473.

[14] روزشمار انقلاب اسلامی، ص 49.

[15] گزارشی از حماسه پانزده خرداد در اصفهان به روایت خاطرات، ۱۳۷۱، ص ۳۸.

[16] محمد حنیف، پیشین، صص ۱۵۶-۱۵۷؛ گزارش‌های شماره ۲۹۴ مورخه 42.3.14 شماره ۲۹۵ مورخه 42.3.15 ساواک اصفهان به ساواک مرکز؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، خادم شریعت، ص ۱۵.

[17] خادم شریعت، صص ۱۷-۱۹؛ محمد حنیف، پیشین، جلد ۱، ص ۱۶۵.

[18] برای آشنایی بیشتر با استاد جلال الدین همایی در گذشته در ۱۳۵۹ ه.ش به کتاب همای معرفت، نوشته میترا هاشمی مراجعه نمایید.

[19] برای آشنایی بیشتر با استاد محمدحسین صغیر اصفهانی در گذشته 1349 ش. به کتاب زنده جاوید، نوشته علی صغیرا مراجعه نمایید.

[20] هدایت الله بهبودی، شرح اسم، ص ۷۴.

[21] محمد حنیف، پیشین، ص 127.

[22] همان، صص 203-204.

[23] صمصام از شخصیت‌های جذاب اصفهان در دهه‌های سی و چهل بود. او با ظاهری متفاوت با عمامه سبز نه همچون روحانیون و نه چون روحانیون و نه مانند مردم عادی در انظار ظاهر می‌شد. هرگز به زندگی ماشینی خو نگرفت. تا آخر عمر همسری اختیار ننموده و مبالغی را که از طریق وعظ و شرکت در جلسات روضه‌خوانی به دست می‌آورد، صرف امور خیریه و رسیدگی به خانواده‌های بی‌سرپرست می‌کرد. در مورد او داستان‌های بسیاری بر سر زبان‌هاست که از هوش و ذکاوت بالای او حکایت دارد. او با سخنان و اصطلاحات طنزآمیز بر روی منابر، ماهیت و هویت دست‌اندرکاران حکومت و دولت را به سخره می‌گرفت و کسی هم جرأت و توان برخورد با وی را نداشت. صمصام قبل از پیروزی انقلاب وفات یافت.

[24] پاسدار اسلام، شم ۸۵ (دی ماه 67)، ص 41، به نقل از اصفهان در انقلاب، جلد ۱، صص 203-201.

[25] در نامه شماره 3۱۷۱ مورخه 42.3.20 سرلشگر پاکروان، رئیس ساواک مرکز، به استان‌ها، آخرین بازارهای اعتصابی ذکر می‌شود.

[26] قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد ۷، ص ۱۱۹.

[27] همان، ص ۱۲۴.

[28] همان، ص 131.

[29] همان، صص 129-130.

[30] خادم شریعت، صص ۲۸ و ۲۹.

[31] حمید روحانی، پیشین، صص 671-699.

[32] اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۸۷؛ خادم شریعت، صص ۲۲-۲۳.

[33] حمید روحانی، پیشین، صص 669-671.

[34] قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ج۷، صص ۸۹-۱۱۵؛ روزشمار انقلاب در اصفهان، ص ۱۰۵؛ ستیز با ستم، جلد ۱، صص 36-39.

[35] هنگ مستقل ژاندارمری اصفهان، رکن ۲، «جناب استاندار استان اصفهان، شماره (42.3.18-620).

[36] همان سند، همان‌جا

[37] همان.

[38] نامه شماره 2087/2 سرتیپ نامدار به فرمانده مرکز توپخانه به فرماندهی هنگ مستقل ژاندارمری اصفهان- 42.3.18.

[39] همان.

[40] از هنگ ژاندارمری اصفهان، رکن ۲ به ریاست شهربانی اصفهان، شماره ۶۳۸۳- 42.3.20.

[41] هنگ مستقل ژاندارمری اصفهان، رکن ۲ به استاندار اصفهان شماره ۶3۶۶- 42.3.20.

[42] همان.

[43] برگه بازجویی محمود شهیدی از متهم سید یحیی مرتضوی، بدون شماره نامه 42.3.20.

انتهای پیام/

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاه‌ها
  1. Avatar photo شهروند گفته :

    اتفاقا تحولات قبل از انقلاب در خمینی شهر بسیار زیاد بوده اما به غیر از منابع محلی کمتر در رسانه ها و مکتوبات رسمی مطرح شده و بیشتر در سایه اصفهان عنوان شده.
    آقایان مرتضوی؛ آیات جبل عاملی و ابطحی و احمدی که خودتون در متن اشاره کردید گویای این نکات هست.
    شهید محمد قورچانی خوزانی هم که بنیانگذار تکواندو پومسه در ایران هستند به عنوان سردار چریک به همراه شهید چمران در لبنان حضور فعال داشته اند.

دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پنج × سه =