به گزارش اصفهان زیبا؛ حالا که به پایان سریال «طوبی» به کارگردانی سعید سلطانی نزدیک میشویم، بهتر میتوانیم به نقد و بررسی این اثر اقتباسی بپردازیم. سعید سلطانی کارگردانی نامآشنا در تلویزیون است که «پس از باران»، «شکرانه»، «خانهای در تاریکی»، «در جستوجوی آرامش»، «بوم و بانو»، «ستایش» و… از جمله آثار کارنامه اوست.
کارگردانی که محور اصلی و قهرمان اکثر فیلمهایش زنان هستند و شاهد تواناییاش در ساخت فیلمهای تاریخی و درام حول محور زنان بودهایم. اما کارگردان سریال «طوبی» با وجود امکانات و فرصتهایی که برای ساخت داشته است، نتوانسته از پس برخی چالشهای ساخت این اثر تاریخی و درام بربیاید. سریال «طوبی» شاید توانسته باشد مخاطبان قابلتوجهی را به خود جلب کند؛ اما به نظر میرسد به علت ضعفهایی که در شخصیتپردازی طوبی وجود دارد، این اثر در ذهنها ماندگار نمیشود.
هدر دادن ایده اقتباس
اولین فرصت برای ساخت این اثر، اقتباس فیلمنامه آن از رمان «اربعین طوبی» به قلم سید محسن امامیان است. اقتباس از یک داستان قوی میتواند فرصت خوبی برای درخشش فیلمنامه نیز باشد. اما در سریال طوبی چنین اتفاقی نیفتاده است و فیلمنامه نتوانسته از نیرو و قوت اقتباس بهره ببرد. رمان «اربعین طوبی»، داستان زندگی زنی به نام «خاله بتول» است که این رمان، بر اساس یک روایت واقعی، به جنبههای مختلف زندگی او ازجمله مبارزات، دشواریها و پیروزیهای شخصیاش پرداخته است.
شخصیت در رمان با دقت و جزئیات بیشتری روایت میشود و از عمق بیشتری برخوردار است. شخصیت در طی گذر از چالشها و بلاها و سختیهای زندگی، دچار تغییر و تحول میشود و رشد میکند. اما در سریال طوبی، پرداخت شخصیت طوبی بهشدت ضعیف است. به نظر میرسد فیلم قصد دارد طوبی را شخصیتی انقلابی و مبارز نشان بدهد اما تنها چیزی که از طوبی دیده نمیشود مبارزه است.
طوبی شخصیتی کاملا سفید و فرشتهگونهای است که بدون هیچ گناه و تقصیری، موجی از بلاها بر سر او نازل میشود. نکته عجیب و غیرقابلباور این شخصیت آنجایی است که بعد از گذراندن اینهمه چالش و سختی در زندگیاش، هیچ تغییری در درون شخصیت رخ نمیدهد و گویی همان طوبی ۱۸ ساله در ابتدای فیلم است. حتی سفر اجباری طوبی به عراق و متواری شدنش نیز نتوانسته است موجب تغییر و تحولی در او بشود.
اقدامات طوبی نیز از جنس شجاعت و مبارزه نیستند؛ بلکه بیشتر از روی حماقت و بیفکریهای شخصیت است. آتش زدن کافه، به دردسر انداختن پدر و فخرالدین، گوشه جاده رفتن و سوار ماشین مردان ناآشنا شدن در یک کشور غریب و دهها موارد ازایندست، جزو کنشهای غیرمنطقی این دختر هستند. ما تقریبا کنش هوشمندانه و مبارزهگرانهای از شخصیت طوبی نمیبینیم. طوبی فقط با هرچیزی مخالفت میکند و از اینکه ناخواسته وارد این جریانها و اتفاقات شده است گله و شکایت میکند.
بهطورکلی ما در رمان «اربعین طوبی» با تصویری غنی و پیچیده از شخصیت روبهرو هستیم؛ اما در فیلم سعید سلطانی نسخهای سطحی و ساده از شخصیت طوبی میبینیم. همین باعث میشود مخاطب نتواند با شخصیت اصلی فیلم ارتباط برقرار کند و باورپذیری شخصیت برای مخاطب دشوار میشود. سید محسن امامیان، نویسنده کتاب «اربعین طوبی»، خود اذعان داشته که سریال بهرغم حفظ پیرنگ اصلی، تغییرات عمدهای در داستان و شخصیتها داده است. برای مثال، افزایش گرههای پلیسی و ماجراهای جانبی که به سریال افزوده شده، گرچه ازنظر برخی مخاطبان باعث جذابیت بیشتر شده است، از دیدگاه دیگر، این تغییرات موجب شده تا عمق شخصیتپردازی و تم اصلی داستان که در کتاب بهدقت پرداخته شده بود، تا حدی تحتالشعاع قرار گیرد. به نظر میرسد این تغییرات به بهتر شدن فیلمنامه کمکی نکرده و به پرداخت شخصیت نیز آسیب زده است.
