به گزارش اصفهان زیبا؛ صبح روز گذشته (چهارشنبه، ۱۰مرداد۱۴۰۳) روابطعمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای، از ترور رئیسدفتر سیاسی حماس در تهران خبر داد و اعلام کرد که اسماعیل هنیه و یکی از محافظان او، براثر هدفقرارگرفتن محل اقامت آنان در تهران، به شهادت رسیدند.
هنیه که برای شرکت در مراسم تحلیف رئیسجمهور کشورمان به ایران سفر کرده بود، در محل اقامتش در تهران ترور شد و این خبر، تیتر یک رسانههای دنیا شد و مقامات و مسئولان مختلف از سراسر دنیا این اقدام رژیم صهیونیستی را بهشدت محکوم کردند.
این اقدام تروریستی نهتنها نقض فاحش اصول و قواعد حقوق بینالملل و منشور ملل متحد است، بلکه تهدیدی جدی علیه صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی بهشمار میرود و وزارت خارجه ایران در واکنش به آن، با تأکید بر حق ذاتی ایران در پاسخ به اقدام متجاوزانه رژیم صهیونیستی علیه حاکمیت و تمامیت سرزمینی خود، اعلام کرد: «انتظار دارد کشورها و سازمانهای بینالمللی تدابیر سیاسی، حقوقی و تنبیهی لازم را در قبال این رژیم یاغی اتخاذ کنند»؛ آنچه رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور کشورمان نیز بر آن تأکید کردند و از مجازات سخت و پاسخ به این اقدام بزدلانه گفتند؛ اینکه اسرائیل زمینه مجازات سخت را با این اقدام برای خود فراهم ساخت و خونخواهی هنیه که در حریم جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید، وظیفه ماست و جمهوری اسلامی ایران از تمامیت ارضی و عزت و حیثیت و افتخار و شرف خود دفاع، و اشغالگران تروریست را از اقدام بزدلانه خود پشیمان خواهد کرد؛ فضایی که اسرائیل نیز در پیشبینی آن و از بیم پاسخ به این ترور بلافاصله پروازها به سرزمینهای اشغالی یا از مبدأ آن را تا اطلاع ثانوی لغو کرده و به انتظار این انتقام نشسته است.
کارشناسان اما ترور اسماعیل هنیه را از دو بعد موردبررسی قراردادند: برخی معتقدند این ترور هدفمند و بر اساس برنامهای از پیش تعیینشده، آنهم در بالاترین سطح حفاظت اطلاعاتی و امنیتی تهران صورت گرفته است و با توجه به پیامهای پنهان این اقدام اسرائیل، نیاز به پاسخی متناسب و هدفمند در راستای ایجاد بازدارندگی، بهمنظور عدم تکرار این مدل اقدامات خصمانه از سوی صهیونیستها دارد؛ برخی اما از پاسخی کنترلشده و با درنظرگرفتن این موضوع که تنش به منطقه کشیده نشود، میگویند.
در همین رابطه با محمدعلی بصیری، کارشناس حوزه بینالملل، گفتوگو کردیم و ابعاد و پیامدهای ترور اسماعیل هنیه در تهران را موردبررسی قرار دادیم که در ادامه، خلاصهای از اظهارات این عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان را میخوانید.
اهداف اسرائیل از اجرای گامبهگام رویکرد ترور چیست؟
در بستر مبارزه کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی در منطقه سه گفتمان یا سه محور وجود دارد: یک محور، محور مقاومت، متشکل از ایران و متحدانش (حزبالله و حماس، حشدالشعبی و…) است.
گفتمان این محور این است که ما با مبارزه مسلحانه میتوانیم هزینه سنگینی به اسرائیل تحمیل کنیم و دستاوردهای ما در این بستر بیشتر از ضررهای ماست؛ گفتمانی که جبهه دارد و حامی آن، ایران بوده و معتقد است هزینه مقاومت کمتر از تسلیمشدن خواهد بود.
گفتمان دوم اما تسلیمی بوده و اعتقاد آن، دقیقا نقطه مقابل گفتمان اول است و میگوید که هزینه مقاومت مسلحانه بیشتر از دستاورد آن بوده و تسلیمشدن منطقیتر است؛ چراکه سلطه اسرائیل بر نظام بینالملل و مراکز ثروت و قدرت است و در دنیای اسلام اتحاد وجود ندارد و زیرساختهای اقتصادی، نظامی و علمی آنهم در حدی نیست که بتواند بر سلطه امپراتوری یهود غالب شود؛ بنابراین هزینه مقاومت هزینهای گسترده بوده و بازنده رویکرد مقاومت است تا رویکرد تسلیم.
