فرازوفرود حوزه علمیه اصفهان در نیمه اول قرن چهاردهم قمری

درخشش حوزه اصفهان در سال‌های آخر قاجار

در نیمه اول قرن چهاردهم هجری اساتید بزرگ و برجسته‌ای در حوزه‌های علمیه جهان تشیع مطرح بودند

تاریخ انتشار: 12:05 - شنبه 1403/04/16
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
درخشش حوزه اصفهان در سال‌های آخر قاجار

به گزارش اصفهان زیبا؛ در نیمه اول قرن چهاردهم هجری اساتید بزرگ و برجسته‌ای در حوزه‌های علمیه جهان تشیع مطرح بودند. خصوصا دارالعلم اصفهان مملو از علما و فقها بود و در گوشه‌وکنار آن، مدرسان و محققان مشهور و نامداری به تدریس و تحقیق مشغول بودند.

ازجمله این مدرسان دونفر عالم محقق ساکن مدرسه صدر، مرحوم جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملامحمد کاشانی بودند که حوزه علمیه اصفهان، به‌ویژه تحصیل فلسفه و علوم عقلی به وجود آن‌ها قائم و تدریس این فنون به آن‌ها منحصر بود؛ بدین سبب نام ایشان با یکدیگر تردیف شده است. عنوان «خان» و «آخوند» در آن زمان چندان اشتهار داشت که سراسر ایران را فراگرفته بود و عموم طلاب که از شهرهای دیگر هم به اصفهان می‌آمدند، ناگزیر نزد این دونفر مشغول تحصیل می‌شدند.

تحول فکری که در این زمان به‌مرور در حوزه علمیه اصفهان به‌وجود آمد رشد جریان فلسفی میان مدرسان حوزه بود. مرحوم آیت‌الله میرسید حسن مدرس‌هاشمی درباره فلسفه و نحوه تدریس فلسفه در حوزه‌ها در آن زمان می‌فرماید: «جو حاکم، فلسفه بود. هرکس می‌خواست مرجعیت و زعامت عامه پیدا کند، شرط اول این بود که اسم فلسفه را نبرد. چه بسیاری افرادی که واقعا زحمت فوق‌العاده در فلسفه کشیده بودند؛ ولی موقعی که در آستانه مرجعیت قرار می‌گرفتند، فورا فلسفه را ترک می‌کردند. درس‌های فلسفی خیلی محدود و بیشتر به‌صورت خصوصی برگزار می‌شد. انگیزه این کار یا به خاطر حفظ عقاید عوام و کسانی که اهلیت آموختن فلسفه را ندارند بود و یا به خاطر ترس از جو موجود. اساسا حوزه‌ها نسبت به فلسفه بدبین بوده‌اند.»

آقاسید محمد شهشهانی که فقه را از طهارت تا دیات به شعر درآورده است، با فلسفه شدیدا مخالف بوده و آن را کفر می‌دانسته است. آقا ملااسماعیل درکوشکی، استاد فیلسوف بزرگ حاج‌ملاهادی سبزواری، جهت تحصیل به نزد ایشان می‌رود. او از سبزواری می‌پرسد: چه درس‌هایی خوانده‌ای؟ می‌گوید:فلسفه و عرفان. می‌پرسد: فصوص هم خوانده‌ای؟ می‌گوید: بله؛ درسش را هم گفته‌ام. می‌گوید: برای تو درس نمی‌گویم؛ تا اینکه بروی بین خود و خدا، از گذشته‌ات توبه کنی و تصمیم بگیری که ازاین‌پس به سراغ فلسفه نروی.

ازجمله کسانی که در راه زنده‌کردن تدریس و تعلیم فلسفه در حوزه اصفهان تلاش زیادی کرد و در این راه سخن‌ها شنید، مرحوم حکیم جهانگیرخان قشقایی بود. مرحوم استاد همایی در این باره می‌نویسد: «جهانگیرخان در اثر شخصیت بارز علمی و تسلم مقام قدس و تقوی و نزاهت اخلاقی و حسن تدبیر حکیمانه که همه در وجود او مجتمع بود، تحصیل فلسفه را که مابین علما و طلاب قدیم سخت موهون و با کفر و الحاد مقرون بود، از آن بدنامی به‌کلی نجات داد و آن را در سرپوش درس فقه و اخلاق، چندان رایج و مطلوب ساخت که نه‌فقط دانستن و خواندن آن موجب ضلالت و تهمت و بدبینی نبود؛ بلکه مایه افتخار و مباهات می‌شد.»

در دوره قاجار با غلبه اصولگرایان بر اخباریان، روحانیون اصولی اصفهان با حضور در صحنه سیاسی، اندیشه جدایی دین از سیاست را طرح کردند. حضور مراجع و روحانیون اصفهان در جریان نهضت تنباکو و شکست کمپانی رژی، نشان داد که جریانات سیاسی و اجتماعی در اصفهان غالبا صبغه مذهبی دارند.

