به گزارش اصفهان زیبا؛ کتاب «خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی»، توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به سال 1376 در 972 صفحه منتشر شده است.
آنطور که در مقدمه کتاب مشخص است، در سال 1373 رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه ای، در نامه ای به حجت الاسلام فلسفی درخواست می کنند که «…ازجملهی مصادیق شکر این موهبت آن است که از فرصت حیات و صحت که انشاءالله سالیانی استمرار خواهد داشت، بهره گرفته خواطر و حوادث برجسته و عبرت آمیز تاریخ حیات خود را به رشته انتظام و نگارش درآورید…»
متعاقب این پیام، مرکز بررسی اسناد انقلاب اسلامی که پیش از این با مدیریت حجت الاسلام سید حمید روحانی، مصاحبه هایی تفصیلی را با حجت الاسلام فلسفی ضبط کرده بود، به تدوین مصاحبه ها سرعت می بخشد و با ویراستاری و پاورقی های حجت الاسلام علی رجبی دوانی و فرزندان ایشان (دکتر محمد رجبی و محمدحسن رجبی) کار به سرانجام می رسد. حجت الاسلام فلسفی یک سال پس از انتشار کتاب، یعنی در سال 1377 به رحمت ایزدی می پیوندند. یادشان گرامی باد.
آنچه در ادامه می خوانید، صفحه 307 و 308 از کتاب مذکور است که در آن به کارشکنیهای ساواک و ممنوعیت منبر ایشان در اصفهان اشاره دارد.
***
ممنوعیت منبرم در اصفهان
«یکی از اموری که به خاطر آن در مضیقه بودم، این بود که در ولایات مرا دعوت میکردند تا منبر بروم. در این زمینه -بین سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۰- ساواك مكرراً مزاحمتهایی شدید ایجاد میکرد. مثلاً من در اصفهان چندین سال در مسجد سید یک دهه منبر میرفتم. از بعدازظهر مردم اطراف با وانت، کامیون، موتورسیکلت و دوچرخه برای شرکت در این مجلس میآمدند، به طوری که وقتی من میآمدم میدیدم که پشت دیوار خیابان مسجد مملوّ از این وسایل است.
چند سال آنجا منبر میرفتم؛ ولی مکرراً در این سالها که وارد اصفهان میشدم، همان روز اول رئیس ساواک میآمد و میگفت: «دستور داده شده منبر نروید» و سپس به مردم هم اعلام میکردند. گاهی اتفاق میافتاد یکی دو شب منبر میرفتم و بعد میگفتند ممنوع شده است! مقصود آنها این بود که از وجود علمای اصفهان از قبیل آیت الله خادمی و دیگر آقایان روحانیون محترم استفاده کنند. زیرا وقتی آنها میدیدند که منبر من ممنوع شده است به منزلی که محل سکونت من بود میآمدند و رئیس ساواک را میخواستند تا به تهران اطلاع دهد که آقایان آمدهاند و خواهش میکنند چون مسأله جدّی و مهم است و ممکن است که بغض و کینه ایجاد کند، رفع منع شود.
به این عناوین دو سه شب منبر تعطیل میشد و بعد به عنوان خواهش علما و منّت گذاردن بر سر آنها قضیه حل میشد و من منبر میرفتم.»
در صفحه 288 الی 291 کتاب درباره منبرهای مرحوم حجت الاسلام فلسفی چنین میخوانیم:
«…در تیرماه 1343 که مصادف با اول ربیع الاول بود، جهت ده شب سخنرانی عازم کرمان شدم. مسافرت من به شهرهای مختلف جهت سخنرانی، سابقه ممتد داشت. معمولا در چنین سفرها اهالی شهرهای نزدیک آن شهری که منبر می رفتم، از من دعوت می کردند که در شهر آنها نیز چند شب سخنرانی داشته باشم. ما در سفر به کرمان متوجه شدم باتوجه به ارادتی که من نسبت به امام دارم، دعوت کنندگان از من، قبلا متوسل به امام می شوند. مثلا از شهر خودشان به یکی از دوستان خود در قم تلفن می کردند و می گفتند خدمت امام بروید و بگویید که فلانی الآن در رفسنجان است، از او بخواهید که دعوت مردم سیرجان را هم قبول کند. به همین لحاظ مسافرت ده روزه من به کرمان تبدیل به چهل و پنج روز گردید؛ زیرا به خاطر تلگراف های امام، علاوه بر کرمان در رفسنجان، سیرجان، نوق و اصفهان منبر رفتم. اما چون درخواست ها زیاد بود، به ناچار تلگرامی به خدمت امام فرستادم و به عرض ایشان رساندم که تقاضاها خیلی زیاد است و من بر اثر خستگی زیاد قادر نیستم دیگر منبر بروم؛ لذا موافقت بفرمایید تقاضاهای جدید را قبول نکنم و به تهران برگردم.»
