به گزارش اصفهان زیبا؛ مفهوم شهرهای خواهرخوانده اولینبار پس از جنگ جهانی دوم ابداع شد؛ با این هدف که بتوان روابط دیپلماتیک را بازسازی کرد و شهروندان جهان را از طریق تعاملهای فرهنگی و آموزشی با یکدیگر آشتی داد؛ بااینحال، در دوران کنونی، بحثی که روزبهروز پررنگتر میشود، این است که چطور میتوان از روابط خواهرخواندگی در راستای ایجاد مراودات تجاری و اقتصادی راهبردی بهره گرفت؟
هنگام سفر به بسیاری از شهرهای جهان، با تابلویی مواجه میشوید که اسامی خواهرخواندههای آن شهر را به شما معرفی و مسافت بین شهر موردنظر و خواهرخواندههایش را برایتان بازگو میکند؛ اما پرسش اینجاست که آیا میتوان در اقتصاد مدرن، جهانی و دیجیتال کنونی، برای روابط خواهرخواندگی نقشی ورای ارائه چنین اطلاعات غیرضروری و ناچیز متصور شد؟
مخالفان روابط خواهرخواندگی بر این باورند که این روابط برای شهرهای درگیر هیچ منفعتی ندارد و تنها مورداستفاده آنها برای مسئولان و مقاماتی است که میخواهند به این وسیله، هزینههای سنگین سفرهای خارجیشان را توجیه یا از این اقدامات در راستای اهداف سیاسی مطلوبشان بهرهبرداری کنند.
گذار از کارکردهای سنتی خواهرخواندگی و حرکت بهسوی تأثیرگذاری اقتصادی
در دهههای پنجاه و شصت میلادی، روابط خواهرخواندگی هدف مشخص و روشنی داشتند. جهان در حال برونرفت از آشفتگی و تخریب حاصل از جنگ جهانی دوم بود و نیاز به برقراری صلح، آشتی و دیپلماسی از طریق پیوندهای آموزشی و فرهنگی بهوضوح احساس میشد؛ بهعلاوه در آن دوران، ارتباطات، سفر و مهاجرت در سطح محدودی بود و اغلب مردم تنها بر جامعه محلی خود تمرکز داشتند؛ حالآنکه هر چیز دیگری، خارجی (و چهبسا بیگانه) تلقی میشد و درنتیجه قابلاعتماد نبود.
جورجینا مامبو، مسئول روابطعمومی انجمن مناطق و شهرداریهای اروپایی (Council of European Municipalities and Regions) دراینباره میگوید: «از زمان شکلگیری سازمان ما در 1951، هدف اصلی همیشه کمک به شهروندان جهان برای برقراری صلح و آشتی پس از جنگ، از طریق ایجاد روابط خواهرخواندگی بوده است.»
باوجوداین، امروزه ما در جهانی زندگی میکنیم که مردمان آن میتوانند بهراحتی با یکدیگر تعامل کرده و به تمام نقاط دنیا سفر یا مهاجرت کنند. در چنین فضایی، شهروندان کلانشهرهایی چون لندن، نیویورک و توکیو روزبهروز اشتراکهای بیشتری با یکدیگر پیدا میکنند، اشتراکهایی که بسیار چشمگیرتر از نقاط مشترکی است که میتوانند با ساکنان نواحی روستایی داشته باشند.
اگرچه روابط خواهرخواندگی بهطور سنتی برای اهداف دیپلماتیک، فرهنگی یا آموزشی شکل گرفتهاند، در جو اقتصادی کنونی جهان، شهرها نیاز فزایندهای به گسترش و بهکارگیری این روابط در راستای توسعه اقتصادی دارند
مامبو در این رابطه میافزاید: «در دهههای اخیر، تلاش ما بر این بوده است که پا را از روابط سمبلیک و فرهنگی فراتر نهیم و این امر از طریق ترویج روابط بهروزتر میسر شده است؛ روابطی که برای شهرها و شهرداریها چون ابزارهایی بهمنظور مواجهه با مسائل و مشکلات مشترک از قبیل توسعه اقتصادی، مدیریت آب، بازیافت زباله، بهبود خدمات اجتماعی و حتی مبادلات زبانی عمل میکنند.»
