طریق‌العسر، طریق‌العشق

فرض کن راهی‌ات کنند بدون اینکه از قبل کوله‌بارت را بسته باشی. فقط از یک تماس تلفنی آغاز شد سفر اربعین امسال؛ اما این بار تنها زیارت هدف نبود.

تاریخ انتشار: 10:42 - دوشنبه 1403/06/5
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
طریق‌العسر، طریق‌العشق

به گزارش اصفهان زیبا؛ فرض کن راهی‌ات کنند بدون اینکه از قبل کوله‌بارت را بسته باشی. فقط از یک تماس تلفنی آغاز شد سفر اربعین امسال؛ اما این بار تنها زیارت هدف نبود. باید جای‌جای لحظات شیرین مشایه را به تصویر می‌کشیدی و نقطه هدف «هر زائر یک شهید» بود. یکشنبه ساعت ۱۳ ظهر قرار ما امامزاده سید محمد خمینی‌شهر بود. نماز را در امامزاده خواندیم و عزم سفر کردیم به سوی مرز مهران.

از همان ابتدای سفر ما را نشانه کردند با پارچه بلند مستطیلی زرد از جنس ساتن و پوسترهای شهدا از طریق یکی از عوامل کاروان در بین زائران توزیع شد. اغلب هم‌سفری‌ها مادران و خانواده شهدا بودند. با زن و مرد میان‌سالی که صندلی جلوی ما نشسته بودند، گفت‌وگو کردم. آن‌ها بیش از ۹ بار به کربلا سفر کرده بودند و این بار با یاد شهید حاج قاسم سلیمانی. مرد چشمان قهوه‌ای‌ریزش را لبریز از اشک کرد و گفت: «یک دنیا حاج قاسم را از دست داد. مردی که نبرد با ظلم و کفر سرلوحه برنامه زندگی‌اش بود.» همسر شهیدی هم که در انتهای اتوبوس نشسته بود گفت: «به یاد شهید اسماعیل هنیه آمدم. او که شهادت را زندگی کرد و در آغوش خدا جا خوش کرد.»

ساعت ۳ بامداد رسیدیم به مرز مهران. زنان جوان پلیس با لباس‌های سبز با رگه‌های قهوه‌ای و چادرهای ساده مشکی کنار گیت‌ها ایستاده بودند و با لبخند گذرنامه تک‌تک زائران را چک می‌کردند. رسیدیم به مرز عراق و فوران آب‌پاش‌های سقفی ما را خنک کرد. گوشه‌گوشه سقف ورودی آب‌پاش‌هایی برقی قرار داشت که خنکای آبریزانش گرما را از تن ما می‌زدود.

با اتوبوس واحد کولردار به سمت نجف حرکت کردیم. وقتی رسیدیم حدود ۴۰ دقیقه پیاده‌روی کردیم به سمت موکب حضرت زهرا (س). من در این چند سفر هیچ‌گاه این مجموعه را برای استراحت انتخاب نکرده بودم؛ اما تجربه امسال خوب بود. داغی هوا مانع از پیاده‌روی سریع می‌شد؛ اما باید هر چه زودتر به مقصد می‌رسیدیم؛ چون زائران هرروز افزایش بیشتری داشتند و ممکن بود ظرفیت موکب پر شود. رسیدیم به موکب. ابتدای ورودی سرویس‌های بهداشتی و حمام و رخت‌شویی برای مردان و زنان قرار داشت. بخش زنان پنج چادر بزرگ داشت و ظرفیت هر چادر نزدیک به ۲۰۰ نفر بود.

چادر شماره ۴ را انتخاب کردیم و سکنی گزیدیم. در چادر ما دو مادر جوان با کودک دو ماه پا در مشابه گذاشته بود. نسترن، زنی جوان، هدف آمدنش با کودک دوساله را این‌گونه تفسیر کرد: «آمده‌ام تا دخترم از همان بدو تولد با عشق به اباعبدالله الحسین (ع) بزرگ شود. آمده‌ام تا به اسرائیل کودک‌کش بگویم تا زمانی که کودکان مسلمان در جهان نفس می‌کشند، کور خوانده‌ای که بتوانی نسل آن‌ها را نابود کنی.»

