به گزارش اصفهان زیبا؛ چهارباغ اصفهان تا همین چند دهه پیش پررونقترین خیابان شهر بود؛ نه محلی برای گذر که محلی برای ماندن و دیدارها. هر قشری از جامعه پاتوقهای خودش را در چهارباغ داشت. اهالی فرهنگ و هنر هم پاتوقهای روشنفکرانه خودشان را در چهارباغ برپا میکردند.
این معبر مشجر صفوی همیشه برای اهالی شهر آغوش گشادهای داشت تا در آن قدم بزنند. پیر و جوان، تحصیلکرده و روزنامهخوان، فرهنگی و فرهیخته، شیکپوشان آراسته، همه و همه فاصله دروازه دولت تا سیوسه پل را چندین بار قدمزنان طی میکردند. کافی بود چندباری ناظر این رفتوآمدها باشی تا همه قیافهها برایت آشنا شوند. تو گویی همه آشنا بودند: عباس بهشتیان، دایرهالمعارف سیار اصفهان بود که در چهارباغ قدم میزد و حظ میکرد؛ آقای سپنتا که با «دختر لر»، خاطره خود را در یاد همه جاودان کرد؛ حاج آقا سپهری با چهره خندان و ظاهر آراستهاش، معلم چندین نسل از اصفهانیها بود؛ آقای دکتر لطفالله هنرفر که به گردن اصفهان حق زیادی داشت؛ آقای دهش با موهای سفید پُر، مبادی آداب، متین و باوقار از میانه چهارباغ میگذشت؛ «سمبات» و «یرواند» از نقاشان شناختهشده اصفهان هم، در این آمدوشدها دیده میشدند. در این قدمزدنها، گاهی حاضرجوابی و طنازی دو رهگذر توجهات را به خود جلب میکرد. چهارباغ، قدم زدن در چهارباغ، آدمهای چهارباغ، گفتوگوها و طنازی مردم، همه اینها بخشی از تاریخ و فرهنگ اصفهان بودهاند.