به گزارش اصفهان زیبا؛ آمار طلاق در اصفهان بالاست و این پدیده نسبت به جاهای دیگر در این استان بیشتر به چشم میخورد؛ این خبری است که بهتازگی از سوی سازمان ثبتاحوال کشور منتشر شده و نام اصفهان را در کنار استانهای دیگری مثل خراسان رضوی و خوزستان و فارس، در لیست پرطلاقها قرار داده است.
در سال ۱۴۰۲، تعداد طلاق به ثبت رسیده ۱۰۸هزار و ۲۴۹ مورد بوده که از این تعداد ۱۰۰هزار و ۵۸۶ فقره در مناطق شهری و هفتهزار و ۶۶۳ فقره طلاق نیز در مناطق روستایی رخ داده است؛ یعنی تقریبا به ازای هر پنج ازدواج یک طلاق اتفاق افتاده که این آمار نسبت به سال 1401، هشتهزار و ۲۰۰ مورد بیشتر و سیری صعودی داشته است. از این تعداد، ۳۴هزار و ۹۷ مورد طلاق مربوط به استان تهران بوده که بیشترین تعداد طلاقها را نیز به خود اختصاص داده است. پس از تهران، استانهای خراسان رضوی با ۲۱هزار و ۶۴۳ مورد طلاق، خوزستان با ۱۱هزار و ۵۶۶ طلاق، فارس با ۱۱هزار و ۵۶ طلاق و اصفهان با ۱1هزار و سهمورد طلاق در رتبههای بعدی قرار دارند. کمترین تعداد طلاق ثبتشده در کشور در سال ۱۴۰۲ به استان ایلام با تعداد هزار و ۹۶ مورد اختصاص دارد.
پس از آن، استانهای خراسان جنوبی با هزار و ۴۸۸ طلاق، سمنان با هزار و ۵۸۶ طلاق، کهگیلویه و بویراحمد با هزار و ۶۷۲ طلاق و چهارمحال و بختیاری با هزار و ۷۹۱ مورد طلاق قرار دارند. همچنین بیشترین آمار طلاق در مردان ۲۵ تا ۲۹ سال و زنان ۲۵ تا ۲۹ سال رخ داده که در گروه مردان ۲۰هزار و ۱۴۸ طلاق و در گروه زنان نیز ۱۹هزار و ۳۸۲ مورد واقعه طلاق ثبت شده است. بررسیها نشان میدهد که بیشترین طلاقها در سالهای اولیه زندگی رخ میدهد؛ بهطوریکه به گفته مدیرکل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبتاحوال، ۱۳.۳درصد از طلاقها در کمتر از یک سال اول رخ داده و ۴۷.۲درصد نیز طلاقهایی بوده که تا پنج سال اول زندگی مشترک ثبت شده است.
به گفته او، بر اساس آمارهای بهدستآمده در استان تهران از هر ۲.۸ ازدواج یک مورد منجر به طلاق میشود. طلاق و پایان زندگی مشترک اما دلایل مختلفی دارد. محمدرضا شیخی، جامعهشناس، دراینباره با بیان اینکه موج مهاجرت به اصفهان در مقطعی از زمان موجب انباشت فرهنگهای مختلف و ایجاد تضاد و پدیده تأخر فرهنگی در این استان شده است، به «اصفهان زیبا» میگوید: این مسئله باعث شده تا شاهد معضلاتی ازجمله افزایش طلاق در اصفهان باشیم.
از سوی دیگر، سلایق متعدد در حوزه فرهنگ نیز به این معضلات دامن میزند؛ برای مثال، تکنولوژی ابزاری مثل فضای مجازی را در اختیار انسان قرار داده است که خیلیها شیوه استفاده از آن را بلد نیستند؛ اتفاقی که باعث فاصلهانداختن بین بعد مادی و غیرمادی فرهنگ میشود و معضلات اجتماعی را ایجاد میکند. در این بین، انسانها در حالی در کنار هم قرار میگیرند که فرهنگها و تعاملات متفاوتی نسبت به همدیگر دارند؛ پس بهجای اینکه فرهنگ همدیگر را یاد بگیرند، سعی میکنند شبیه به همدیگر شوند.
