به گزارش اصفهان زیبا؛ اگر به دولت از نظر ماهیت سازماندهی فکر کنیم و الگوی اداره دولت را موضوع توجه خود قرار دهیم، دولتی که میراثدارش هستیم، یک سازمان هرمی است.
سازمان هرمی درواقع بر پایه اعمال قدرت و خط فرمان حرکت میکند و دستورات و بخشنامهها هستند که تحرک را ایجاد میکنند. سازمان هرمی سازمانی است که آدمهایش را استخدام میکند، اجیر میکند؛ یعنی برای اینکه افرادی در این سازمان کار کنند، قاعدتاً باید اجیر شوند؛ درواقع همین چیزی است که ما به اسم کارمندی میشناسیم.
علاوه بر خوبیهایی که این سازمان دارد، میتوان گفت که آسیبهایی هم دارد. از نظر اقتصادی خیلی گران است؛ یعنی مثلاً گرانترین کار این است که شما برای اینکه یک کاری را انجام بدهید، ادارهای برایش تأسیس کنید و بعد حقوق یک نفر را بهصورت تمام روز به او بدهید و بگویید که شما تمام روز اینجا هستید؛ ولی احتمالاً چند ساعت کار دارید؛ مثلاً کار مفید ادارات را که نگاه میکنید، متوجه میشوید چند ساعتی بیشتر نیست؛ درحالیکه اگر این کار را در سازماندهیهای دیگر انجام دهید، خیلی با صرفه اقتصادی بیشتر است.
طبیعتاً هزینه اینطور سازمان را باید از زاویه مالیات و از راههای منابع ملی کشور تأمین کرد و خود این کار، نارضایتی ایجاد میکند. شما میخواستید ایجاد رضایت کنید، آمدید یک دولت تشکیل دادید، بعد مالیاتها را باید افزایش دهید یا باید سرمایههای آیندگان را بفروشید، خامفروشی کنید که بتوانید آن را بگردانید؛ درحالیکه کارها را میتوان به شکل دیگری که ارزانتر است، انجام داد.
این سازمان از زاویه فرهنگی و تربیتی که احتمالاً مهمتر از جنبه اقتصادیاش است، یک آسیب جدی دارد: وقتی در این سازمان فرهنگ کارمندی (فرهنگی که منتظر است بخشنامه بیاید تا حرکت کند) غالب میشود، آدمها تحرک خودشان را از دست میدهند؛ یعنی اینها خودشان نمیجوشند؛ بلکه منتظر هستند. این ساختار به شما ضریب برای تحرک نمیدهد؛ بلکه برعکس، اگر از این چهارچوبها حرکت کنید، جزو تخلفهایتان حساب میشود.
این سازمان از نظر اداری هم یک آسیب دارد. این سیستم بُرد اقتدارش در رأس هرم کم است؛ یعنی تا پشت در اتاق خودش بیشتر نیست؛ مثلاً اگر دستوری بدهد، این دستور تا پشت در بیشتر زورش نمیرسد و بهراحتی ادامه ندارد. این ادامه خودش با خیلی از موانع روبهروست؛ چون اولاً سلسلهمراتبی هست و هر کدامشان اگر بخواهند اعمال اقتداری روی آن انجام بدهند، آن ته خط معلوم نیست این دستوری که در رأس هرم دنبال میشد، چه اتفاقی روی آن میافتد یا اینکه چون سلسلهمراتبی است، برای اینکه بازخوردی از این دستوری که دادیم بگیریم، در اینجا گزارش، ملاک این سیستم است و بخشی از این سیستمها، سیستمهای گزارشدهی است. حال اگر در گزارش خطاهایی باشد، عملاً فردی که در رأس هرم هست، نمیداند که واقعاً این چیزی که خواسته است، اجرا شده یا نه یا مثلاً زمینه اینکه قانون دور زده شود و اینکه قانون درواقع به ضد خودش تبدیل شود یا قانون را رعایت نکنند، وجود دارد.
این چالش، چالشی است که مخصوص ما نیست. تقریباً ایده «رفتن دولتهای هرمی بهسمت مدلهایی که بتواند با بهینهترکردن مدیریتی و خصوصیسازی و تجارتیترکردن و قواعد بخش خصوصی را در دولت جریان دادن، خودش را بهینه کند» یک دورهای در ایران هم بوده و شکستخورده است.
ایدههایی در دنیا دنبال میشوند که سعی میکنند این مشکل را در بیرون از دولت حل کنند؛ چون این دولت با این اقتصادی که گفتیم، علیالقاعده نمیتواند این مشکل را حل کند.
معتقدم حضرت آیتالله رئیسی توانستند یک نمونه و یک الگو در این زمینه بسازند. آقای رئیسی عدم تحرک این ساختار بزرگ و فربه و این ماشین سنگین را با کار بهینه و با خستگیناپذیربودن و با مجاهدت و با آن قَسَمی که بهعنوان رئیسجمهور خوردند و به آن وفادار بودند، جبران کردند؛ یعنی ایشان از جای دیگری اعمال قدرت را دنبال میکند، نه از جایگاه رسمی خود و بهعنوان یک رئیسجمهور. تحرک کسی که میتواند تا سرحد جان مجاهدت کند، ناشی از آن زمینههای ایمانی است که ما در ایشان اینها را دیدیم و همین ایمان عاملی بود که توانست مجاهدت در این سطح را نشان دهد.
همچنین زمینهای که ایشان در سازمان بازرسی داشت و گزارشهای خلاف و درروهای این قضیه را میشناخت و زمینه قضایی که ایشان داشت، اینها نشان میداد که شما بهعنوان کسی که در رأس هرم قدرت هستید، اگر از ظرفیت قضایی کاملاً آگاه نباشید، احتمالاً مدام در حال دورخوردن باشید و این خصوصیات انسجام خوبی را در ایشان ایجاد کرده بود یا شعاری که در همان تحرک زیاد داده میشد و در بین مصاحبههای این روزها هم بود که میگفتند: شعار همیشگی آقای رئیسجمهور این بود که در این سیستمی که اینقدر سخت و سنگین کار میکند، ۱۰درصد طراحی لازم است و ۹۰درصد پیگیری. حالا معمولاً با عدد ۲۰، ۸۰ زیاد شنیدهایم؛ اما گویا پیگیری اینقدر مهمتر است؛ یعنی ایشان برای کارش فرمول هم درست کرده که من 10درصد طراحی و ۹۰درصد پیگیری میکنم تا این سیستم بتواند حرکت کند، طبیعتاً برایش از خانواده، از جان و از همه چیز خودم هم میگذرم.
مؤلفه دیگری که ایشان داشت و باعث شد چنین شخصیتی دربیاید و ما بتوانیم مدعی شویم که کاراییترین شکل دولت را درزمینه فرایند اداره تجربه کردیم، زمینه صمیمیتش بود؛ یعنی ایشان وقتی ته خط میایستاد، آن دستوری را که در رأس هرم گفتهشده، در ته خط دنبال میکرد؛ درواقع خُلق مردمی ایشان باعث میشد از گزارشها و از فرایندها آزاد شود و کانالیزهبودن را از آنها بگیرد، مجموعه اینها هم مشروعیت را درست میکرد، هم خط فرمان را راه میانداخت.
میتوان گفت که ما به بهینهترین و کارآمدترین شکل، دولتی را بدون تجارتیکردن و بدون اینکه فرهنگ بازار را در آن اضافه کنند، بلکه با فرهنگ خدمت و اضافهکردن فرهنگ ایمان تجربه کردیم.