در آیه 4 سوره فتح آمده است: «هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً» (سوره فتح، آیه 4)؛ «اوست که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید و سپاهیان آسمان و زمین فقط در سیطره مالکیت و فرمانروایی خداست و خدا همواره دانا و حکیم است.»
در آیه 7 همین سوره مبارکه نیز تکرار شده است: «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً» (سوره فتح، آیه 7)؛ «سپاهیان آسمانها و زمین فقط در سیطره مالکیت و فرمانروایی خداست و خدا همواره توانای شکستناپذیر و حکیم است.»
در کتاب شریف «تفسیر المیزان» در تفسیر «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» اینگونه آمده است: کلمه «جند» به معنای جمع انبوهی از مردم است که غرضی واحد، آنان را دور هم جمع کرده باشد و به همین جهت، به لشکری که میخواهند یک مأموریت انجام دهند، «جند» گفته میشود.
و سیاق آیه شهادت میدهد که مراد از جنود آسمانها و زمین، اسبابی است که در عالم دست در کارند؛ چه آنهایی که به چشم دیده میشوند، و چه آنهایی که دیده نمیشوند.
پس این اسباب واسطههایی هستند بین خدای تعالی و خلق او و آنچه را او اراده کند، اطاعت میکنند و مخالفت نمیورزند (محمدحسین، طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، سید محمدباقر، ج 18، ص 392).
همان طور که بیان شد، علامه طباطبایی بهصراحت از وجود اسباب و واسطههایی صحبت میکند که به اذن الهی و تحت اراده الهی به اداره هستی مشغول هستند.در تفسیر شریف «احسنالحدیث» در توضیح آیه مذکور اینگونه بیان شده است: این بخش از آیه که میفرماید «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکیماً» در واقع علت نزول سکینه است؛ همان سکینهای که در ابتدای آیه به آن اشاره شده است.
یعنی علل و اسباب جهان، خاص خدا و در دست خداوند است و حق تعالی بهواسطه همین اسباب میتواند بر قلوب مؤمنان آرامش بفرستد. پس مراد از جنود، عوامل و اسباباند و در آیه شریفه از لفظ «جنود» که جمع است استفاده شده تا به کثرت این اسباب و علل اشاره شود و لفظ «علیم» نشاندهنده احاطه خداوند بر آن علل و اسباب است.
یعنی خداوند به تمامی سنن الهی علم دارد. لفظ «حکیم» حکایت از آن دارد که آن اسباب را روی مصلحت و حکمت به کار میگیرد (قرشی، سید علیاکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج 10، ص 223).
پس مشخص و واضح است که قرآن کریم وجود سنن الهی را مورد تأیید قرار میدهد و از این سنن با کلمه جنود یاد میکند.اکنون به سراغ روایات میرویم تا سنن الهی را در کلام معصومان (ع) بررسی کنیم.
معروفترین حدیثی که در این زمینه بیان شده، کلامی گوهربار از امام صادق(ع) است که میفرمایند: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ السَّعِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ بْنِ صَغِیرٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ رِبْعِی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: أَبَی اللَّهُ أَنْ یجْرِی الْأَشْیاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِکلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِکلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِکلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَلِک رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ نَحْنُ» (محمدبنحسن، صفار، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، کوچهباغی، محسن، ج 1، ص 6)؛ «امام صادق(ع): خدا از آن ابا دارد که چیزها را جز به اسباب آنها روان گرداند.
این است که برای هر چیز سببی قرار داد و برای هر سبب شرحی و برای هر شرح دانشی و برای هر دانشی دربی گویا، که هرکس او را شناخت شناخت و هرکه او را نشناخت نشناخت.
آن درب، همان رسول خدا (ص) و ما هستیم.»با توجه به وجود سنن الهی در عالم، باید اذعان کرد که تمام حوادثی که در عالم روی میدهد، بهواسطه سنن الهی است.
ممکن است بهظاهر ما این قوانین را نشناسیم یا علت حوادث را متوجه نشویم؛ ولی هیچ شکی نیست که تکتک حوادث عالم از علت خاص خود پیروی میکنند و این علل همان سنن و قوانین الهی است.
در واقع، رویدادن یک حادثه دلیلی است بر اینکه قطعاعلت آن حادثه به فعلیت رسیده است؛ پس تمام حوادث عالم از علت خود پیروی میکنند.در قسمت بعد انشاءالله به بیان تکوینیبودن سنن الهی خواهیم پرداخت.