آدام کاپلان، مدیر عضوگیری مؤسسه غیردولتی بینالمللی خواهرخواندهها (Sister Cities International) در واشنگتن دی سی آمریکا میگوید که در اواخر 2009 میلادی، تعدادی از اعضای این نهاد، در تلاش برای کاهش مخارج عمومی خود، عضویتشان را تجدید نکردند؛ اما در سالهای بعد همان شهرها به مؤسسه مذکور مراجعه میکردند و میپرسیدند که چطور میتوانند روابط خواهرخواندگی خود را توسعه دهند.
کاپلان میافزاید: «در چند سال اخیر، اعضای ما به دریافت راهکارهایی برای سوقدهی روابط خواهرخواندگی بهسوی توسعه اقتصادی، تمایل چشمگیری نشان دادهاند.»
خلق اعتماد اغلب در تصمیمگیریهای مربوط به حوزه کسبوکار بهعنوان یک مؤلفه کلیدی در نظر گرفته میشود و به گفته شهرزاد دولتشاهی، مدیر روابط بینالملل شهر سن آنتونیو ایالاتمتحده، رابطه خواهرخواندگی بنیانی را شکل میدهد که بازیگرهای مختلف از هر شهر میتوانند بر اساس آن به هم نزدیک شوند تا درک متقابل و همکاری را ترویج دهند.
دولتشاهی میگوید: «رابطه خواهرخواندگی دورودراز سن آنتونیو با شهر کوماموتو ژاپن باعث شده است اعتماد متقابلی بین این دو شهر شکل بگیرد و این اعتماد یک عنصر حیاتی برای توسعه موفق در حوزه کسبوکار و اقتصاد بوده است؛ بر همین اساس، شرکتهای ژاپنی توانستهاند از طریق ایجاد شغل و افزایش تولید و بهرهوری، نقش چشمگیری در رشد اقتصاد محلی سن آنتونیو داشته باشند.»
شهرهایی که اقتصاد جهان را میگردانند
بدیهی است که امروزه در مقایسه با 50 سال پیش، شهرها در جهان متفاوتی فعالیت کرده و با یکدیگر رقابت میکنند.
پیشبینیها حاکی از آن است که تا 2030، جمعیت شهری جهان به 75درصد میرسد و بیش از 90درصد از تولید ناخالص داخلی جهان نیز از فعالیت شهری ناشی خواهد شد. برخی پژوهشها نشانگر آن است که احتمالا یکسوم از این تولید ناخالص داخلی جهانی از تنها 100 شهر حاصل خواهد شد. در بطن این تغییر، مسئله جهانیشدن مطرح است که جریانهای تجاری بین مناطق مختلف دنیا را افزایش داده و قدرت اقتصادی را نیز بهسوی اقتصادهای نوظهور چین و هند و درحقیقت شهرهای این کشورها، متمایل کرده است.
دیوید آدام، مؤسس بنیاد شهرهای جهانی (Global Cities) که به شهرها در خصوص فرصتهای موقعیتیابی، برندینگ و سرمایهگذاری مشاوره راهبردی میدهد، دراینباره میگوید: «این شهرها هستند که اقتصاد جهانی را میگردانند و نه کشورها. درحقیقت، شهرها از طریق بهرهوری، نوآوری و ایجاد شغل، چون ماشینهایی برای رشد و پیشرفت عمل میکنند.»
اگر به تاریخ بشری نگاهی بیندازیم، درمییابیم که شهرها بهوجود آمدند تا بازرگانان بتوانند برای خریدوفروش انواع ادویهجات، ابریشم و چای در آنها گرد هم بیایند؛ بنابراین میتوان گفت که این شهرها بودند و نه کشورها که با فراهمآوردن فضای فیزیکی و فرصت تعامل مداوم و تخصصیسازی اقتصادی، فرایند مبادلهها میان بازیگرهای سابقا منزوی را تسهیل کردند؛ بر همین اساس، دور از انتظار نیست که در آیندهای نزدیک، شهرهای جهان به ریشههای تاریخی خود رجوع کنند و دوباره به مراکز اصلی بازرگانی و تجارت روی کره خاکی بدل شوند.
منبع: cities-today.com