به گزارش اصفهان زیبا؛ مواضع سیاسی و مبارزه روحانیت آگاه و اندیشمندان اسلام در جهت رهایی ملل مستضعف از زنجیر ظلم و بیداد، استعمار و استبداد، همواره نقشی درخشان و تاریخساز ایفا کرده است.
هرگاه دشمنان اسلام بر آن شدهاند تا با استعمار و استثمار ملت مسلمان، گامی در راه تضعیف جوامع اسلامی و تضعیف اسلام بردارند، مراجع تقلید شیعه، علمای آگاه و هوشیار، گام در میدان پیکار نهادند و پیشاپیش موج خروشان و طوفان خشمگین امت اسلامی به مبارزه با استعمار و استبداد رفتند. در تاریخ مبارزات ملت مسلمان ایران علیه ظلم شاهان، آنجا که مبارزه رنگ اسلامی داشته، هرگز از برکات عالمان دینی بینصیب نبوده است.
در این شماره، خاطراتی چند از مبارزه علما و روحانیون اصفهان را از زبان پیشگامان انقلاب اسلامی میخوانیم.
1. توجه: «روحانیون افراطی»، نامی است که دائما در اسناد ساواک، درباره روحانیون مبارز و انقلابی به کار میرفت.
پهلوی و تضاد با روحانیت
محسن نصری نویسنده کتاب «ایران؛ دیروز، امروز، فردا» معتقد است: از مظاهر مخالفت شاه با روحانیون ایران یکی هم آن بود که پس از رحلت آیتاللهالعظمی بروجردی (40.1.10) پیام تسلیت خود را بهعنوان پادشاه تنها کشور شیعه، برای آیتاللهالعظمی حکیم به نجف فرستاد، بدان منظور که عالمان ایران در حد مرجعیت نیستند و آیتالله حکیم شایسته این مقام است.
درصورتیکه در آن موقع آیات عظام سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری، سید شهابالدین مرعشی نجفی در شهر قم، میلانی و شیرازی و قمی در مشهد و محلاتی در شیراز و خوانساری در تهران در حد مرجعیت مطرح بودند و مردم از آنها سخن میگفتند و آیتاللهالعظمی خمینی نیز در نزد خواص معروفیت داشتند، گرچه حضرت امام به دلیل فعالیتها و تلاشهای مبارزاتی که داشتند، معروف شدند و از همه پیشی گرفتند…
گفتوگو با استاد محسن نصری
همچنین فضلالله صلواتی در کتاب «سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی»، صفحه 222 الی 224 مینویسد: در دستگاه شاه، دستگیریهای مکرر طلبهها و روحانیون و به سربازی فرستادن آنها، شکنجههای وحشیانه ساواک و شهادت روزبهروز بیشتر میشد… اهانتها و بدگوییها و اتهامات به طلبهها و روحانیون بسیار بود، بدینوسیله میخواستند آنان را نزد مردم خوار و زبون گردانند که اراده خداوند چیز دیگری بود. بهجای آنکه مذهبیها و طلبهها در جامعه خوار و خفیف شوند، حکومتیان مورد سوءظن قرار گرفتند.
زنبور درشت بیمروت را گوی، باری چو عسل نمیدهی نیش مزن (گلستان سعدی)
اختران شبشکن اسامی روحانیون مبارز اصفهان
احمد زمانی میگوید: از میان روحانیون، اگر بخواهم از قدیمیترین مبارز نام ببرم که اسناد موجود ساواک آن را نشان میدهد و سخت هم مورد اعتماد حضرت امام (ره) بود، مرحوم آیتالله سید حسین موسوی خادمی است. همزمان با آیتالله خادمی، آیتالله رحیمارباب و آیتالله سید محمدرضا خراسانی هم وجوهات مردم را میگرفتند؛ اما ازلحاظ انقلابیبودن آیتالله خادمی به همه ارجحیت داشت.
آیتالله سید جلالالدین طاهری و روحانیونی مثل مرحوم حاجآقا احمد امامی، حاجآقا حسن امامی، مثل آقایان سید محمد احمدی فروشانی، حاجآقا محمدتقی رهبر (که مدتی هم نماینده مجلس بودند)، حاجآقا غلامرضا فیروزیان، حاجآقا محمدباقر زند کرمانی، حاجآقا سید جمالالدین صُهری، اینها بیشتر از دهه 50 به بعد فعالیت گسترده خود را آغاز میکنند و در فعالیتهای انقلابی معروف میشوند.