گفتمان سوم، با عنوان گفتمان مقاومت فرهنگی اخوانیها تعریف شده که ترکیبی از دو گفتمان قبلی است.
این گفتمان معتقد است چون در جهان اسلام اتحاد وجود ندارد و در منابع، علم، تکنولوژی و زیرساختهای آن نیز برتری دیده نمیشود تا قصد بهزانودرآوردن صهیونیست و متحدان غربی را داشته باشد، بنابراین تسلیمشدن، خیانت و مقاومت مسلحانه نیز بازندگی است؛ بنابراین تنها باید اقدام فرهنگی دیپلماتیک صورت گیرد تا جهان اسلام بتواند از بحرانهای تفرقهانگیز و عقبماندگی صنعتی عبور کند و با پیداکردن وزنه با صهیونیستها و متحدانش چانهزنی کند.
کشورهایی همچون قطر، اندونزی و ترکیه به این گفتمان معتقدند و مصر، اردن، عربستان و مراکش اما گفتمان تسلیمی را دنبال میکنند. طی ده ماهی که از جنگ غزه میگذرد، گفتمان محور مقاومت بیشتر در فضای دو گفتمان تسلیمی و فرهنگی فعال بوده است.
اسرائیل نمیتواند دربرابر محور مقاومت بایستد
هدف اسرائیل و متحدان آمریکایی و غربی او نیز این است که عملکرد این گفتمان را پس از عملیات وعده صادق (معتقد است، موازنه به نفع محور مقاومت بوده و اسرائیل ضربهپذیرتر شده است) با شکست روبهرو کند؛ به همین خاطر با بهراهانداختن کشتار وحشتناک در غزه و تبدیل این منطقه به زمین سوخته و ایجاد ضربههای سنگین به سنگرهای محور مقاومت که تا تلآویو هم پیش رفته است، دعوا را بهگونهای تغییر دهد که نشان دهد گفتمان مقاومتی (معتقد است دست برتر از آن اوست) یک دروغ است و اصلا چنین چیزی واقعیت ندارد.
به تعریف دیگر، هدف اسرائیل از انجام این ضربهها و درگیریها و درنهایت ترور اسماعیل هنیه این است که نشان دهد پیامدها و هزینههای جنگ غزه و ترورهای وحشتناک برای محور مقاومت بیشتر از ضربههایی است که به اسرائیل زده. او میخواهد این گفتمان را به عقبنشینی مجبور کند و حماس را در امتیازدادن به خود در بستر مذاکرهها و تسلیمشدن در برابر شروطش وادار کند. این هدف اصلی اسرائیل طی ۱۰ ماه گذشته گامبهگام پیش رفته است و آخرین اقدامش هم ترور اسماعیل هنیه آنهم در تهران بهعنوان مرکز یا محور مقاومت بود؛ اقدامی که دارای چند پیام به دنیا و جبهه مقاومت است: اینکه، توان اطلاعات امنیتی و توان تکنولوژی و نظامی و توان پاسخ اسرائیل آنچنان است که میتواند در حساسترین مرکز مقاومت در تهران، عملیات خود را انجام دهد و اهداف خود را محقق سازد.
پیشازاین هم اسرائیل با ترور شهید فخریزاده این پیام را منتقل کرده بود؛ اما هماکنون با گستردگی و تأثیرگذاری بیشتر و در حساسترین شرایط امنیتی تهران (در مراسم تحلیف ریاستجمهوری) آن را به جبهه مقاومت منتقل کرد. در این شرایط نیز اگر دو طرف خواستار انتقام از یکدیگر باشند، ازیکطرف هم شرایط این 10 ماه جنگ در غزه ادامه خواهد یافت و هم این جنگ به منطقه کشیده خواهد شد؛ آنچه به عقیده بنده هیچیک از دو طرف بهدنبال آن نیستند.
بنده معتقدم هماکنون بلافاصله به جای اسماعیل هنیه شخص دیگری جایگزین خواهد شد و بهاحتمالزیاد یک پاسخ کنترلشده و محدود از سمت جبهه مقاومت در راستای انتقام خون اسماعیل هنیه در منطقهای از اسرائیل که ضربهپذیرتر است، طی روزهای آینده صورت خواهد گرفت. درنهایت شاهد هستیم که تنش طی ده ماه هرچقدر در غزه جلوتر رفته، منطقهایتر هم شده است.