مخاطبان تلویزیون سعید سلطانی را با سریال «ستایش» میشناسد و آن فیلم با همه ضعفهایش آنقدر در ذهنها ماندگار شده است که کمتر کسی سرگذشت ستایش را به خاطر نمیآورد. علت ماندگار شدن این اثر، شخصیتپردازی قهرمان فیلم یعنی ستایش و ارتباطی است که مخاطب با او برقرار کرده است. در سریال ستایش مخاطب شاهد رشد، تغییر و تحول شخصیت ستایش و همچنین تلاش و مبارزه او برای تغییر دادن شرایط بود؛ اما طوبی ماندگار نمیشود؛ چون مخاطب نتوانسته با شخصیت طوبی ارتباط برقرار کند و برای مخاطب غیرقابلباور است.
ژانر فلاکت
اما با این وجود چرا طوبی نتوانسته فعلا مخاطبان به نسبت چشمگیری داشته باشد؟ نویسنده فیلمنامه این اثر، ایده اصلی را که ایده قوی و خوبی هم به نظر میرسد از رمان اقتباس کرده است، اما نتوانسته است این ایده را بسط بدهد. درنهایت بسط و پرداختن به ایده اصلی، مجموعهای از مشکلات ریزودرشت، بدبختی، اشک و آه، فراق و جدایی به این ایده اضافه میکند تا آن بتواند نظر مخاطب را جلب کند. این ژانر بدبختی و فلاکت برای شخصیتی که نه مبارزه بلد است و نه جنگیدن، شخصیتی که فقط منتظر است شرایط خودبهخود تغییر کند و فرجی شود تا به خواستههای شخصیاش برسد، نمیتواند گزینه خوبی باشد.
کدام دهه پنجاه؟
بهغیراز شخصیتپردازی، از دیگر چالشهایی که سعید سلطانی نتوانسته است از پس آن بربیاید، چالشهای ساخت فیلم تاریخی است. فیلمهای تاریخی نیاز بهدقت و حساسیت بیشتری در جزئیات دارند. سعید سلطانی کدام دهه پنجاه را دارد نشان میدهد؟ «طوبی» در دهه پنجاه روایت میشود اما ظاهر و چهره شخصیت طوبی با آن دهه و خانواده سنتی متناسب نیست.
پلاک داشتن موتورها در دهه پنجاه، شمایل امروزی گز کرمانی در آن دهه، حفظ کردن رمز و اسامی دفترچه در چاه تاریک توسط طوبی، نمایش روابط عاشقانه و خانوادگی دهه پنجاه به شیوه روابط امروزی و طراحی صحنه بسیار مصنوعی باورپذیری و ارتباط برقرار کردن با فضای فیلم را برای مخاطب دشوار میکند.در پایان، به نظر میرسد کش دادن چنین داستانی در ۵۰ قسمت معقول نیست و ایده اصلی داستان در نیمی از این قسمتها میتوانست به تصویر کشیده شود. نگاه سطحینگر به مسائل اجتماعی و سیاسی روز، ریتم کُند و دیالوگهای خستهکننده نشان از کشدار شدن بیهوده فیلمنامه است. بسیاری از صحنهها و داستانهای فرعی در فیلمنامه اضافی است و کمکی به پیشبرد داستان طوبی نمیکند و اگر آنها را حذف کنیم، لطمهای به داستان اصلی وارد نمیشود.
بهطورکلی سریال «طوبی» نتوانسته است اقتباس موفقی داشته باشد و فرصتهای اقتباس از یک اثر ادبی موفق را از دست داده است. در تلاش برای بسط و جذابتر کردن داستان، برخی از ارزشهای ادبی و محتوایی کتاب را نادیده گرفته است و این نشان میدهد فرایند اقتباس نیازمند توجه و دقت بیشتری به عناصر اثر اصلی است تا بتواند بهطور کامل ارزشهای آن را حفظ کند. شاید «طوبی» در برخی از جنبهها نتوانسته است موفق عمل کند و مخاطبان قابلتوجهی را به خود جلب کرده باشد، اما در ذهنها ماندگار نمیشود و در کارنامه فیلمسازی سعید سلطانی نمیدرخشد.