دیدار امام خمینی(ره) از منزل آیتالله خادمی در قم، پس از پیروزی انقلاب اسلامی
سایر اسامی: از سایر علما، روحانیون فعال و منبریهای مبارز اصفهان میتوان این اسامی را نام برد:
آیتالله سید عبدالحسین طیب، شهید آیتالله سید محمد حسینی بهشتی، شهید علیاکبر اژهای، شهید محمد منتظری، شهید آیت شمسآبادی (شهادت در سال 1355)، آیتالله نورالدین اَشَنی (همدرس امامخمینی(ره))، حاجآقا کمال فقیه ایمانی، حجتالاسلام مهدی مظاهری، آیتالله سید اسماعیل هاشمی، حجتالاسلام سید ابوتراب مرتضوی درچهای، حجتالاسلام سید یحیی مرتضوی، آیتالله سید ضیاءالدین علامه، حجتالاسلام احمد سالک، حجتالاسلام سید ابوالحسن بدری و…
نکته: اصفهان میراثدار حوزههای علمیه شیعه است و قطعا اسامی علما و روحانیون مبارز اصفهان، بسیار بیشتر از این تعداد است؛ اما اکنون به همین مختصر بسنده میکنیم و به برخی اسامی نیز در ادامه متن اشاره شده است.
نمازجمعههای اصفهان
محمدعلی مقدس معتقد است: «اولین نمازجمعه واقعی و اسلامی در ایران که وابسته به رژیم نبود، توسط آیتالله حسینعلی منتظری در نجفآباد اصفهان برگزار شد که در آن مهمترین مسائل سیاسیاجتماعی روز را مطرح و مردم را آگاه میکردند. البته در تهران و اصفهان نمازجمعه برگزار میشد که وابسته به رژیم و آخوند و امام جماعت آن حکومتی بود و زیر نظر دولت بود و صحبتها کنترل شده بود یا در قم هم نمازجمعه توسط آیتالله اراکی برگزار میشد؛ ولی هیچ مسئله خاصی از مسائل سیاسی اجتماعی روز مطرح نمیشد. بعد در سالهای 48 و 49 خواندن نمازجمعه از طرف آیتالله منتظری به آیتالله طاهری پیشنهاد شد، که ایشان زیر بار نمیرفتند و از اینکه ساواک و دولت مانع شود، هراس داشتند. آیتالله منتظری فرمودند: “شما شروع کنید و از مشکلات آن نترسید…” بههرحال آن جلسه به نتیجه عملی نرسید. باز با سفارش و تأکید زیاد، ایشان را برای نماز آماده کردند.» (به نقل از کتاب «اصفهان در انقلاب»، جلد سوم، صفحه 218)
احمد زمانی میگوید: از حدود سال 1350 آقای طاهری و آقای سید محمد احمدی و آقای محمدحسین حسینی رامشهای با رویکرد انقلابی نمازجمعه میخواندند و البته دو نفر اول بیشتر در حسینآباد اصفهان نماز میخواندند.
برگزاری نماز جمعه در مصلی تختفولاد؛ سال 1357
قبل از آن، حاجآقا رحیمارباب در خیابان آتشگاه در روستایی به نام گورتان نمازجمعه میخواندند. مرحوم آقای ارباب خطبههای نماز جمعه را به زبان عربی میخواندند و خودبهخود ما نمیتوانستیم استفاده کنیم. حاجآقا ارباب در صدوپنج سالگی از دنیا رفتند. حاجآقا مصطفی بهشتینژاد (پدر شهید حجتالاسلام حسن بهشتینژاد و حاجآقا حسین بهشتینژاد) تا وقتیکه زنده بودند، امامجمعه موقت بودند. گاهی هم آیتالله اسدالله جوادی بهطور موقت نمازجمعه میخواندند.
مرحوم آقای دهکردی در زینبیه نمازجمعه میخواندند که من در نمازجمعه ایشان شرکت کرده بودم. بعدها آقای سید محمدجواد غروی در خیابان امام خمینی نمازجمعه میخواندند که البته بسیاری از انقلابیون درباره عقاید ایشان اشکال و سؤال داشتند و در نمازشان حضور پیدا نمیکردند. در مسجد جامع، آقای میرسیدعلی ابطحی و قبل از او آقای سلطانالعلما نمازجمعه میخواندند که نمازجمعه رسمی موردقبول حکومت بود و آنها از طرف شاه به این کار منصوب شده بودند.
[ابطحی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به اتهام همکاری با رژیم طاغوت دستگیر و توسط دادگاه ویژه روحانیت به دو سال حبس و خلع لباس روحانیت محکوم، ولی به علت کبر سن از حبس معاف گردید. او در سال 1368 فوت کرد. همچنین در اسناد لانه جاسوسی آمریکا، جلد 10، صفحه 474 چنین آمده است: «…در اصفهان ابتدا دکتر سراج الواعظین به همکاری با ساواک متهم شد و دادگاه او را علاوه بر خلع لباس به چهار سال حبس محکوم کرد؛ (او قبول کرده است که روحانی ویژه انجام امور مذهبی نظیر کفنودفن و غیره برای ساواک بوده است). بعد از او، چهارده روحانی دیگر نیز متهم شدند، ولی به دلیل اعمالنفوذ روحانیون فعلا اقدام قانونی علیه آنها به هر دلیلی متوقف شده است.»]