همه‌چیز در این سفر معنوی نشانه بود. زن پاکستانی با سه کودک ۲ساله، ۷ ماهه و ۱۰ ساله آمده بود به یمن ظهور حضرت حجت بقیه‌الله اعظم(عج).

عصر روز دوشنبه تصمیم گرفتم سری به موکب‌ها بزنم. موکب اول مهدکودک بود که از ساعت ۱۶ تا ۱۹ کودکان در آن بازی می‌کردند، نقاشی می‌کشیدند و هدیه می‌گرفتند. یکی از کودکان به نام فاطمه هدایای مختلفی با خودش آورده بود و گفت: «این‌ها را برای کودکان عراقی آورده‌ام تا از آن‌ها به خاطر میزبانی خوبشان تشکر کنم.»

بخش رخت‌شویی که به نام موکب «انصارالحسین» بود، برایم قابل‌توجه بود. چند زن و مرد تهرانی لباس‌های زائران را می‌گرفتند و در کیسه‌های جداگانه قرار می‌دادند و به هرکدام شماره می‌دادند. آن‌ها پس از ۲۰دقیقه لباس‌ها را تحویل می‌دادند.

موقع اذان مغرب به آنجا رسیدم. حصیری وسط موکب پهن کردند و متولیان موکب نماز جماعت اقامه کردند. من نیز به آن‌ها پیوستم. بین دو نماز آقایی که مسئول موکب بود گفت: امام حسین (ع) به خاطر نماز به شهادت رسید. هر کجا هستید کار را رها کنید و هنگام اذان نماز بخوانید.

هر دو سوی موکب مردان و زنان برای تحویل و گرفتن لباس‌هایشان ایستاده بودند و به صحبت‌های مسئول موکب گوش می‌دادند.بیش از بیست حمام سرپایی هم برای زائران ایجاد کرده بود. حمام‌هایی که با برزنت‌های ضخیم، داغی و هرم هوا را افزایش می‌داد. برای غذا هم هر زائر باید پذیرش می‌شد و ژتون غذا می‌گرفت. به قول یکی از زوار این غذا دادن‌ها هم ساماندهی شده بود. شربت خاکشیر و آب‌لیمو هم موجود بود و زائران تشنه را سیراب می‌کرد.

موضوع آزاردهنده امسال این بود که برخی زائران در شبستان‌های منتهی به حرم حضرت علی‌(ع) لباس‌هایشان را پهن کرده بودند. تصور کنید حتی دسته‌های پله‌برقی هم با لباس پوشانده شده بود. هر کجا نگاه می‌کردی لباس بود و لباس و این مسئله قبیح روح هر زائری را آزرده می‌کرد. یکی از زوار خارجی از کشور بنگلادش گفت: «این اتفاق توهین به ساحت مقدس حضرت علی (ع) است. درست است زائر خسته است، اما این موضوع نباید بر مسائل دیگر چیره شود.»

ساعت ۱۸ روز چهارشنبه پیاده‌روی اربعین آغاز شد و دل‌ها گره خورد به حضرت زینب (س) و مصیبت‌هایی که در این راه متحمل شده‌اند. زائران عکس‌های شهدا را سنجاق کردند به کوله‌پشتی‌ها و مسیر را با عشق پیمودند.

موکب ۲۸۵ که مجموعه امام رضایی است و صاحب آن فردی عراقی است، اولین استراحتگاه ما بود. موکبی در پنج طبقه مجزا با حمام و رخت‌شویی. دختران جوان خادم از شهرهای مختلف پذیرای زائران بودند.

دختر جوانی لباس‌های زائران را داخل کیسه‌های توری می‌گذاشت و در ماشین لباسشویی قرار می‌داد تا به مدت ۱۵ دقیقه بچرخد و شسته شود. پیاده‌روی تا اربعین ادامه دارد.با همه سختی‌هایی که در این سفر وجود داشت، همه جوانب آن خوب بود. سفر اربعین هر سال مشتاقان زیادتری دارد و هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود. زائران هم هرسال با عشق بیشتری در این سفر شرکت می‌کنند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

3 × پنج =