در جریان نهضت تنباکو در سال 1309 نخستین جرقه‌های مخالفت با کمپانی رژی از اصفهان برخاست و علمای اصفهان ازجمله شیخ‌علی‌محمد اژه‌ای و شیخ محمدتقی نجفی مشهور به آقا نجفی و برادرشان شیخ محمدعلی نجفی فتوای تحریم خریدوفروش اجناس خارجی و مصرف توتون و تنباکو را صادر کردند و بازاریان و مردم اصفهان از آنان پیروی کردند. روی‌هم‌رفته نفوذ کلمه ایشان در اصفهان و توابع پیشرفت یافت و فی‌الجمله سکته و وقوفی به اداره وکلای کمپانی وارد آمد. (شیخ حسن کربلایی، ص 56)

در طول نهضت مشروطیت، علمای اصفهان به تأثیرگذاری در جریان مشروطه‌خواهی دینی و اسلامی‌کردن آن جریان و تحقق مشروطیت و مبارزه علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی گام‌های بلندی برداشتند و در اصفهان انجمن‌های سیاسی‌مذهبی گوناگون پدید آوردند که ازجمله آن‌ها می‌توان «انجمن مقدس ملی اصفهان» به رهبری حاج‌آقا نورالله نجفی و برجسته‌ترین همفکر او، شهید سیدحسن مدرس، «انجمن اتحادیه علمای اعلام»، «انجمن اتحادیه طلاب»، «انجمن اتحادیه سادات»، «انجمن خوانساریان» و «انجمن تجار» اشاره کرد.

آنچه به انسجام و نقش‌آفرینی نیروهای مذهبی در اصفهان کمک می‌کرد، سابقه دیرین حوزه علمیه اصفهان و سابقه مرکزیت اصفهان و حضور روحانیون این شهر در امور سیاسی و اجتماعی در این دوره بود.

در جریان بازگرداندن مشروطیت و خنثی‌کردن کودتای محمدعلی شاه علیه مشروطیت، حوزه اصفهان نقش مؤثری داشت و حاج‌آقا نورالله نجفی با همراهی دیگر بزرگان علمای اصفهان، ازجمله بزرگانی همچون سیدالعراقین، ملامحمد حسین فشارکی، میرزاابوالحسن بروجردی، حاج‌آقا منیرالدین بروجردی و دیگران توانستند شهر را از قتل و غارت و رکود اقتصادی این دوران که بر بسیاری از شهرها چیره شده بود، بازدارند. در این دوره عالمان فرهیخته و وارسته‌ای در حوزه اصفهان تربیت شدند که تحت‌تأثیر رفتار و سلوک اساتید و مدرسان خود بودند و همین موضوع در پویایی و شکوفایی حوزه علمیه اصفهان بسیار ممتاز بود.

ازجمله این علمای بزرگ در این دوره یکی مرحوم میرزابدیع درب امامی (متوفی 1318 ق) که «واقعا بدیع‌الزمان بود، در کمال فقر و به وضع پاکیزگی و استغنا [می‌زیست] … خواص و مقدسین حتی از محلات دوردست» به در س او حاضر می‌شدند. او در مدرسه نیم‌آورد بود و مخصوصا در قوانین و شرح لمعه استاد و شرح کبیر و متأجر نیز تدریس می‌کرد و اغلب فضلا و علمای اصفهان در آن زمان از شاگردان او به‌حساب می‌آمدند.

مرحوم آیت‌الله‌العظمی آقا سید محمدباقر درچه‌ای (متوفی 1342 ق)، استوانه سترگ دانش و تقوا، اسوه فرزانگی و فرهیختگی بود. او از مبرزترین چهره‌های فقهی یکصدسال گذشته و از مراجع معظم تقلید بود که شاگردان بسیاری را پرورش داد.

مرحوم آیت‌الله‌العظمی آقا سید ابوالقاسم دهکردی (متوفی 1353 ق) از دیگر مربیان علمی و عملی در آن زمان بود. او با تهذیب نفس، کشیک دل و پارسایی در عمل، به ملکوت انس گرفته و مدارج بلندی را طی کرده بود و مسلما تأثیر چنین شخصیتی ملکوتی بر طلاب و دانش‌پژوهان آن زمان بسیار نافذ و توصیف‌ناپذیر بوده است.

وجود چنین بزرگانی در حوزه آن روزگار اصفهان مؤید چهره درخشان پایگاهی بلندمرتبه و رفیع آن بود که در آن چندهزار طلبه و استاد مشغول تعلیم و تربیت علوم دینی بودند.

با آمدن رضاخان و سیاست ضددینی او، به حوزه‌ای که عظیم‌ترین حوزه تشیع بود و چندین هزار طالب علم در آن به تحصیل اشتغال داشتند، به سبب سیاست‌های غلط، ضربات بسیاری خورد و هیچ‌گاه به درخشش پیشین خود دست نیافت.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

چهارده + پنج =