مسئولیت این جلسه به عهده من است!
اولین تظاهرات گسترده مردم اصفهان
در پایان سال 1356 قیام مردم تبریز (در چهلم شهدای قیام قم) اتفاق افتاد و مقرر شد در اصفهان، روز نهم فروردین 57 در مسجد حکیم و ده فروردین در مسجد اعظم مراسمی برای چهلمین روز شهدای این واقعه برگزار شود. مراسم مسجد حکیم با جمعیت فوقالعادهای تشکیل شد که تا آن زمان بیسابقه بود. مرحوم احمدی هم سخنرانی بسیار شجاعانهای در آن روز انجام دادند. ایشان در آغاز آن سخنرانی اعلام کردند: «مسئولیت این جلسه به عهده من است و من آماده شهادت هستم.» تقریبا همه حضار بهشدت به گریه افتادند.
بعد از این مراسم، جمعیت شایانتوجهی به سمت خیابان عبدالرزاق راه افتادند و تظاهرات را از آنجا بهطرف چهارراه تختی، چهارباغ و میدان انقلاب ادامه دادند که از همان چهارراه تختی، درگیری اولیه بین مأموران انتظامی و مردم شروع شد. تظاهرات قبلی در محدوده کوچکی برگزار میشد و جمعیت حداکثر سیصد، چهارصد نفر بود؛ اما این بار، شرکتکنندگان چند هزار نفر بودند.
فردای آن روز در مسجد اعظم حسینآباد قرار بود هم نماز جمعه باشد و هم ادامه مراسم اربعین شهدای قیام تبریز که مأموران از برگزاری آن جلوگیری کردند و با فاصله یکی دو روز بعد، تصمیم به دستگیری و تبعید مرحوم طاهری و احمدی گرفتند.
سخنرانی حجتالاسلام احمدی فروشانی در مسجد حکیم- فروردین 1357
از تبعید آقایان طاهری
و احمدی تا تحصن تاریخی منزل آیتاللّه خادمی
مطابق اسناد کتاب «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان اصفهان»، ج 2، ص 96 و 492: آقای طاهری مورخ 14 فروردین 1357 دستگیر گردیده و به مدت دو سال به مهاباد (از شهرهای استان آذربایجان غربی) تبعید شد و حجتالاسلام احمدی روز 16 فروردین دستگیر و به سقز (استان کردستان) تبعید شد.
اما آیتالله طاهری تنها سه ماه و نیم در تبعید بود و در تاریخ 57.4.28 (چند روز قبل از نیمه شعبان) از تبعید بازگشت (کتاب اصفهان در انقلاب، جلد 4، ص 106).
درواقع این اشتباه محاسباتی ساواک بود که بقیه مدت تبعید او بخشیده شد.
آیتالله طاهری در بدو ورود خود به اصفهان در میدان انوشیروان (فلکه دانشگاه صنعتی کنونی)، ضمن تقدیر از جمع مردم استقبالکننده، آنها را به اقامه نمازجمعه در روز نیمه شعبان دعوت کرد… مواضع انقلابی و اقدامات او در اجرای منویات رهبر کبیر انقلاب موجب شد تا بار دیگر در روز دهم مرداد (سیزده روز بعد از بازگشت)، مجددا با هجوم به منزل ایشان، شبانه او را دستگیر کردند و به تهران بردند. در این هجوم، شهید علی ذاکر حسینآبادی نیز بهعنوان اولین شهید اصفهان در درگیری خیابانی به شهادت رسید. مجموع این ماجرا موجب خشم مردم، اعتصابات بازار و تحصن تاریخی در منزل رئیس حوزه علمیه اصفهان، آیتالله خادمی شد. تحصن 10 روزه و چند هزارنفره منزل آیتالله خادمی، تبدیل به مدرسه انقلاب در اصفهان شد که پایان آن مصادف با حوادث خونین پنج رمضان و اعلام اولین حکومتنظامی در اصفهان شد. لیکن پس از آن دیگر اصفهان روی آرامش به خود نگرفت تا آنکه 6 ماه بعد، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
حجتالاسلام احمدی فروشانی (متولد ۱۳۱۳، درگذشت ۱۳۸۲)، پس از انقلاب اسلامی بهعنوان اولین امامجمعه مردم خمینیشهر منصوب شد و بهجز چند سال پایانی عمر که با سکته و کسالت همراه بود، خطبههای نمازجمعه را اقامه میکرد. احمدی در دورههای اول و چهارم مجلس شورای اسلامی، نماینده مردم خمینیشهر بود و محبوبیت زیادی داشت.
تبعیدنوردی!