ازدواج ناپایدار با عدم شناخت کافی
شیوههای سنتی کنار رفته است و این روزها دختران و پسران خودشان دستبهکار میشوند تا با هم زیر سقف مشترک بروند. به گفته شیخی، در جامعه کنونی شاهد آشناییهای مقطعی افراد با همدیگر هستیم که منجر به ازدواج سریع میشود؛ بدون اینکه شناختی شکل گرفته باشد. مسلما این ازدواج با مشکل روبهرو میشود؛ مخصوصا در فرهنگ اصفهانیها که خانواده تأثیر بسزایی دارد. در اصفهان همچنان فرهنگ سنتی بر خانوادهها غالب است؛ درحالیکه جامعه دارد به سمت مدرنیتهشدن حرکت میکند. در یک فرهنگ سنتی نمیتوان رفتار مدرن را شاهد بود. جوانها در بیرون از خانواده با یکدیگر آشنا میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند؛ درحالیکه خانوادهها معمولا زیر بار این نوع از ازدواج نمیروند. پس به نظر میرسد بهترین نوع ازدواج ترکیبی از سنت و مدرنیته باشد.
شیخی در ادامه به نقش مشاوره پیش از ازدواج اشاره میکند و میگوید: مسلما مشاوره قبل از ازدواج از اهمیت بسیاری برخوردار است. عدم درک درست از واقعیت زندگی مشترک (به دلیل ترسیم اهداف و در نظرگرفتن شرایط رؤیایی)، وضعیت سخت اقتصادی و هزینههای سرسامآور مصرف از عوامل دیگر دخیل در پایاندادن به زندگی مشترک هستند.
نوشدارو پس از مرگ سهراب
آمار بالای طلاق در کشور باعث شده است در سالهای اخیر سیاستهای مختلفی در راستای کاهش این پدیده در کشور به کار برده شود؛ برنامههایی که البته آنطور که بایدوشاید مؤثر واقع نشدهاند. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ارزیابی قوانین وضعشده در زمینه کاهش طلاق نشان میدهد که ماهیت سیاستگذاری طلاق در ایران پسینی و ترمیمی بوده و قانونگذار تنها پس از بروز مخاطرات و آسیبهای اجتماعی به فکر چاره افتاده؛ این درحالی است که از دیدگاهی دیگر، فرایند مشاورهای که در دادگاهها یا مراکز مشاورهای بهزیستی مشغول به فعالیت هستند و زوجین در حین مراحل طلاق باید به آنها مراجعه کنند، بهتنهایی مؤثر در کاهش طلاق نخواهند بود؛ زیرا زوجین زمانی مجبور به انجام این مشاوره میشوند که در آستانه جدایی هستند و چالش آنها به بالاترین سطح خود رسیده است؛ درنتیجه بهنظر میرسد که این مشاوره پسینی نتواند در حل مشکلات زوجین چندان کارآمد باشد.
لازمه موفقیت در این عرصه توجه به موضوع تحکیم نهاد خانواده و آموزش مهارتهای زندگی، تشکیل و تداوم خانواده طی فرایند جامعپذیری فرد از دوران کودکی است. در شرایطی که فرد فاقد هرگونه مهارت کافی نگرشی و رفتاری در این حیطه است، چگونه میتوان انتظار داشت با چند جلسه مشاوره در اوج مشکلات خانوادگی، برای تداوم زندگی مشترک تلاش کرده و رفتار مناسب را در پیش گیرد؟ علاوهبر این، برخی از مشکلات خانوادگی ناشی از انتخاب نامناسب همسر و تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی است یا ریشه در مسائلی چون فقر یا اعتیاد دارد که نمیتوان انتظار داشت با مشاوره حل شود.