پاورقی کتاب صفحه 290 و 291 به جنبه دیگری از ماجرا می پردازد:
پس از سفر حجت الاسلام فلسفی به استان کرمان بنا به درخواست علما و مردم مؤمن اصفهان، ایشان در میان استقبال بینظیر مردم اصفهان، برای ده شب منبر به آن شهر رفت. در هنگام ورود، اعلامیهای به نشانه خیرمقدم و در محکومیت رژیم شاه و دفاع از نهضت امام در شهر اصفهان منتشر شد. سند شماره 153
پیش از پایان دهه مقرّر، امام طی تلگرامی که در تاریخ ۳۱ مرداد ۴۳ برای ایشان فرستاد توصیه فرمود که بنا به تقاضای مردم اصفهان، منبرهای خود را ده روز دیگر تمدید کرده و دعوت مردم شیراز را بپذیرند. سند شماره 154
سه روز بعد حجت الاسلام فلسفی در پاسخ تلگرام امام، از ادامه سفر به دلیل کسالت عذر خواستند. متن تلگرام ایشان به تاریخ 43.6.3 چنین است: «قم، محضر مبارک حضرت مستطاب آیت الله خمینی دامت بركاته. تلگراف شریف واصل و در محضر عقیم (ع ق ی م) قرائت شد. از عنایات عالی متشکرم. مجالس ما متعددی در اصفهان و اطراف دعوت کرده بودند [که] به علت ضعف شدید و پایین آمدن فشار خون، به ادامه سخنرانی قادر نبودم. لذا از همه دعوت کنندگان معذرت خواستم، مطمئن بودم که حضرت آیت الله نیز به بیماری حقیر راضی نبودند. سلامت و طول عمر آن حضرت را از خداوند بزرگ خواستارم.» سند شماره 155
ظاهراً رئيس ساواک اصفهان در تلگرامی که به مدیركل سوم ساواك كشور مخابره کرد، با اشاره به تلگرام حجت الاسلام فلسفی، عدم عزیمت ایشان به شیراز را نشانه اختلاف نظر با امام و تغییر مشی سیاسی حجت الاسلام فلسفی دانست. سند شماره ۱۵۶. ولی مديركل سوم ساواك كشور، نظر او را رد کرده و در تلگرام «خیلی فوری» و «خیلی محرمانه»ای که روز بعد به رئیس ساواک اصفهان مخابره نمود، اظهار داشت: «عدم توجه فلسفی به مفاد تلگراف خمینی، روی مقتضیات دیگری بوده و در حال حاضر نمیتوان گفت که نامبرده نسبت به خمینی تغییر رویه داده است.» سند شماره ۱۵۷
چند روز پس از بازگشت حجت الاسلام فلسفی به تهران و آغاز یک دهه منبر ایشان در مسجد ولیعصر، ساواك مركز نیز گزارش داد: «به طوری که مطلعین اظهارنظر مینمایند منبر رفتن فلسفی واعظ با اطلاع و دستور آیت الله خمینی صورت میگیرد…» سند شماره ۱۵۸
پس از دریافت این گزارشها، رئیس کل ساواک در ذیل همین گزارش، از ساواك تهران خواستار «اعلام چگونگی موضوع» شد و دستور داد تا از این شخص [آقای فلسفی] مراقبت کامل بشود». همان.