سفر به کردستان و ملاقات تبعیدیها
رسول حامدیان نقل میکند: بزرگان زیادی در کل منطقه کردستان تبعید بودند؛ ازجمله مرحوم آقای احمدی و طاهری و کسان دیگری مثل آیتالله نوری همدانی و شهید مدنی و بسیاری از بزرگان انقلاب در منطقه کردستان. با بعضی از دوستان برای اینکه بیشتر استفاده کنیم و برای آنها هم ایجاد روحیه باشد، حدود یکی دو هفته، به کردستان سفر کردیم. موفق شدیم حضور پیدا کنیم و بیشتر برای ما مفید بود که از این بزرگان چیز یاد بگیریم؛ حتی افرادی مثل شیخعلی تهرانی که بعد در انقلاب منحرف شد، آنجا حضور داشت. حجتالاسلام مهدی نیلیپور اضافه میکند: یادم هست که آیتالله سید اسدالله مدنی را به برازجان تبعید کرده بودند و عموی من (مصطفی نیلیپور) با تعدادی برای تبعیدنوردی رفتند. من را هم که آن وقت خیلی کوچک بودم، بردند. خاطرهای که همیشه در ذهن من بوده است، آن ابهت و نورانیت آیتالله مدنی است؛ چون اسمشان هم اسدالله بود، واقعا هم ایشان حالتی اسداللهی داشتند.
فداییان اسلام در اصفهان
فضلالله صلواتی: در اصفهان فداییان اسلام فعالیتهای محدودی داشتند. افرادی مثل آیتالله مستجابی [سید مرتضی مستجاب الدعواتی، پسرعموی امام موسی صدر] و حجتالاسلام شیخ غلامرضا فیروزیان. اینها طرفداران آیتالله کاشانی بودند. آقای مستجابی کاندیدای مجلس بودند و مثلاینکه انتخابات دوره مصدق منحل شد و اصفهان نمایندهای در مجلس شورای ملی نداشت. فداییان اسلام با آیتالله بروجردی اختلافاتی داشتند؛ البته این دو بزرگوار هرچند مبلّغ و حامی فداییان اسلام و آیتالله کاشانی بودند، برای آقای بروجردی همه نهایت احترام را قائل میشدند.
فعالیتهای برادران امامی [فقیه امامی] در اصفهان
اعظم بانکی: بعدازاینکه حاجآقا احمد به رحمت ایزدی پیوستند، حوزه فعالیت برادرشان حاجآقا حسن بیشتر شد و الحمدالله روند ایشان هم در اصفهان روند مثبتی بود. حاجآقا احمد یک نیروی انقلابی مذهبی و از شاگردان خود امام خمینی(ره) بودند، ایشان با دکتر شریعتی خیلی مخالف بودند و همین باعث شد که مقداری از ایشان فاصله بگیریم. سال 56 و 57 کتابهایی که بیشتر مطالعه میکردیم، کتابهای دکتر شریعتی بود.
حاجآقا احمد امامی ظاهرا سال 60 بود که یک دوره هم کاندیدا شدند که نماینده مردم اصفهان شوند؛ ولی رأی نیاوردند. متأسفانه فرزند حاج احمد امامی بعد از انقلاب با اهداف امام و اهداف آیتالله خامنهای یک مقدار فاصله گرفتند. بهخصوص در بحث وحدت شیعه و سنی، در بحث قمه زدن، ولی حاجآقا حسن امامی خدا رحمتشان کند، خیلی بااحتیاط، در خط امام و مقام معظم رهبری بودند و خدمات ارزندهای هم به جامعه اصفهان کردند.
روحانیون غرب اصفهان
اکبر خلیلیان اینگونه میگوید: از دیگر روحانیون مبارز آیتالله شیخ اسدالله جوادی، حجتالاسلام شهید سید حسن بهشتینژاد و برادرشان سید حسین بهشتینژاد و پدرشان سید مصطفی بهشتینژاد، شیخ مصطفی سنایی، حاج شیخ حسین نصر آزادانی، شیخ احمد کفعمی، سید جعفر موسوی، حاج شیخ محمود کفعمی، شیخ تقی کفعمی و حاج شیخ علی کفعمی موجب تقویت فوقالعاده روح انقلابی و هواداری از نهضت امام خمینی(ره) در غرب اصفهان بودند.
راهپیمایی علمای اصفهان در حمایت از انقلاب اسلامی: از راست به چپ: آیتالله شیخ ابوالفضل معزی، آیتالله ابطحی، آیتالله شیخ عباسعلی ادیب، آیتالله سید حسین خادمی.
ردیف دوم از راست به چپ: آیتالله سید عبدالحسین روضاتی، علامه سید محمدعلی روضاتی، آیتالله شیخ مهدی مظاهری، آیتالله سید کمالالدین فقیه ایمانی.